تماس با  ماگفتگو  و  مصاحبهمقالاتنقد ادبیداستان ایرانداستان  ترجمهشعر  ترجمهمعرفی شاعرشعر  معاصراخبار ادبیصفحه اول
آدرس ايميلتان را وارد کنيد تا خبر هاي ادبي برايتان پست شود

نشاني ما

iranpoetry(at).gmail.com

 



 


August 27, 2006 12:17 PM

پنجم شهريور 85


شاعران و ترانه‌سرايان بررسي مي‌كنند

ضرورت همزيستي و شعر و ترانه امروز


خبرگزاري فارس: ترانه امروز ايران از انديشه و احساس تهي شده است و تنها راه حل آن، نزديك شدن اين نوع ادبي به شعر است؛ به همين مناسبت خبرگزاري فارس با سيزده شاعر و ترانه‌سرا درباره «ضرورت همزيستي و شعر و ترانه امروز» به بحث نشست، كه در قالب مصاحبه‌هاي خبري در پي مي‌آيد.

* همزيستي شعر و ترانه به تزريق انديشه در ترانه كمك مي‌كند

يك ترانه‌سرا گفت: همزيستي شعر و ترانه مي‌‌تواند به تزريق انديشه و احساس در ترانه امروز كمك كند و مخاطبان جدي‌تري پيدا كند و حتي مخاطبان شعر را هم تحت تاثير قرار دهد.

اهورا ايمان -مدير خانه ترانه بنياد نويسندگان و هنرمندان- اظهار داشت: متأسفانه ترانه امروز از شاعرانگي زيادي برخوردار نيست و بيشتر محصور در ملودي و رعايت سليقه مخاطب - كه مخاطب ترانه مخاطبي عام است- شده است.

وي افزود: كساني كه در صدد توليد اثر موسيقايي هستند، بيشتر در اين فكرند كه آن اثر سود اقتصادي بيش‌تري داشته باشد. اين موضوع باعث شده است كه ترانه امروز در بند ريتم و ملودي و تكنيك‌هاي صدابرداري و صداگذاري باشد.

ايمان ادامه داد: ترانه امروز بيشتر از هر زماني به انديشه و انديشه‌ورزي احتياج دارد، تا بتواند مخاطبان جدي داشته باشد و تاثير جدي‌تري بر جامعه بگذارد. اين هدف بعيدي نيست، زيرا كه پيشينه ترانه ايران داراي اين ويژگي بوده‌ است. مثلا در تاريخ ادبيات ايران، رودكي، امير خسرو دهلوي، مولانا و جامي ترانه‌سرا هم هستند و موسيقي را به خوبي درك مي‌كردند. بنابراين گذشته ترانه ما خالي از انديشه نبوده است.

اين ترانه‌سرا اضافه كرد: بعد از انقلاب موضوعاتي وارد ترانه شد كه پيش‌تر به آن موضوعات در ترانه پرداخته نشده بود. اما ترانه پيش از انقلاب هم عكس آن چه تصور مي‌شود، مبتذل نبوده است. پس از انقلاب وقوع جنگ تحميلي باعث شد كه خيلي از شاعران و ترانه‌سرايان به موضوع جنگ شهادت و خيلي موضوعات وابسته به آن بپردازند. به نظر من اگر خيلي از موضوعات مذهبي مثل عاشورا اگر وارد ترانه شده به خاطر جنگ است.

وي يادآور شد: با اين حال ترانه بعد از انقلاب با اينكه موضوعات بكري را دستاويز قرار داده، اما به لحاظ فرم و زبان به ترانه‌هاي قبل از خود نمي‌رسد.

ايمان درباره وضعيت ترانه‌پژوهي در ايران گفت: وضعيت ترانه‌پژوهي در ايران بسيار نامطلوب است. اگر محققي هم به اين سمت گرايش داشته‌، در ادبيات فولكلور باقي مانده و اصلا به ترانه‌ها و تصانيف مدرن نپرداخته‌ است. پژوهش‌هاي ترانه در ايران بيشتر در تاريخ نگاري خلاصه شده است و پژوهش‌هاي انتقادي در اين زمينه صورت نگرفته است.

مدير خانه ترانه بنياد ننويسندگان و هنرمندان در پايان با بيان اينكه يكي ديگر از مشكلات ترانه‌ امروز ناآشنايي آهنگسازان معاصر با شعر و ترانه است، گفت: يكي از اهداف تشكيل خانه ترانه در بنياد نويسندگان و هنرمندان نقد، بررسي، پژوهش و معرفي ترانه امروز است.

* اشعاري در حافظه مردم مي‌ماند كه ترانه باشد

مرتضي اميري اسفندقه، شاعر گفت: مردم سرانجام شعري را در حافظه نگاه خواهند داشت كه آن شعر با هر مضموني كه سروده شده باشد، نوعي ترانه باشد، زيرا ترانه تنها قالب ادبي است كه با زندگي مردم كاملا در ارتباط است.

مرتضي اميري اسفندقه -شاعر- گفت: پيش از اين دوره‌اي به نام دوره ترانه‌سرايي به اين سبك و شيوه‌اي كه اكنون رايج است در ادبيات فارسي نداشته‌ايم. در روزگاران قبل از انقلاب اسلامي ترانه‌سرايان بزرگي بوده‌اند كه ترانه‌هايشان گاهي فحواي عرفاني هم داشت، اما پس از انقلاب است كه با حوزه جدي ترانه مواجه شديم. بنابراين هنوز آغاز كار است و در اولين گام‌هاي ترانه‌سرايي قرار داريم و هنوز نمي‌توان هيچ حكمي را صادر كرد.

