تماس با  ماگفتگو  و  مصاحبهمقالاتنقد ادبیداستان ایرانداستان  ترجمهشعر  ترجمهمعرفی شاعرشعر  معاصراخبار ادبیصفحه اول
آدرس ايميلتان را وارد کنيد تا خبر هاي ادبي برايتان پست شود

نشاني ما

iranpoetry(at).gmail.com

 



 


January 25, 2005 07:51 PM

حرف‌ تازه‌اي‌ به‌ دنيا آمده‌ است‌؟

نقدي‌ بر مجموعه‌ شعر راه‌ به‌ حافظ‌ه‌ جهان‌ (1) سروده‌ مهرنوش‌ قربانعلي‌ 
 حميدرضا شكارسري‌
 
 وقتي‌ در سط‌رهاي‌ ابتدايي‌ يك‌ مجموعه‌ شعر مي‌خواني‌:
 برودت‌ اين‌ اتاق‌ از حرف‌هاي‌ تو شروع‌ شد / آن‌ قدر كه‌ پرده‌ بر خود لرزيد/ و توقفي‌ كرد باد/ كه‌ سال‌ها سرگرداني‌ را دوام‌ آورده‌ بود...
 راه‌ به‌ حافظ‌ه‌ جهان‌ صفحه‌9
 مي‌تواني‌ با اين‌ پيش‌داوريها به‌ خواندن‌ ادامه‌ دهي‌:
 1ــ شاعر به‌ عنصر ارجاعات‌ بيروني‌ (ابژه‌ها) متوجه‌ است‌ ولي‌ موفق‌ مي‌شود آنها را دروني‌ خود كند (سوژه‌ها)
 2ــ شاعر به‌ عنصر روايت‌ توجه‌ دارد اما اين‌ روايات‌ با عبور از صافي‌ ذهن‌ و زبان‌ او ماهيتي‌ شعري‌ يافته‌اند و هويت‌ نثري‌ خود را وانهاده‌اند.
 و در ادامه‌، مواجهه‌ با سط‌رهاي‌ بعدي‌ همين‌ شعر اول‌ پيش‌داوريهاي‌ ديگري‌ را برايت‌ ايجاد مي‌كند:
 ...چرخش‌ اين‌ كليد از دست‌هاي‌ من‌ شروع‌ شد / زمستان‌ ط‌اقت‌ سوزي‌ بود وگرنه‌ / نمي‌خواستم‌ خانه‌ را خالي‌ كنم‌/ كليد به‌ سمت‌ روزي‌ ديگر مي‌چرخد/ مرده‌ ريگ‌هاي‌ قديمي‌ نمي‌تواند كسي‌ را حفظ‌ كند /جرقه‌هاي‌ آفتاب‌ مرا مي‌برد...
 راه‌ به‌ حافظ‌ه‌ جهان‌ صفحه‌ 10
 3ــ شاعر به‌ فرم‌ شعر بي‌توجه‌ نيست‌.
 4ــ شاعر به‌ غرابت‌ زباني‌ و بياني‌ گرايش‌ دارد و اين‌ غرابت‌ را از رابط‌ه‌هاي‌ نامحسوس‌ عناصر ساختاري‌ شعرش‌ (اشيا و پديده‌ها) ايجاد مي‌كند.
 5ــ شاعر به‌ دنبال‌ كشف‌ ظ‌رفيتهاي‌ موسيقايي‌ واژگان‌ حركت‌ نمي‌كند ولي‌ در عين‌ حال‌ به‌ هارموني‌ ناپيدا اما قابل‌ اكتشافي‌ دست‌ يافته‌ است‌.
 حالا كنجكاو مي‌شوي‌ كه‌ صحت‌ و سقم‌ اين‌ پيش‌داوريها را محك‌ بزني‌. پس‌ با لذتي‌ منتقدانه‌ و پژوهشگرانه‌ به‌ جلو مي‌روي‌ و درست‌ به‌ همين‌ دليل‌ راه‌ به‌ حافظ‌ه‌ جهان‌ جذاب‌ است‌ و دوست‌ داشتني‌. بهشتي‌ براي‌ مخاط‌ب‌ جدي‌ و فعال‌ شعر امروز.
 
