تماس با  ماگفتگو  و  مصاحبهمقالاتنقد ادبیداستان ایرانداستان  ترجمهشعر  ترجمهمعرفی شاعرشعر  معاصراخبار ادبیصفحه اول
آدرس ايميلتان را وارد کنيد تا خبر هاي ادبي برايتان پست شود

نشاني ما

iranpoetry(at).gmail.com

 



 


August 5, 2006 10:03 AM

چهاردهم مرداد 1385


شماره‌ي جديد "فرخار"، نشريه‌ي‌ خانه‌ي ادبيات افغانستان منتشر شد

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران


شماره سوم فصلنامه ادبي - هنري "فرخار"، نشريه‌ي خانه‌ي ادبيات افغانستان منتشر شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين شماره با يادداشت "شادمانه حتا روي ميدان‌هاي ماين" محبوبه ابراهيمي و مقاله‌ي "آن مرد رفته است" براي درگذشت منوچهر آتشي به‌قلم ضياء قاسمي شروع مي‌شود.

شعر، نقد، داستان، شعر ايران، داستان ايران، شعر تاجيكستان، شعر جهان، داستان جهان، هنر و گزارش نيز از ديگر بخش‌هاي فرخار هستند كه با مديرمسؤولي و سردبيري قاسمي و ابراهيمي منتشر مي‌شود.

در اين شماره مطالبي از محمدكاظم كاظمي، ابوطالب مظفري، ضياء موحد، محمدحسين محمدي، حميدرضا شكارسري، اسماعيل اكبر، محمدرضا بايرامي، افسر رهبين، محمدجواد خاوري و ... به چشم مي‌خورد.

شماره‌ي سوم "فرخار"، ‌ويژه‌ي تابستان 85 در يك‌صدو28 صفحه و با قيمت 10هزار ريال منتشر شده است.


 


جلسه‌ي هماهنگي كنگره‌ي شعر دفاع مقدس برگزار شد

خبرگزاري دانشجويان ايران - اروميه


در پانزدهمين كنگره سراسري شعر دفاع مقدس، بخشي به شعرهاي مربوط به لبنان و فلسطين اختصاص يافته است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، حميد حسام - معاون ادبيات و انتشارات بنياد حفظ آثار و نشر ارزش‌هاي دفاع مقدس كشور - در جلسه هماهنگي برگزاري پانزدهمين كنگره سراسري شعر دفاع مقدس، با اعلام اين مطلب افزود: با توجه به وقايع اخير در لبنان و فلسطين، علاوه بر شعر دفاع مقدس در اين كنگره، بخشي به شعرهاي مربوط به لبنان و فلسطين اختصاص يافته كه در آن از شش شاعر خارجي نيز دعوت مي‌شود.

وي اضافه كرد: چاپ كتاب شعر كنگره با عنوان "زخم سيب" و قدرداني از خانواده‌ي دو شهيد از ساير برنامه‌هاي اين دوره است.

در ادامه اين جلسه، مسوولان كميته‌هاي اجرايي برنامه‌هاي خود را در زمينه برگزاري كنگره اعلام كردند.

پانزدهمين كنگره شعر دفاع مقدس از 27 شهريور ماه سال جاري و با شركت 200 نفر شاعر از سراسر كشور در آذربايجان غربي برگزار مي‌شود. در اين كنگره همچنين از 20 نفر از برگزيدگان تجليل خواهد شد.


 


محمود کيانوش: رباعي و غزل به مهمل سرايي تن نمي دهد


محمود کيانوش پدر شعر کودک در ايران ، شاعر ، داستان نويس و منتقد ادبي است که سالهاست در خارج از کشور به سر مي برد.

کيانوش که تاکنون بيش از 47 عنوان کتاب از او منتشر شده در گفتگويي تفصيلي با ايسنا ، به بيان ديدگاه هايش درباره موضوع هايي که اين سالها ادبيات ايران با آن ها روبه رو بوده است ، پرداخت.