وي افزود: اكنون شاعران زيادي هستند كه به ترانه‌سرايي روي آورده‌اند كه در بعضي موارد موفق بوده‌اند. در ترانه‌سرايي بايد مواظب بود كه ترانه‌ها از حيثيت ادبي به دور نيفتند و حيثيت ادبي را هم به بازي نگيرند.

اميري اسفندقه ادامه داد: مهم‌ترين ويژگي ترانه توانايي اين قالب در راستاي برقرار كردن ارتباط با جمع مردم است. يعني با ترانه مردم عموما ارتباط برقرار مي‌كنند. شايد فهم عمومي جامعه نتواند با قصيده و غزل ارتباط برقرار كند، اما با ترانه مي‌توان خيلي ساده با همه قشرهاي مردم ارتباط برقرار كرد.

وي اضافه كرد: نسل جوان به طريق اولي خيلي راحت‌تر مي‌توانند با ترانه ارتباط برقرار كنند و ترانه مي‌تواند محملي باشد براي آشنايي نسل جوان با ادبيات معاصر و ادبيات كلاسيك.

اين شاعر با بيان اينكه كارهاي پژوهشي جدي در ارتباط با قالب ترانه نداريم و جاي يك نگاه پژوهشگرانه به ترانه در اين ميان خالي است، افزود: اگر قرار باشد ترانه بي‌تفكر ارائه شود به نظر من چيزي جز صدمه زدن به ادبيات فارسي نخواهد بود. ترانه درست است كه به اندازه فهم عموم مردم سروده مي‌شود، اما نبايد تا اندازه سطح پايين بيايد، بلكه بايد سطح را تا عمق ببرد. ترانه بايد عموم مردم را بالا بكشد تا حيثيت ناب ادبيات فارسي كه همان حيثيت و هويت ايراني است بالا رود.

وي گفت: مهم‌ترين ويژگي ترانه خوب اين است كه ترانه‌سرا فقط در پي ارائه يك نوع و ريتم يا عيش به مخاطب نيست، بلكه بايد يك تفكر انديشه و تأمل را ارائه ‌دهد.

اميري اسفندقه در پايان گفت: كساني كه به ترانه‌سرايي مي‌تازند به نظر حمله و تازش‌شان از عدم دريافت جلوه‌ها و جمال ترانه ناشي مي‌شود. در صورتي كه شعرهاي نابي هم كه در طول تاريخ ادبيات فارسي باقي مانده كه نوعي ترانه است.

* نشست‌هاي شعر و ترانه‌خواني به ترانه امروز جان مي‌دهد

عبدالجبار كاكايي،شاعر گفت: برگزاري نشست‌هاي شعر و ترانه‌خواني در تزريق جان تازه به فضاي ترانه و شعر امروز مؤثرتر از برگزاري نشست‌هاي پژوهشي در اين زمينه است. زيرا در اين نشست‌ها اثر توليد مي‌شود و توليد اثر مهم‌ترين بخش فعاليت ادبي است.

عبدالجبار كاكايي -شاعر و مدير خانه شعر بنياد نويسندگان و هنرمندان- گفت: به طور طبيعي ترانه با آهنگ تكميل مي شود. يعني نياز به مكمل دارد و به نيت اثرگذاري آني بر مخاطب سروده مي‌شود.

وي افزود: ترانه چون به هر حال خوانده مي‌شود و شنيده مي‌شود و معمولا مكتوب نمي‌شود. مكتوب شدن ترانه براي حفظ اسناد ترانه است و گرنه ترانه به صورت شفاهي جريان دارد. اثري هم كه به صورت شفاهي بايد انتقال يابد، بايد ساده و روان باشد.

كاكايي ادامه داد: چون مكمل ترانه آهنگ است، بايد متناسب با ظرفيت آهنگ سروده شود. بنابراين ترانه‌ها بدون آهنگ، قابليت ارايه و خواندن و چاپ شدن ندارند. از اين لحاظ ترانه مشابه نوحه است. زيرا وابسته به شرايطي خاص است. بنابراين تفاوت‌هاي ترانه و شعر از همين ويژگي‌ها آغاز مي‌شود.

وي گفت: شعر قدرت تأمل به مخاطب مي‌دهد. عنصر تصويرگري و استعاره در شعر حرف اول را مي‌زند. در صورتي كه در ترانه اگر ترانه‌سرا بخواهد خيلي از صنايع ادبي استفاده كند، حداكثر مي‌تواند سراغ تشبيه برود.

كاكايي اضافه كرد: مهم‌ترين تفاوت شعر و ترانه اين است كه شعر مستقلا هويت دارد و قابل ارائه است، اما ترانه بدون موسيقي، قابليت ارايه ندارد. از طرفي، عصر ما بعد از رواج موسيقي پاپ و تمام شدن دوره فترت، ترانه‌سرايي گسترش يافته و همين موضوع باعث شده كه ترانه‌سرايي معاصر نياز فراواني به نقد و بررسي داشته باشد.

وي گفت: نكته‌اي كه در اين ميان وجود دارد اين است كه شاعران نسبت به ترانه نظر مساعدي ندارند و ترانه را دون شأن خود مي‌دانند و خيلي به اين قالب نزديك نمي‌شود، در صورتي كه بي خبر از اين هستند كه ترانه ظرافت‌هايي دارد كه مي‌تواند موثرتر از شعر باشد. از طرف ديگر، ترانه‌سراها بيشتر آهنگسازان و خواننده‌ها هستند و اين كيفيت ترانه را پايين آورده است، زيرا ترانه‌سرايي به جمعي رفته است كه آن جمع از ادبيات آگاهي چنداني ندارد. بنابراين ضرورت تعامل و گفت‌و‌گوي شاعران با ترانه‌سرايان پديد مي‌آيد. مطمئنا از اين تعامل نسلي به وجود خواهد آمد كه مي‌تواند شعرها و ترانه‌هاي خوبي بسرايد. نسلي كه مثل حسين منزوي و محمدعلي بهمني هم با ترانه‌سرايان و هم با شاعران همنشين باشد.