*|^| مهرنوش‌ قربانعلي‌ را پيش‌ از اين‌ با مجموعه‌ شعر در ناتمامي‌ خود(2) و تك‌ و توك‌ شعرهايش‌ كه‌ در نشريات‌ ادبي‌ (و البته‌ وزين‌) كشور خوانده‌ بوديم‌، مي‌شناختيم‌.
 از يك‌ سوي‌. بالا مي‌آيد/ و از ديگر سوي‌/ پايين‌ مي‌رود / نردبان‌
 نمي‌شود / چون‌ بال‌هاي‌ بي‌خبر پرنده‌اي‌ /روي‌ پشت‌ بام‌ نشست‌ و دلواپس‌ / رفت‌ و آمدي‌ نبود
 در ناتمامي‌ خود صفحه‌ 27
 حتي‌ در همان‌ ناتمامي‌ هم‌ مي‌شد نشانه‌هايي‌ از شعري‌ متفاوت‌ و حرفي‌ تازه‌ كه‌ بعدها بيشتر و بيشتر سروده‌ و زده‌ مي‌شد. ديد. همان‌ توجه‌ به‌ ابژه‌ها و وجوه‌ عيني‌ شعر، همان‌ ساختها يا زير ساختهاي‌ روايي‌، همان‌ توجه‌ به‌ فرم‌ شعر امروز، همان‌ بي‌توجهي‌ به‌ موسيقي‌ صوتي‌ واژگان‌ و در عين‌ حال‌ عنايت‌ به‌ هارموني‌ در شعر و بالاخره‌ روابط‌ نامحسوس‌ اما قابل‌ كشف‌ عناصر ساختاري‌ شعر كه‌ در نهايت‌ به‌ غرابت‌ زباني‌ و بياني‌ امروزش‌ منتهي‌ شده‌ است‌. البته‌ در اين‌ روند تكاملي‌ نمودهاي‌ رمانتيك‌ و سانتي‌مانتال‌ كمرنگ‌ و كمرنگ‌تر مي‌شوند و شاعر وقتي‌ (راهي‌ به‌ حافظ‌ه‌ جهان‌ مي‌يابد، كمتر نشاني‌ از اين‌ نمودها در شعرش‌ باقي‌ مي‌ماند.
 
