تماس با  ماگفتگو  و  مصاحبهمقالاتنقد ادبیداستان ایرانداستان  ترجمهشعر  ترجمهمعرفی شاعرشعر  معاصراخبار ادبیصفحه اول
آدرس ايميلتان را وارد کنيد تا خبر هاي ادبي برايتان پست شود

نشاني ما

iranpoetry(at).gmail.com

 



 


May 12, 2008 09:08 AM

مهرداد فلاح

falah.jpg


مهرداد فلاح


 و زبانم مي‌سوزد
 
نمي‌شود كه شكستن چيزي را ببيني و دم نزني
البته كسي را بدنام نمي‌كنم
و به هر كه بخواهد راست بگويد گوش مي‌دهم
و زبانم مي‌سوزد به حالِ كسي كه مي‌خواسته و نگفته
و نگاهم از بگو مگوي دهان‌ها و ليوان‌ها
زخم برداشته...
 
مي‌دانم!
اين لقمه
گلوگير است
 
 
2) مسلخ
 
چه آسان
چه بي خيال
تو را از پا مي‌اندازند
 
چاله‌هايي كه دهان به دهان
عميق‌تر و
خياباني كه چراغ به چراغ
پيچ به پيچ
ميدان به ميدان
             بيشتر كج مي‌شود
 
نق نق نان و تيك تاك دم به دم كوب ثانيه‌ها
حباب واژه‌ها و تيله‌ي درون چشم‌ها
و زباني كه دروغ است اما
تيغه اي برّا دارد
 
آري
چه ساده
چه تلخ  تورا پوست مي‌كنند
 
 
3) حالا كه نمي توانيد...
 
 
حالا كه نمي‌توانيد آسمان را پايين بياوريد
نمي‌گويم دست برداريد
لطف كنيد كمي آرام‌تر
 
آن بالا
پژواكِ عجيبي دارد
و در اين جا
مي‌دانيد كه
كافي‌ست يكي به خشم بيايد
عربده‌اي بكشد
و زبانم لال
اين نردبان بلند را
              بياندازد
 
 
4) همين است
 
سر آخر بايد بپذيريم كه فرشته‌ي مطرود
همان تبعيدي قديمي ست
كافي‌ست بگذاريم آينه هم حرفش را بزند
 
همين است
كسي براي عقده گشايي
شعر اساطيري زيبايي سروده
كه كوه‌ها
دهان به دهان
            تكرارش مي‌كنند
 
يك شعر
گيرم چنين بلند
براي يك شاعر كافي نيست
بايد سيب تازه‌اي بسرايم
 


 

 

IranPoetry.com/Hadi Mohammadzadeh/©2004-2010 • All Rights Reserved
بازنشر اينترنتي مطالب اين سايت با ذکر
آدرس دقيق بلامانع است