وي درباره ويژگي‌هاي ترانه قبل و بعد از انقلاب گفت: پس از انقلاب تا سال‌هايي، ترانه وجود نداشت و فقط سرود گفته و خوانده مي‌شد. در واقع ترانه بعد از انقلاب، در دهه هفتاد پديد مي‌آيد و اين زماني است كه فضاي ترانه فارسي به بن بست رسيده است. يعني در واقع اشباع شده است و نياز است كه مسيرهاي تازه باز شود. بازشدن مسيرهاي تازه هم مستلزم صرف وقت و انرژي نسل‌ها است. خوشبختانه اين اتفاق مي‌افتد و حركت‌هاي جديدي در حوزه ترانه‌سرايي پديد آمده است. مثلا علي معلم دامغاني توانسته واژه‌هاي تازه و تلميحات نويي را در ترانه به كار برد. در مجموع ترانه پيش از انقلاب موفق‌تر است و اين موضوع خيلي طبيعي است و جاي شگفتي و تعجب ندارد و فضيلتي هم براي ترانه‌سرايان پيش از انقلاب محسوب نمي‌شود. زيرا آنها در فضايي ترانه‌سرايي كردند كه آن فضا تشنه بود. اما نسل ما در فضايي قرار دارد كه از ترانه اشباع شده است.

كاكايي در پايان گفت: بازكردن فضاهاي جديد در ترانه از آنجايي كه مستقيما با احساسات مردم در ارتباط است كار بسيار مشكلي است.

* كم‌‌حوصلگي آفت ترانه امروز است

ابراهيم اسماعيلي گفت: مهم‌ترين آفت ترانه امروز كم‌حوصلگي است كه باعث شده ترانه امروز از نقد جدي دور شود. اين كم‌حوصلگي در نشست‌هاي شعر و ترانه‌خواني هم ديده مي‌شود.

ابراهيم اسماعيلي -ترانه‌سرا- اظهار داشت: يكي از كارهايي كه مي‌توان براي ارتقاي سطح ترانه انجام داد، سفارش از سوي نهادهاي ذي‌ربط است؛ اينكه با هدف و سرمايه خوبي به كارهاي سفارشي در ترانه‌سرايي دست بزنند.

وي افزود: بزرگترين مشكل در زمينه ترانه‌سرايي معاصر اين است كه اين عرصه هيچ هدفي را دنبال نمي‌كند. اين بي‌هدفي منجر به يك سردرگمي در ميانه ترانه‌سرايان شده است. من فكر مي‌كنم تا وقتي كه نهادهاي ذي‌ربط از كارشناسان متخصص ترانه بهره نبرد و تا وقتي كه سرمايه‌گذاري خوبي در اين زمينه انجام نگيرد، ترانه معاصر ايران متعالي نخواهد شد.

اين ترانه‌سرا ادامه داد: متأسفانه كساني كه در عرصه ترانه مشغول فعاليت هستند، صرفا اهدافي اقتصادي دارند و به هيچ وجه به جنبه‌هاي هنري و فرهنگي ترانه توجه نمي‌كنند.

وي گفت: تاثيرگذارترين بخش يك ترانه، كلام آن است. زيرا مخاطب عام با كلام ارتباط بيشتري برقرار مي‌كند و بيشتر آن را مي‌فهمد تا نوع آهنگ و موسيقي. نقد شعر و ترانه هم از نقد موسيقي در جامعه ما بيشتر پيشينه دارد.

اسماعيلي اضافه كرد: گاهي بعضي از خوانندگان مي‌گويند كه ضعف بزرگ ترانه امروز ايران، عدم وجود كلام خوب براي ترانه است يا همان شعر خوب است. درست است كه كلام موثرترين بخش يك ترانه است، اما نبايد تمام مشكلات يك ترانه را به دوش كلام آن بگذاريم.

وي گفت: در سال‌هاي اخير وقتي سيل ترانه‌ها پديد آمد، اتفاقي كه افتاد اين بود كه انتخاب اين ترانه‌ها براي اجرا، بر اساس معيارهاي خوبي صورت نگرفت و صرفا قيمت آنها ملاك انتخاب شد. اين موضوع ناشي از نبود نقد جدي در عرصه ترانه امروز ايران است. اكثر كساني كه دست به انتخاب ترانه‌ها مي‌زنند متاسفانه از شم ادبي خوبي برخوردار نيستند.

اسماعيلي در پايان يادآور شد: نقش نهادها و رسانه‌هاي كشور نيز در نقد ترانه بسيار برجسته است.

* بازار ترانه‌ ايران بسيار تأسف‌برانگيز است

اكبر آزاد گفت: در عرصه ترانه امروز، كسي به فكر خلق تازه نيست؛ معلوم است در چنين بازاري، ترانه‌ها‌ي سطح پايين گل مي‌كند. بازار ترانه‌ ايران بسيار تأسف‌برانگيز است.

اكبر آزاد -ترانه‌سراي پيش‌كسوت- اظهار داشت: به عقيده من يك ترانه خوب از آنجا كه با موسيقي همراه است، بسيار تاثيرگذارتر از شعر است.

وي افزود: متأسفانه كساني وارد حوزه ترانه شده‌اند كه فقط مي‌خواهند كاسبي كنند و اصلاً انديشه در كارهايشان ديده نمي‌شود.

آزاد ادامه داد: گاهي آلبوم‌هايي وارد بازار مي‌شود كه در ميان تمام آهنگ‌هايش يك شعر خوب به چشم نمي‌خورد و يك مصرع از اين ترانه‌ها هم در ياد مردم نمي‌ماند. پيش آمده از خود خواننده اين ترانه‌ها خواسته‌ام كه يك شعر را از حفظ بخوانند، اما نتوانسته‌اند.