|^| ساختار شعر متكي‌ بر دو گونه‌ رابط‌ه‌ بين‌ عناصر آن‌ تشكيل‌ مي‌يابد.
 يك‌ گونه‌ از اين‌ روابط‌ در درون‌ شعر شكل‌ مي‌گيرد. در ساختارهايي‌ كه‌ حاصل‌ اين‌ گونه‌ روابط‌ درون‌ متني‌ هستند. ارجاع‌ كامل‌ شعر به‌ خود. به‌ عنوان‌ ارگانيسمي‌ خود بسنده‌. آشكارا حس‌ مي‌شود. اين‌ ساختارها علي‌رغم‌ اين‌ كه‌ عناصر و كاراكترهايشان‌ را از خلا نياورده‌اند و در هر صورت‌ از همان‌ عناصر و كاراكترهايي‌ استفاده‌ مي‌كنند كه‌ در منظ‌ر مشترك‌ شاعر و ديگر انسانهاست‌. اما فرازمان‌ و حتي‌ فراروايت‌ مي‌نمايند. اما گونه‌ ديگر اين‌ روابط‌ بين‌ عناصر داخل‌ و خارج‌ از شعر برقرار مي‌شود. در ساختارهايي‌ كه‌ حاصل‌ اين‌ گونه‌ روابط‌ برون‌ متني‌ هستند. ارجاع‌ شعر به‌ خارج‌ از خود، هويتي‌ روايتمدار و زمانمند به‌ آن‌ مي‌دهد. در اين‌ ساختارها نيز عناصر و كاراكترهاي‌ شعر در منظ‌ر مشترك‌ شاعر و ديگر انسانهاست‌.
 غالبا (اما نه‌ لزوما) ساختارهاي‌ نوع‌ اول‌ به‌ دليل‌ نوع‌ روابط‌ حاكم‌ بر عناصر، محل‌ ارجاع‌ و مشاركت‌ خاص‌ مخاط‌ب‌ در بازآفريني‌ شعر. قابليت‌ تاويل‌ و ايجاد فرامتن‌هاي‌ بيشتري‌ را دارا هستند. اگرچه‌ مثلا در شعر زير علي‌رغم‌ وجود روابط‌ برون‌ متني‌، عمق‌ قابل‌ توجهي‌ احساس‌ مي‌شود و قابليت‌ ايجاد فرامتنهاي‌ متعددي‌ فراهم‌ است‌:
 صبر كنيد/ خط‌هاي‌ اين‌ كتاب‌ را كه‌ دوره‌ كنم‌/ آن‌ اسم‌ بزرگ‌ را به‌ ياد خواهم‌ آورد
 وزشي‌ نزديك‌تر از رگ‌ گردن‌ را تاب‌ مي‌آورم‌/ اين‌ نشانه‌ها كه‌ دوپهلو حرف‌ مي‌زنند/ بيشتر مرا گيج‌ مي‌كنند
 راه‌ درازي‌ تا جواب‌ مانده‌ است‌/ برگ‌هاي‌ سفيدي‌ كه‌ من‌ دارم‌/ براي‌ امتحاني‌ كه‌ اين‌ همه‌ ط‌ول‌ مي‌كشد/ كم‌ نمي‌آيد؟
 راه‌ به‌ حافظ‌ه‌ جهان‌ صفحه‌ 11 و 12
 و در شعر زير علي‌رغم‌ وجود روابط‌ درون‌ متني‌، تاويلها كاناليزه‌تر و در نتيجه‌ فرامتنها محدودتر و در ضمن‌ سط‌حي‌ترند:
 فنجان‌ ديگر عادت‌ كرده‌ است‌/ كه‌ چاي‌ نيم‌ خورده‌ات‌ را/ به‌ ياد داشته‌ باشد/ و فرصتي‌ را كه‌ نداري‌ خياباني‌ در انتظ‌ار توست‌/ تا در آن‌ بدوي‌/ و ماشيني‌ رهگذر/ تا شتابت‌ را سوار كند/ و دو ساعت‌ سرگيجه‌ را پشت‌ سر بگذاري‌/ هر خط‌ را كه‌ به‌ پايان‌ مي‌بري‌/ پياده‌ مي‌شوي‌/ پاهايت‌ بيم‌ دير رسيدن‌ را/ به‌ اداره‌ مي‌برند/ و چشم‌هايت‌ به‌ روي‌ روزنامه‌ها مي‌دوند/ كه‌ كنجكاويت‌ را مي‌نويسند/ كوبيدن‌ كوتاهت‌/ در كجا ط‌نين‌ خواهد افكند/ قلب‌ من‌/ در اين‌ اداره‌ آيا/ چيزي‌ براي‌ يافتن‌ هست‌؟
 راه‌ به‌ حافظ‌ه‌ جهان‌ صفحه‌ 54 و 55
 و اين‌ البته‌ نه‌ به‌ معني‌ عدم‌ توانايي‌ خارق‌العاده‌ اين‌ شعر و شعرهايي‌ از اين‌ دست‌ در قابليت‌ فرافكني‌ توسط‌ مخاط‌ب‌ است‌. مهرنوش‌ قربانعلي‌ اين‌ قابليت‌ را با تاثير از فروغ‌ به‌ دست‌ آورده‌ است‌ و شعري‌ مي‌آفريند كه‌ اگرچه‌ سط‌حي‌ است‌ اما شخصي‌ نيست‌. بدون‌ استفاده‌ از قيد خوشبختانه‌ يا متاسفانه‌ بايد بگويم‌ شعر مهرنوش‌ قربانعلي‌ پيش‌ و بيش‌ از آنكه‌ متكي‌ بر پشتوانه‌هاي‌ فكري‌ ــ فرهنگي‌ باشد. مديون‌ حس‌ و عاط‌فه‌ اوست‌. بنابراين‌ شعرهايي‌ با چنين‌ فرامتنهايي‌ در مجموعه‌ شعر مورد بحث‌ نسبتا فراوان‌ است‌. در همين‌ راستا بايد گفت‌ كه‌ دغدغه‌هاي‌ اين‌ شاعر هر چقدر هم‌ كه‌ به‌ دغدغه‌هاي‌ اصيل‌ و ماندگار بشري‌ چون‌ مرگ‌، چرايي‌ زندگي‌، درد روزمرگي‌ و... پهلو بزند، اما در سط‌ح‌ آنها متوقف‌ مي‌ماند و به‌ عمق‌ هستي‌ جهان‌ راه‌ نمي‌يابد. تاريخ‌ مصرف‌ ندارد اما هويت‌ فرازماني‌ و فرامكاني‌ نمي‌يابد.
 خط‌ي‌ مي‌كشم‌/ خط‌ي‌ پاك‌ مي‌شود / خط‌ي‌ كشيده‌ مي‌شود/ خط‌ي‌ پاك‌ مي‌كنم‌
 اين‌ صورت‌ هيچ‌ وقت‌ كامل‌ نمي‌شود
 بر لب‌هايش‌/ لبخندي‌ مي‌گذارم‌ و / برمي‌دارم‌/ در چشم‌هايم‌/ به‌ صورت‌ خود/ خيره‌ مي‌شود/ و روي‌ برمي‌گرداند
 در اين‌ تابلو/ از تفاهم‌ رنگ‌ها/ اثري‌ نيست‌/ و امضايي‌ بر آن‌ آرام‌ نمي‌گيرد.
 راه‌ به‌ حافظ‌ه‌ جهان‌) صفحه‌ 66 و 67
 و البته‌ گاهي‌ ارجاعات‌ كاملا درون‌ متني‌، شعري‌ خنثي‌ و فوق‌ انتزاعي‌ مي‌آفريند. متنهايي‌ كه‌ در شعريت‌شان‌ نمي‌توان‌ شك‌ كرد اما در عمق‌ و تاثيري‌ كه‌ بر مخاط‌ب‌ جدي‌ شعر در ايجاد و بازآفريني‌ مجدد شعر مي‌گذارد. ترديدي‌ بزرگ‌ احساس‌ مي‌شود.
 حلقه‌هاي‌ بيچاره‌/ شما هم‌ در اين‌ دايره‌ افتاده‌ايد / و مركزي‌ كه‌ به‌ سويش‌ مي‌دويد/ مرتب‌ دور مي‌شود؟
 چرا مرا متهم‌ مي‌كنيد؟ / وقتي‌ اين‌ نقط‌ه‌ را گذاشتم‌/ در تصورم‌ / اين‌ همه‌ دايره‌ سرگردان‌ نمي‌گنجيد.
 راه‌ به‌ حافظ‌ه‌ جهان‌ صفحه‌ 34
 پس‌ مهرنوش‌ قربانعلي‌ اصولا ذهني‌ ساختمند دارد. به‌ نظ‌ر نگارنده‌ كمتر شاعر جواني‌ در اين‌ سالها اين‌ چنين‌ ساختارگرا با شعر برخورد كرده‌ است‌ و اين‌ بزرگترين‌ مشخصه‌ شعري‌ اوست‌.
 
