تماس با  ماگفتگو  و  مصاحبهمقالاتنقد ادبیداستان ایرانداستان  ترجمهشعر  ترجمهمعرفی شاعرشعر  معاصراخبار ادبیصفحه اول
آدرس ايميلتان را وارد کنيد تا خبر هاي ادبي برايتان پست شود

نشاني ما

iranpoetry(at).gmail.com

 



 


April 20, 2008 02:08 PM

رضا براهنی

baraheni2.jpg


رضا براهنی (۱۳۱۴) نویسنده، شاعر و منتقد ادبی ایرانی است. او عضو کانون نویسندگان ایران و رئیس سابق انجمن قلم کانادا است . آثار او به زبان‌های مختلف از جمله انگلیسی، سوئدی و فرانسوی ترجمه شده‌است.


آثار


اشعار


    * آهوان باغ (۱۳۴۱)
    * جنگل و شهر (۱۳۴۳)
    * شبی از نیمروز(۱۳۴۴)
    * مصیبتی زیر آفتاب(۱۳۴۹)
    * گل بر گسترده ماه(۱۳۴۹)
    * ظل الله(۱۳۵۸)
    * نقاب‌ها و بندها (انگلیسی)(۱۳۵۶)
    * غم‌های بزرگ(۱۳۶۳)
    * بیا کنار پنجره(۱۳۶۷)
   * خطاب به پروانه‌ها


اسماعیل(۱۳۶۶)


 رمان


    * آواز کشتگان
    * رازهای سرزمین من
    * آزاده خانم و نویسنده‌اش، ناشر: انتشارات کاروان
    * الیاس در نیویورک
    * روزگار دوزخی آقای ایاز
    * چاه به چاه
    * بعد از عروسی چه گذشت


 نقد ادبی


    * طلا در مس
    * قصه‌نویسی
    * کیمیا و خاک
    * تاریخ مذکر
    * در انقلاب ایران
    * خطاب به پروانه‌ها یا چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم
    * گزارش به نسل بی سن فردا(سخنرانیهاومصاحبه‌ها)


جوایز


    * برنده جایزه ادبی یلدا (۱۳۸۴)، برای یک عمر فعالیت فرهنگی در زمینه نقد ادبی،


چند شعر از رضا براهنی


 آدم های اتاق


اینها چگونه آدم هایی هستند؟
بر پشت دایره ها مثل خواب راه می روند
پرنده هایی هستند که با بالهای حروف اسفرجانی
بر برگهای جهان خواب می روند
با یک گراور آهویی
از خاستگاه پیشانی
و نیشگون شیرین دندان آبدار عشق نخستین را دارند
بر لاله های گوش
و موهای زیردریایی که در میانه باران ماهیان ریز
فرو می ریزند
مثل درختهای زیبایی در جایی
که چشم هیچ تماشاگری در کار نیست
چگونه آدمهایی هستند
که وقتی تو پیش من می آیی
و در اتاق می مانی
آنها هم می آیند؟


و بوی دریا می آمد


مرا به دیدن جسمانی تو هیچ نیازی نیست
چنان پرم از تو چنان پر که بیشتر شبیه شوخی زیبایی هستم
و عصر باز خانواده بینایی به خواستگاری ام آمد
و خواستگار ، جوان و شق و رق ، و گل به دست ، که من گفتم
شما که ریش مرا دیده اید
و مادرم گل ها را گرفت ، گذاشت در گلدان و گفت چرا با جوان عاشق شوخی ؟
و چادرش را به روی شانه اش انداخت و شربت و شیرینی گرفت ، و لبخند زد
چنان پرم از تو که دیگر
و خواستگار بی مقدمه فریاد زد ، قلم و کارت بلانش و مهر !
و گریه کرد     دلم سوخت چون که عاشق بود
و مادرم گفت ، مسئله پیچیده است ، جهیزش حاضر نیست
برادر بزرگترش رفته هند که طوطی و ، بودا بیاورد
و خواستگار نامه ای از کنسول فرانسه به من داد که در اصفهان سفر می کرد
و عینک و ، کلاه خود به سر داشت
و خواهر کوچکترم که از لای پرده می خندید ، چه ناز بود ! هنوز سیم به دندان داشت
و صورت پدر خواستگار در آیینه ، انعکاس عینک و ابرو بود
و چشم هایش را به صورت من بیچاره دوخته بود      و هیز بود
ومن بلند شدم ،  اریب  توی آینه رفتم
و از هزار بندر و دریاچه عبور کردم
و بادبان های کشتی ها را به نام تو افراشتم
و رفتم از دکلی بالا ، نشستم آن سر
و بوی دریا می آمد و عطر نای نهنگان عاشق را نسیم می آورد
و خواستگار که شکل بحر خزر بود پیش آمد ، تمام ساحل و جنگل را به دست داشت
و گریه کرد      و فریاد زد      شبیه من
پرم من از تو چنان پر که دیگرم به دیدن جسمانی تو هیچ نیازی نیست
و رفت
و مادرم که چشم نامحرم را دور دید ، چادرش را برداشت
و روی عرشه ی کشتی به رقص در آمد
بقیه برگشتند 


 


گل می چکد


آب را  و کافی را ترکیب می کنند
گل می چکد به روی نمی دانم
پس حاضری تو و ، تولد من در باران
پیش از تولد تو بود که من عاشق تو شدم
گل می چکد
و از زمین پرتاب می رود یا می پرم
و عمه من از مفرغ و پاپیروس می خوابد
از دوست داشتنی تر از با نیست
خوردم به خواب دوش مرا خواب خورده ای گل می چکد
حالا دو روز تربت من در راه  است
با آب کافی هم عاشق شدن را پریده بودم
غسل گنجشک با تگرگ روی تیر چراغ برق
گل می چکد ، کبوتر می گوید یکشنبه ، یا یکشبه
با هم که دوست داشتنی تر از از نیست
وقتی مرا به سمرقند هم نخواهد برد
حالا دیگر بلند شو برویم وقت خوابیدن
حالا که وقت نداریم سال آینده می خوابیم
و حالا مادر مرا  می زاید
و صورت مثالی لجن از بیضه هایم آویزان است
حالا که وقت نداریم سال آینده به دنیا می آییم
شش روز مانده به پایان  برج بلدرچین
و شب پره از شب به روی پله شب دیگر پرید که گفتند شب پره
و مفرغ و پاپیروس در عمه زار صبح سمرقند
وقتی کنیزک را آماده می کنند تا مولوی و طوطی و ، تاجر ، همراه نی ، بعد از نماز دست بیفشانند
نترسید برقصید ، من هم کنار شما خواهم رقصید حالا مرا بسازید
من ساخته شدنی هستم

 

IranPoetry.com/Hadi Mohammadzadeh/©2004-2010 • All Rights Reserved
بازنشر اينترنتي مطالب اين سايت با ذکر
آدرس دقيق بلامانع است