اين ترانه‌سرا اضافه كرد: كساني كه وارد عرصه ترانه مي‌شوند بايد هم عاشق ترانه باشند و هم سواد داشته باشند. من وقتي كه در سن 17 سالگي ترانه‌سرايي را آغاز كرده‌ام، 9 سال قبل آن به طور مرتب كتاب مي‌خواندم. در طول اين سال‌ها هم كتاب خواندن را رها نكردم و هنوز هم كتاب مي‌خوانم.

آزاد ادامه داد: يك ترانه‌سرا بايد با تاريخ و هويت كشور خود آشنا باشد. اكثر ترانه‌سرايان ما اصلاً ادبيات نخوانده‌اند.

وي گفت: همه ترانه‌سراهاي امروز از سياهي مي‌گويند، در صورتي كه از سياهي سرودن تاريخ مصرف دارد و خسته‌كننده است. در ترانه بايد از عشق گفت تا ترانه ماندگار شود.

آزاد در پايان يادآور شد: وقتي ترانه‌سراهاي هم‌سن من حرفي مي‌زنند، جوان‌ها مي‌گويند پيش‌كسوتان چشم‌ ندارند ما را ببينند! ترانه‌سرايان معاصر بايد نقايص خودشان را بپذيرند، همانطور كه ما در شروع كارمان خيلي نقص داشتيم.

* مطالعه ادبيات كهن براي ترانه‌سرايان ضروري است

محمدعلي شيرازي گفت: مطالعه ادبيات كهن و مخصوصاً شعر كلاسيك فارس براي ترانه‌سرايان ضروري و از برگزاري نشست‌هاي مشترك ميان شعرا و ترانه‌سرايان مؤثرتر است.

محمدعلي شيرازي -ترانه‌سراي پيش‌كسوت- اظهار داشت: هركس ترانه‌هايي را كه امروز در بازار وجود دارد گوش كند، به راحتي به خالي بودن اين ترانه‌ها از انديشه و احساس پي مي‌برد.

وي افزود: اين موضوع دلايل مختلف دارد كه دليل اصلي آن اين است كه موسيقي ايران اكنون مسئول خاصي ندارد. مثلاً‌ صدا و سيما آنچنان كه بايد براي ارتقاي موسيقي كشور تلاش نمي‌كند.

شيرازي ادامه داد: وقتي زمينه ترانه‌سرايي در ايران فراهم شود، ترانه‌سراها هم كارشان را به خوبي انجام مي‌دهند. براي ترانه‌سرايي روندي را بايد طي كرد. متأسفانه امروز هر كسي به خود اجازه مي‌دهد كه به ترانه‌سرايي روي بياورد.

اين ترانه‌سرا اضافه كرد: ترانه به خودي خود، قابل قضاوت نيست و براي بررسي كردن ترانه بايد به تمام عوامل تشكيل دهنده يك ترانه از جمله كلام و موسيقي توجه كنيم.

شيرازي گفت: دومين ويژگي‌ يك ترانه‌سرا شناخت او از موسيقي است. خيلي از ترانه‌سرايان ما موسيقي را نمي‌شناسند. ترانه‌سرايان واقعي بايد براساس ملودي ترانه بسرايند.

وي در پايان گفت: اگر ملودي نباشد اشعار براساس اوزان عروضي سروده مي‌شود و يكنواخت مي‌شود. اين ملودي است كه ترانه را متفاوت مي‌كند.

* ترانه‌سرايي معاصر را نمي‌توان ارزيابي كرد

سيدعباس سجادي، شاعر گفت: ترانه‌سراي معاصر خيلي قابل ارزيابي نيست، چون عمر چنداني ندارد و براي آن آغازي نمي‌توان مشخص كرد؛ هنوز زود است كه جايگاه ترانه‌سرايي ايران را به طور كامل تبيين كنيم.

سيدعباس سجادي -شاعر- اظهار داشت: زماني كه ترانه بتواند خودش را به جوهره شعري نزديك كند، ماندگاري‌اش بيشتر است. اما بايد توجه داشت كه ضرورت‌هاي ترانه از ضرورت‌هاي شعر متفاوت است.

اين شاعر ادامه داد: ترانه زيرمجموعه و يكي از قابليت‌هاي شعر است و من به هيچ وجه ترانه را جداي از شعر نمي‌دانم. فقط ترانه مي‌تواند با كمك موسيقي مفاهيمي را منتقل كند.

وي افزود: ترانه‌سرايي امروز دچار بحران است و بحران آن خيلي بيشتر از بحران شعر است. ترانه چون نام و نان در پي خودش دارد و بعضي‌ها با پرداختن به ترانه مي‌خواهند خلأهاي نام و نان خود را پر كنند. اما اين ضعف ترانه نيست بلكه ضعف كساني است كه به ترانه مي‌پردازند. وضعيت ترانه امروز ايران مثل آب گل‌آلود است كه هركس مي‌خواهد از اين آب گل‌آلود ماهي بگيرد.

سجادي گفت: متأسفانه ترانه‌سرايي در روزگار حاضر به شغل تبديل شده و آسيبي هم كه مي‌بيند از اين بابت است.

وي افزود: گرچه موضوعات بديعي بعد از انقلاب وارد عرصه ترانه و ترانه‌سرايي شد، اما قالب شيوه و نحوه بيان و ساخت ترانه‌ها نسبت به گذشته از كيفيت پاييني برخوردار شده است.

سجادي اداكه داد: اصلا نبايد منتظر اين بود كه نهاد يا سازماني وضعيت ترانه‌سرايي را دركشور سامان دهد. هيچ نهاد دولتي و حكومتي در طول تاريخ نتوانسته‌اند تصميمات خود را بر هنر اعمال كنند. اين خود هنرمندان و ترانه‌سرايان هستند كه بايد وضعيت ترانه و ترانه‌سرايي را بهبود بخشند.