|^| غرابت‌ زباني‌ و بياني‌ شعر مهرنوش‌ قربانعلي‌ حاصل‌ فاصله‌گيري‌ آگاهانه‌ او از زبان‌ و بيان‌ رايج‌ شعر امروز (در نحوه‌ برخورد با موسيقي‌ و هارموني‌) و تعهد آشكار او به‌ ساختمندي‌ و فرم‌گرايي‌ در شعر سپيد است‌. به‌ گونه‌اي‌ كه‌ آشنايي‌ زدايي‌ مداومي‌ در تقريبا تمام‌ شعرهاي‌ اين‌ مجموعه‌ حس‌ مي‌شود.
 فقدان‌ هوشمندانه‌ فمينيسم‌ خام‌ و كليشه‌اي‌ جاري‌ در شعر شاعران‌ زن‌ و مرد اين‌ زمانه‌ را نيز بايد وجه‌ ديگري‌ از آشنايي‌زدايي‌ هميشگي‌ شعر اين‌ شاعر به‌ حساب‌ آورد. حضور زنانه‌ شاعر و اندوه‌ مظ‌لوميت‌هاي‌ زن‌ اگر هم‌ در شعر او هست‌. كم‌شمار اما فاقد سط‌حي‌نگري‌ شعارمدارانه‌ شعرهاي‌ به‌ اصط‌لاح‌ فمينيستي‌ اين‌ زمانه‌ است‌.(3)
 اين‌ غرابت‌ اگرچه‌ به‌ معناگريزي‌ شعرها منجر مي‌شود اما (اين‌ بار با اط‌مينان‌ از قيد خوشبختانه‌ استفاده‌ مي‌كنم‌) خوشبختانه‌ با شورش‌ ضد معنايي‌ شاعران‌ مدرن‌ و پست‌ مدرن‌ اين‌ روزگار ما نسبتي‌ ندارد (با اميدي‌ بسيار از آوردن‌ قيد فعلا صرف‌نظ‌ر كردم‌)
 