کيانوش در اين گفتگو گفت : کساني که معنازدايي و آشنايي زدايي ويرانگرانه را مکتب شعري خود مي کنند ، ورشکسته فکري ، احساسي و هنري هستند که يا نمي دانند يا مي دانند و با شارلاتانيسم بازار مهملات خود را نزد طبقه شبه بورژواي جامعه پررونق نگاه مي دارند. امروز در هيچ جاي جهان به آثار گروه گروه مهمل سازان اعتنايي نمي شود، هرچند که در جامعه هاي تجارت زده غربي و مقلدان حقارت زده شرقي آن ها اين مهمل سرايي ها ادامه دارد. به گفته وي ، اگر ملاحظه مي شود که شعر در قالب هاي رباعي و غزل مخاطب بيش تر دارد ، شايد به اين دليل باشد که اين قالب ها انديشه و احساس هاي عشقي ، عرفاني ، فلسفي ، اجتماعي ، سياسي و حديث هاي صادقانه نفس را به خود مي پذيرد اما به مهمل هاي معمايي تن نمي دهد. مهمل ها را فقط در قالب نثرهاي بريده و مصراع نما و زباني الکن و ناسنجيده و نارسا مي توان ريخت. کيانوش در بخش ديگري از گفتگويش با ايسنا درباره جايگاه انديشه و تفکر در شعر امروز صحبت کرد.


 

 

نخستين عصر شعر و ترانه ويژه لبنان و فلسطين


خانه هاي شعر و ترانه بنياد نويسندگان و هنرمندان ، نخستين عصر شعر و ترانه را با موضوع ويژه «همدردي با ملت لبنان و فلسطين» برگزار مي کنند.

سلسله نشستهاي عصر شعر و ترانه ، شنبه دوم هر ماه ساعت 16 تا 19 در تالار اجتماعات فرهنگسراي هنر برگزار مي شود. در نخستين نشست که روز 14 مرداد برگزار خواهد شد در کنار شعرخواني و ترانه خواني شاعران و ترانه سرايان پيشکسوت و جوان ، اشعاري به منظور همدردي با ملت مظلوم لبنان و فلسطين قرائت خواهد شد.


 

 

واقعيت سوم در جهان داستان


منتهي شدن روند داستان به يک پايان بندي مغاير با آنچه خواننده انتظار دارد، برخلاف تصور معمول فقط با يک فرض پاياني قراردادي شکل نمي گيرد، بلکه پيرنگ به مراتب قوي تري را مي طلبد تا رابطه علت و معلولي حوادث ترديدناپذير شود. تنها در اين شرايط است که همه چيز به گونه اي محتوم و اجتناب ناپذير با نتيجه اي غيرقابل انتظار، تکان دهنده ، تهييج کننده و حتي تفکربرانگيز جفت و جور مي شود و هر شک و شبهه اي را در ذهن خواننده از بين مي برد. داستان هاي مجموعه «حمايت از هيچ» اثر هارتموت لانگه با پايان بندي هاي دور از انتظار به گونه اي عملي به چنين موضوعي پرداخته است. مجموعه داستان حمايت از هيچ شامل 3داستان با عناوين پلاکارد، حمايت از هيچ و مستاجر جديد است.

در داستان «پلاکارد» شوق دگرگونگي و توسل به بداعتي خاص که از دايره قانون و عرف زندگي بيرون است به عنوان عصيان و تمرد هنجارشکن بشر، اولين بن مايه داستاني اثر محسوب مي شود: «هر آدمي يک جايي در زندگي اش هوس مي کند سوار هواپيمايي عوضي شود. فقط بايد دوباره بازگشت.» (صفحه54)