اين شاعر گفت: بعد از انقلاب كپي‌برداري از ترانه‌هايي كه قبل از انقلاب در ايران سروده شده، بسيار ديده مي‌شود و هنوز ترانه‌سراي مطرحي و برجسته‌اي بعد از انقلاب پديد نيامده كه آثارش ماندگار باشد.

وي به برگزاري نشست‌هاي مشترك ميان شعرا و ترانه‌سرايان اشاره كرد و گفت: اگر قرار باشد اتفاقي درحوزه ترانه‌سرايي رخ دهد، بايد آن را در مجاورت شعر و ترانه جستجو كرد. همزيستي شعر و ترانه قطعا موجب رشد ترانه خواهد شد.

سجادي در پايان گفت: در يك ترانه خوب نه مي‌توان حرف از تسلط ترانه‌سرا به ترانه سخن گفت نه مي‌توان از تسلط خواننده و نه مي‌توان از تسلط آهنگساز. بلكه يك ترانه خوب از همكاري تمامي عوامل حكايت دارد. ترانه‌اي كه يكي از عوامل بر ديگر عوامل اشراف و تسلط داشته باشد آن ترانه، ترانه خوبي نيست.

* ترانه‌سراهاي معاصر اصالت ندارند

هيوا مسيح،شاعر گفت: متاسفانه ترانه‌سراهاي معاصر اصالت ندارند و ترانه‌هاي آنها از جان برنمي‌آيد، زيرا دنبال شهرت هستند تا اينكه اثر هنري توليد كنند.

هيوا مسيح -شاعر- اظهار داشت: اساسا شعر با ترانه متفاوت است و هيچ ربطي به هم ندارند. چون ترانه معمولا به صورت خودآگاه شكل مي‌گيرد. در حاليكه شعر در جهاني اتفاق مي‌افتد كه شاعر به هيچ وجه از آن خبري ندارد و كاملا ناخودآگاه است.

وي افزود: در ترانه‌سرايي امروز اصلا نحله، سبك يا مكتب خاصي وجود ندارد. ترانه‌هاي امروز از مفهوم تهي هستند. ترانه‌سراهاي مطرح ايران قبل از اينكه ترانه‌سرا شوند، شاعر بوده‌اند. در واقع ترانه‌‌سراهاي خوب ما به عناصر تكنيكي و تصنيف‌سرايي مسلط بوده‌‌اند. همچنين ترانه‌سراهاي مطرح ما به اوزان عروضي تسلط داشتند.

اين شاعر ادامه داد: از آن جا كه ترانه با موسيقي همراه است، هويت مستقلي نمي‌تواند داشته باشد. در واقع ملودي و آهنگ در ترانه حرف اول را مي‌زند و ترانه‌سراهاي خوب به راحتي مي‌توانند براي ملودي‌ها و آهنگ‌هاي مختلف ترانه بسازد. اما نسل جديد ترانه‌سراهاي ايران اين تجربه و تبحر را ندارند.

مسيح ادامه داد: مشكل عمده ترانه‌سراهاي ايراني نداشتن دانش موسيقايي است. بنابراين به همين دليل و دلايل بسيار ديگر ترانه خوبي در دوران معاصر ديده نمي‌شود و همه چيز به گذشته ارجاع داده مي‌شود، زيرا اكثر آنها دنبال شهرت نبودند و براي آنها اصل ترانه و آواز بوده است.

وي اضافه كرد: ترانه امروز عمق مفهومي خود را از دست داده است. شايد يكي از راه‌حل‌هاي اين مشكل رجوع ترانه‌‌سرايان ما به ادبيات فولكلور باشد. در ادبيات فولكلور ترانه‌هايي وجود دارد كه بسيار عالي است. اكثر اين ترانه‌ها در دستگاه دشتي است. اين ترانه‌ها از آن‌جا اصالت دارند كه از جان برآمده‌آند. متاسفانه مشكل ديگر ترانه امروز اين است كه اين ترانه‌ها از جان ترانه‌سرايان بر نمي‌آيد و اساسا ترانه مي‌گويند تا بفروشند. ترانه‌سرايي شغل نيست، بلكه ذوق است.

مسيح افزود: ترانه‌سرايي در درون معاصر سابقه چنداني ندارد. چند سال است به ترانه توجه مي‌شود و سيل ترانه‌ها پديد آمده است. شايد يكي از دلايلي كه ترانه‌پژوهي وجود ندارد اين است كه اين سابقه اندك نتوانسته است منتقدان خودش را به وجود بياورد. كتاب‌هايي كه در اين زمينه به وجود آمده، نقل ترانه‌ها بوده و نه نقد ترانه‌ها.

وي در پايان گفت: اگر شعر معاصر منتقدان زيادي دارد به اين دليل است كه حرف‌هايي براي گفتن دارد. اما ترانه معاصر چيزي ندارد تا منتقد را وادار به نقد كنند. شايد بايد دهه‌ها بگذرد و اتفاق خاصي در ترانه ايران بيفتد تا بتوان آن را نقد كرد.

* ترانه در ايران هنوز ممنوع است

اسماعيل اميني،منتقد ادبي گفت: هنوز ترانه در ايران يك امر ممنوع به شمار مي‌آيد؛ مثلا گاهي در تلويزيون مي‌شنوم كه گوينده مي‌گويد به يك سرود گوش كنيد و لفظ ترانه را به‌كار نمي‌برد. در صورتيكه واژه ترانه در تاريخ كهن ادبيات فارسي هميشه وجود داشته است. اولين بار به دوبيتي و رباعي، ترانه گفته شد.