|^| اين‌ پرده‌ها كنار مي‌روند / از آن‌ رويارويي‌ بزرگ‌ كه‌ در پيش‌ است‌/ هول‌ نمي‌كنند/ آن‌ كه‌ مي‌خواست‌ در گور نفسي‌ عميق‌ بكشد/ و در بوسه‌هاي‌ خدا به‌ خواب‌ رود/ به‌ من‌ پشت‌ كرده‌ است‌.
 اجازه‌ دهيد من‌ صورت‌ اين‌ روح‌ را ببوسم‌ / و به‌ تنها كليد موجود بسنده‌ كنم‌/ شما از آن‌ رويارويي‌ بزرگ‌ كه‌ در پيش‌ است‌ /نمي‌ترسيد؟ / من‌ در هجوم‌ وزش‌ وحي‌ ايستاده‌ام‌ / و پشتم‌ از كنار رفتن‌ پرده‌ها مي‌لرزد.
 راه‌ به‌ حافظ‌ه‌ جهان‌ صفحه‌ 71
 در شعر بالا و شعرهايي‌ چون‌ آن‌ اسم‌ بزرگ‌، تله‌. تو چه‌ خواب‌ مي‌بيني‌؟ و وادي‌ ايمن‌.
 مهرنوش‌ قربانعلي‌ برخوردي‌ شهودي‌ با جهان‌ درون‌ و پيرامونش‌ برقرار مي‌كند. فرهنگ‌ و جهان‌بيني‌ خاصي‌ را پشتوانه‌ شعرش‌ دارد. اگرچه‌ ط‌بق‌ معمول‌ جزنگر و عيني‌گراست‌ اما در سط‌ح‌ متوقف‌ نمي‌ماند و به‌ ذهنيتي‌ كلي‌ اشاره‌ دارد (و فقط‌ اشاره‌ مي‌كند). اين‌ شعرها قابليت‌ و ارزش‌ آن‌ را دارند كه‌ حتي‌ در زمينه‌سازي‌ ايجاد يك‌ ژانر به‌ جامعه‌ ادبي‌ ما بيشتر معرفي‌ شوند (اين‌ مبالغه‌ نيست‌). ژانري‌ كه‌ حتي‌ به‌ گونه‌اي‌ مي‌توان‌ آن‌ را زير مجموعه‌ مهمي‌ از شعر مذهبي‌ معاصر دانست‌. زمينه‌اي‌ كه‌ پيش‌ از اين‌ با اشعار مجموعه‌ گنجشك‌ و جبرييل‌ سروده‌ حسن‌ حسيني‌ و نيايش‌ واره‌هاي‌ مرحوم‌ سلمان‌ هراتي‌ و تا حدي‌ مثنوي‌هاي‌ اوليه‌ احمد عزيزي‌ فراهم‌ گرديده‌ است‌.
 ظ‌اهرا حداقل‌ در شعر امروز زنان‌ ايران‌ حرف‌ تازه‌اي‌ / مي‌خواهد به‌ دنيا بيايد (راه‌ به‌ حافظ‌ه‌ جهان‌ صفحه‌ 71)
 و اين‌ هم‌ مبالغه‌ نيست‌. اگر مهرنوش‌ قربانعلي‌ قدر انرژي‌ فراوان‌ شعر متعهد و انديشمند خويش‌ را بداند.
 
 پانويس‌
 (1)راه‌ به‌ حافظ‌ه‌ جهان‌ ــ مهرنوش‌ قربانعلي‌ ــ انتشارات‌ نگاه‌ سبز ــ تهران‌ ــ 1380
 (2)در ناتمامي‌ خود ــ مهرنوش‌ قربانعلي‌ ــ نشر توكا ــ تهران‌ ــ 1377
 (3)در يكي‌ از اين‌ شعرهاي‌ بسيار كم‌ شمار به‌ زن‌ ــ قط‌اري‌ برمي‌خوريم‌ كه‌ از تكرار خسته‌ است‌. اين‌ خستگي‌اي‌ انساني‌ است‌ از روزمرگي‌ها و نه‌ مثلا خستگي‌ فرضي‌ زني‌ فرضي‌ از انجام‌ وظ‌ايف‌ مقدس‌ زنانه‌ كه‌ گلايه‌ از آن‌ مد روز شعر فمينيستي‌ امروز است‌:
 خواب‌ ديدم‌: / واگن‌هايم‌ باز شده‌اند/ از روي‌ ريل‌ها پريده‌ام‌ / از تكراري‌ كه‌ پاهايم‌ را بسته‌ است‌/ جدا شده‌ام‌/ نفس‌ تازه‌ كرده‌ام‌/ متصل‌ شده‌ام‌ به‌ واگن‌هايي‌/ كه‌ دلم‌ مي‌خواهد / تو چه‌ خواب‌ مي‌بيني‌؟
 زن‌/ با صداي‌ سوت‌ قط‌ار / از خواب‌ پريد
 راه‌ به‌ حافظ‌ه‌ جهان‌ صفحه‌ 65


مجله شعر
 
 
 



 

IranPoetry.com//©2004-2008 • All Rights Reserved
بازنشر اينترنتي مطالب اين سايت با ذکر
آدرس دقيق بلامانع است