اسماعيل اميني- شاعر- اظهار داشت: ترانه امروز دچار تكرار شده است و ترانه‌سرايان ما از عالمي مي‌گويند كه ناشناخته و مبهم است. در صورتي كه ترانه بايد ملموس و منطبق با واقعيت باشد.

وي افزود: ترانه‌سراهاي ما اگر از عشق مي‌گويند معلوم نيست كه عشق آنها چيست و تقريبا تمام مشخصات عاشق و معشوق‌هايشان يكي است. انگار تمام آنها عشق را يك ‌گونه تجربه كرده‌اند.

اين شاعر گفت: بعضي‌ها چون نمي‌توانند شعر بگويند، ترانه مي‌سرايند؛ در صورتيكه ترانه‌سرا، شاعر ناكام و ترانه برعكس آنچه تصور مي‌شود، سهل‌الوصول‌تر از شعر نيست.

اميني ادامه داد: به نظر مي‌آيد ترانه‌سراهاي ما دچار كمبود موضوع هستند. در صورتيكه وقتي ترانه ديگر كشورها را بررسي مي‌كنيم، موضوعات متنوعي در ترانه‌ها وجود دارد.

وي اضافه كرد: ترانه فقط به خاطر اينكه از دايره واژگاني محدودي برخوردار است. كمي ساده‌تر است و هنروري‌هاي شعر را ندارد. اينكه شاعران با ترانه‌سرايان تجربه‌هايشان را مبادله كنند، خوب است، اما اصلا نبايد اين دو حوزه را مثل هم ارزيابي كرد و تصور كرد كه هر شاعري بايد بتواند ترانه بگويد يا هر ترانه‌سرايي بايد بتواند شعر بگويد. البته در سال‌هاي اخير شاعراني بوده‌اند كه دست به ترانه‌‌سرايي زده‌اند و موفق بوده‌اند.

اميني گفت: شايد يكي از دلايل عدم رشد ترانه‌پژوهي اين است كه اين پژوهش مخاطب ندارد. جامعه دانشگاهي كه ترانه را جدي نمي‌گيرد و كساني هم كه مخاطب ترانه‌ها هستند، با نقد ميانه‌اي ندارند زيرا اين مخاطب، مخاطب عام است.

وي افزود: شايد بهترين جا براي نقد ترانه‌ها، مطبوعات و رسانه‌ها باشد. زيرا مطبوعات و رسانه‌هاي گروهي مثل ترانه‌ها، مخاطب عام دارند و مي‌‌توانند بر ترانه‌ها و كيفيت آنها موثر باشند. نقد و بررسي مطبوعات و رسانه‌ها درباره ترانه امروز ايران بايد به صورت مستمر صورت بگيرد تا عرصه براي كساني كه لياقت حضور در اين عرصه ندارند تنگ‌تر شود.

اميني در پايان به ويژگي‌هاي ترانه انقلاب اشاره كرد و گفت: پس از انقلاب ترانه به موضوعي جدي تبديل شد. مثل موضوعات انتظار، دفاع مقدس و ... زبان ترانه انقلاب نيز پيراسته‌تر از زبان ترانه پيش از انقلاب است. همچنين تلميح در ترانه انقلاب بيشتر به كار رفته است. * قياس ترانه‌سراهاي قبل از انقلاب با بعد از آن منطقي نيست

نادر بختياري، شاعر گفت: قياس ترانه‌سراهاي قبل از انقلاب با ترانه‌سراهاي بعد از انقلاب اصلا منطقي نيست، زيرا آنها از دو نسل متفاوت هستند.

نادر بختياري -شاعر- اظهار داشت: اساسا كارهاي قابل توجه در حوزه ترانه در تمامي دنيا بسيار كم است و اين موضوع فقط در مورد ايران صادق نيست.

وي افزود: اگر دقت كنيم مي‌بينيم كه آهنگسازان، ترانه‌سرايان و خوانندگان زيادي در جهان مشغول فعاليت هستند، اما آثاري كه آنها ارايه مي‌دهند به تمامي قابل توجه نيستند.

بختياري ادامه داد: اكثر ترانه‌هايي كه در ايران توليد مي‌شود، زير حد معمول هستند و كيفيت آنها از نظر كلام بسيار پايين است. شايد يكي از مهمترين دلايل آن اين باشد كه آهنگسازان و خوانندگان ترانه خوب را تشخيص نمي‌دهند و در اين راه از مشورت هيچ كس هم بهره نمي‌برند.

اين شاعر اضافه كرد: چيزي كه در يك ترانه بيشتر از همه چيز جلب توجه مي‌كند كلام است و اگر كلام يك ترانه از كيفيت پاييني برخوردار باشد، كل ترانه آسيب مي‌بيند.

بختياري گفت: بعضي‌ها كلامي را كه در يك ترانه وجود دارد از ترانه تفكيك مي‌كنند و آن را به صورت جداگانه با مقوله شعر مقايسه و بررسي مي‌كنند. در صورتي كه كلام يك ترانه اصلا قابل مقايسه با شعر نيست. كلام ترانه در ترانه است كه معنا دارد و بيرون از ترانه تعريفي ندارد. بنابراين نبايد كلام را بيرون از ترانه بررسي كرد.

اين شاعر ادامه داد: به نظر من بي‌انصافي است كه بگوييم ترانه در بعد از انقلاب افول كرده و سير نزولي را طي مي‌كند. زيرا در پيش از انقلاب هر چيزي كه توليد مي‌شد، جلب توجه مي‌كرد. ترانه‌هاي ترانه‌سراهاي گذشته از آنجا كه براي اولين بار مطرح مي‌شد، جذاب بود و از آنجا كه ترانه با خاطرات و نوستالژي‌ها عجين است، ممكن است كه ترانه‌هاي گذشته به نظر جذاب‌تر از ترانه‌هاي امروز بيايد. اما يك نكته در اين ميان داراي اهميت است و آن اين است كه در ترانه سرايي بعد از انقلاب مفاهيم و محتواهايي تازه وارد ترانه‌سرايي شد. مثلا ترانه كاملا مذهبي فقط پس از انقلاب سروده شد. در ترانه‌سرايي قبل از انقلاب ترانه‌هاي مذهبي وجود داشتند اما به تمامي مذهبي نبودند.

وي گفت: بنابراين در ترانه‌سرايي پس از انقلاب مفاهيم بسياري وارد ترانه شد، اما به لحاظ ساختار و شيوه بيان بايد بگويم كه ترانه سرايي قبل از انقلاب محكم‌تر از ترانه‌هاي پس از انقلاب است.

بختياري در پايان گفت: البته قياس ترانه‌سراهاي قبل از انقلاب با ترانه‌سراهاي بعد از انقلاب اصلا منطقي نيست، زيرا آنها از دو نسل متفاوت هستند. مثلا نمي‌توان به هيچ وجه شهريار قنبري را با علي معلم دامغاني مقايسه كرد زيرا هر دو از يك نسل متفاوت هستند همانطور كه قنبري در تاريخ ترانه ايران مهره محسوب مي‌شود، معلم دامغاني هم از بزرگان ترانه‌سرايي ايران به شمار مي‌آيد.

* ترانه نسبت به شعر از تعريف مشخص‌تري برخوردار است

محمدحسين عابدي اظهار داشت: براي همزيستي شعر و ترانه در درجه اول بايد تعريف اين دو مقوله را دقيقاً مشخص كرد. ترانه نسبت به شعر از تعريف مشخص‌تري برخوردار است. اما در زمينه شعر هنوز تعريف مشخصي كه همه شاعران به آن اعتقاد داشته باشند وجود ندارد.

محمدحسين عابدي -شاعر- گفت: ترانه الزاماتي دارد كه شعر ندارد و يكي از آن الزامات اين است كه ترانه بايد با آهنگ اجرا شود. همين موضوع باعث مي‌شود كه محدوديت‌هايي براي ترانه به وجود‌ آيد.

وي افزود: از طرفي در ترانه با خيلي از مسائل زباني و مفهومي راحت‌تر برخورد مي‌شود، زيرا ترانه براي عموم مردم سروده و خوانده مي‌شود.

شاعر «و تنم بودي» ادامه داد: چيزي كه در زمان حاضر عامل اصلي تفاوت شعر از ترانه شده‌، اين است كه ترانه ويژگي و كاربرد اقتصادي دارد. يعني ترانه‌اي موفق خواهد بود كه وقتي خوانده شد، فروش بيشتري كند. همين مسئله و ويژگي اقتصادي بر كيفيت ترانه تأثير مي‌گذارد. يعني ترانه‌سرا در لحظه سرايش به اين موضوع فكر مي‌كند، اما يك شاعر براي سرودن شعر به اين حالت به مخاطب نمي‌انديشيد. هر شاعري براي مخاطب خاص خود شعر مي‌گويد. در صورتيكه ترانه‌سرا به مخاطب عام فكر مي‌كند.

عابدي اضافه كرد: ترانه هم مثل شعر گرايش‌هاي مختلفي دارد. خيلي از ترانه‌ها هستند كه اشتباه‌هاي فاحش ادبي دارند و گاهي اشتباهاتي كه در صحبت‌هاي روزمره هم اتفاق نمي‌افتد، در اين دسته از ترانه‌ها ديده مي‌شود. در مقابل ترانه‌هايي هم وجود دارند كه واژه‌ واژه آنها با فكر و تأمل سروده شده و بسيار انديشمند هستند.

وي گفت: مهم‌ترين تفاوت ترانه امروز با گذشته اين است كه در گذشته نظارت بر ترانه خيلي بيشتر از امروز بود. يعني كسي كه قرار بود كه ترانه‌اش چاپ شود يا خوانده شود، مي‌بايست از فيلترهاي زيادي رد مي‌شد. اما اكنون عرضه‌ ترانه بسيار راحت‌ شده است. اين سهولت كميت را بالا برده است و در عوض آشفتگي را هم در بازار ترانه پديد آورده است.

اين شاعر ادامه داد: توجه زياد شعرا به مقوله ترانه در پس از انقلاب به دو دليل است. دليل اول وجه اقتصادي اين مقوله است. زيرا سود مادي ترانه به مراتب بيشتر از شعر است و دليل دوم اين است كه بر فرض اينكه شاعري نيت اقتصادي هم نداشته باشد، از آنجا كه ترانه مخاطبان بسياري را شامل مي‌شود، به ترانه توجه مي‌كنند.

وي در پايان گفت: ويژگي دوم، مخصوصاً در زمينه موضوعاتي مثل عاشورا كه با مخاطبان بسياري در ارتباط است، بيشتر صادق است و به همين دليل كه پس از انقلاب شاهد نحله‌هاي جديد ترانه‌سرايي مثل ترانه عاشورايي هستيم.

* همزيستي ميان شعر و ترانه هنوز روي نداده است

فاضل نظري، شاعر گفت: در دوران ما هنوز همزيستي ميان شعر و ترانه روي نداده است و اگر اين اتفاق بيفتد، مي‌توان به توليد ترانه‌هايي اميدوار بود كه وارد زندگي مردم شود.

فاضل نظري -شاعر- اظهار داشت: ترانه امروز متاسفانه به يك ابتذال و سطحي‌گري دچار است و ظرفيت وارد شدن به لحظات و آنات شنوندگانش را ندارد.

وي افزود: رويكرد ترانه‌سراها در سرودن ترانه‌، مشتري‌مداري است. يعني در پي اين هستند تا مشتري چه مي‌پسندد و بر اساس آن به سرودن ترانه مي‌پردازند و اصلا نيازهاي جامعه را در نظر نمي‌گيرند.

نظري ادامه داد: گاهي هم احساس مي‌شود كه ترانه‌هاي امروز بر اساس مد شكل مي‌گيرند. مثلا اگر دشنام به معشوق مد شد، همه ترانه ها به معشوق‌هايشان در ترانه دشنام مي‌دهند.

اين شاعر اضافه كرد: بعضي از ترانه‌هاي امروز نيز از طريق سفارش نهادهاي دولتي و نيمه دولتي ساخته مي‌شود. اين نهادها تصور مي‌كنند مي‌توانند از طريق ترانه، نظرات خود را ترويج دهند و به اهداف خود برسند. اين دسته از ترانه‌ها در دسته هنرهاي سفارشي قرار مي‌گيرند كه مخاطب بسيار محدودي دارد.

نظري گفت: البته در اين ميان استثناهايي وجود دارد كه در اين غوغا و هلهله، كودكانه فرياد مي‌زنند و اتفاقا بر دل مي‌نشيند. ترانه‌‌سراهايي كه بر اساس انديشه و احساس خود ترانه مي‌گويد، ترانه‌شان بر افواه مردم جاري مي‌شود و در غم‌ها و شادي‌هاي آنها سرايت مي‌كند.

وي درباره رابطه ترانه و شعر گفت: رابطه ترانه و شعر يك رابطه عموم و خصوص من وجه است. يعني بعضي از ترانه‌ها شعرند و بعضي از شعرها، ترانه. و بعضي از ترانه‌ها، شعر نيستند و بعضي از شعرها هم ترانه نيستند. بنابراين مرز معين و خط كشي شده‌اي ميان شعر و ترانه وجود ندارد. تنها تفاوت آنها نوع مخاطب و نوع كاربردي آنهاست يعني شعر قرار است مكتوب شود و ترانه قرار است خوانده شود.

شاعر مجموعه شعر «اقليت» در پايان گفت: عموم ترانه‌هاي امروز به درد نشنيدن و نخواندن مي خورند،‌زيرا اجزاي تشكيل دهنده آنها به درستي در كنار هم قرار نگرفته‌اند.

* بهترين ترانه‌سرايان كساني هستند كه شاعرند

سعيدبيابانكي، شاعر گفت: بهترين ترانه‌سرايان كساني هستند كه شاعرند و به ريزكاري‌هاي شعر واقفند؛ ترانه‌سرايان بزرگ ايران نيز قبل از اينكه ترانه‌سرا باشند، شاعر بوده‌اند. اما دردوران حاضر خيلي از ترانه‌سرايان، اصلا با شعر آشنايي ندارند.

سعيدبيابانكي - شاعر - با بيان اينكه بسياري از ترانه‌هاي امروز قابل شنيدن نيستند و اين امر دلايل فراواني دارد، ‌اظهار داشت: ما بايد در ابتدا انتظارمان را از ترانه تعريف كنيم. بعضي‌ها از ترانه انتظار ايجاد تهيج دارند. بهضي‌ها هم انتظار دارند با گوش دادن به ترانه به درون خودشان بروند و گوشه عزلت اختيار كنند. دسته سوم نيز از ترانه انتظار ايجاد يك حركت و انتقال يك فرهنگ و تاريخ ريشه‌دار را دارند.

وي افزود: به نظر من انتظار ما از ترانه بايد سومين نوع انتظار باشد. يعني ترانه بايد حامل يك انديشه باشد نه حامل يك حس نازل.

اين شاعر ادامه داد: اگر انتظار ما از ترانه صرفا شادي است، بايد به ريتم ترانه‌ها توجه كرد و اگر هم انتظار ما از ترانه صرفا پناه بردن به تنهايي خودمان است، بايد به صداي خواننده توجه كرد. زيرا يك صداي خوب مي‌تواند بدون اينكه كلام يا موسيقي خوبي داشته باشد متاثر كننده باشد.

بيابانكي اضافه كرد: اما نوع سوم ترانه كه يك ترانه پيشرو و خلاقي است از دهه چهل و پنجاه با حضور ترانه‌سراياني مثل شهريار قنبري، ايرج جنتي عطايي و اردلان سرفراز شكل گرفت. اين نوع از ترانه‌سرايي فقط به احساسات اكتفا نمي‌كند بلكه كلام اين ترانه‌ها در اوج است و حاوي پيامي بسيار پربار است. اين ترانه‌ها علاوه بر موضوعات عاشقانه به مضامين اجتماعي و سياسي نيز مي‌پردازند.

وي يادآور شد: اما متاسفانه بعد از گذشت چندين دهه هنوز ما براي نام بردن از ترانه‌سراهاي موفق فقط بايد به همين نام‌ها اكتفا كنيم و هنوز ترانه‌سراهاي خوبي بعد از آنها پديد نيامدند. شايد يكي از دلايل اين امر اين باشد كه ما آهنگسازها و خوانندگان بزرگي نسبت به چند دهه پيش نداريم. آهنگسازان، خوانندگان و ترانه‌سرايان بزرگ بايد دست به دست هم بدهند تا يك ترانه خوب پديد بيايد.

بيابانكي در پايان گفت: مهم‌ترين عامل براي تمايل شعرا به ترانه‌سرايي، كالا بودن ترانه است كه سود اقتصادي در پي دارد، در صورتي كه شعر يك هنر ناب است و اصلا جنبه اقتصادي ندارد. همچنين مخاطبان شعر نسبت به ترانه بسيار محدود است.

 

IranPoetry.com//©2004-2008 • All Rights Reserved
بازنشر اينترنتي مطالب اين سايت با ذکر
آدرس دقيق بلامانع است