دنيا هيچ رازي ندارد

هارتموت لانگه در آغاز در پي رازهاي پنهان و نامکشوف زندگي انسان است و گرچه داستان به صورت خطي پيش مي رود، اما اشتياق و کنجکاوي خواننده هميشه جلوتر از اين خط روايي حرکت مي کند. تاثيرات ناشي از کنش مندي و گيرايي سبک خاص نويسنده در نحوه ارائه و پردازش موضوع داستان ، در خواننده مي ماند و مدام در حال تزايد است. چگونگي پردازش موضوع داستان پلاکارد همانند يک داستان جنايي است. خواننده و حتي کاراکتر محوري آن (هنينگر) به دنبال کيستي و هويت يابي کاراکتر مرموز داستان هستند. هنينگر مرد متفکري است و بيش از حد هم مي انديشد. او مي خواهد لابه لاي تارهاي تنيده شده زندگي پرسه بزند تا شايد خودش هم يکي از تارهاي اين شبکه پررمز و راز را بتند. به همين دليل اسمش را زير اسامي مفقودالاثرها مي نويسد (صفحه14)، چون مي خواهد به اين رازها بپيوندد و از سادگي ، خلاصه شدگي و ماندن در کار دربسته زندگي رهايي يابد. او مي خواهد هر طور شده به سوي حقيقت زندگي سوق داده شود و حضور مرد عرب و دختري به نام لامپرشت مهمترين انگيزه و عامل براي تحقق اين آرزو به شمار مي روند. نويسنده در ارائه داده هاي داستاني اش هوشمندانه ، محتاط و مقتصدانه عمل مي کند. هر چيزي را براي وقت خودش نگه مي دارد تا آن را بموقع و صرفا براساس شکل گيري واقعيت در داستان به خواننده بدهد. کاري به نوع قانونمندي واقعيت هاي بيرون از داستان ندارد. همه چيز را به روند تحول زاي خود متن واگذار مي کند. در نيمه اول داستان ، مرد عرب هنينگر را تعقيب و سپس با او دوست مي شود و در نيمه دوم اين رابطه برعکس مي شود و هنينگر دنبال مرد عرب مي گردد (صفحه 66 به بعد). چرا؟ چون هر انساني نيمه گمشده اي دارد که در وجود شخصي ديگر است. با همه اينها، هارتموت لانگه در پايان داستان پلاکارد، ما را به اين نتيجه مي رساند که دنيا هيچ ارزشي ندارد (صفحه74) هدف هارتموت لانگه اين نيست که تنها به ما بفهماند واقعيت وجود دارد (واقعيت اول) يا حتي بگويد که صرفا تخيلات بي واسطه ما واقعيت داستاني هستند (واقعيت دوم)، بلکه او تصوري از هر دو را به ما مي دهد (واقعيت سوم) و نشان مي دهد که اين واقعيت سوم است که حقيقت دارد و هيچ رازگونگي خاصي هم در آن نيست ، اما حقيقت اين است که همين واقعيت سوم گواه رازگونگي زندگي است.

ژرف انديشي روانکاوانه

در داستان «حمايت از هيچ» نويسنده يک داستان کليشه اي را که عبارت از بي توجهي والدين به فرزندشان است با يک پايان بندي درخشان و غيرقابل انتظار از شکل کليشه اي درمي آورد و آن را به داستاني درخور تامل تبديل مي کند ؛ يعني والدين وقتي از نجات فرزندشان نااميد مي شوند، براي رهايي او از رنج و نيز تکميل بي اعتنايي ها و بي کفايتي هاي خودشان ، تصميم به کشتن فرزند مي گيرند. اين کار توسط پدر انجام مي شود، اما او هم متعاقبا خودکشي مي کند. اين رويکرد غيرقابل انتظار که متناقض با تبارگرايي و در اصل نفي زندگي ديگري و به گونه اي نفي خويشتن هم هست و به بهانه «يوتانيزيا» (ايجاد مرگي آسان براي کسي که از يک بيماري لاعلاج رنج مي برد = Euthanusia) انجام مي شود، خواننده را به ژرف انديشي روانکاوانه اي وامي دارد. اين موضوع که به شکلي متناقض و پارادوکس گونه در گره گشايي داستان گره تازه اي مي اندازد، در نوع خود بي نظير و قابل تحسين است. در اين داستان ، جبري محتوم بر تمام حوادث و کاراکترها حاکم است. آنها در تاري که در اثر شرايط بيروني و دروني خود و زندگي شان تنيده شده گرفتار شده اند و راهي به بيرون از اين شبکه فراگير و تهديدکننده ندارند.

هارتموت لانگه در ارائه داده هاي داستاني اش هوشمندانه محتاط و مقتصدانه عمل مي کند

آخرين تقلايشان براي رهايي از اين معضل به بازگشت اجتناب ناپذيرشان به خويشتن و همان دايره هاي تنيده شده منجر مي شود که هارتموت لانگه براي آن که باورپذيري حادثه را بيشتر و حتي ترديدناپذيرتر کند، از روزنامه و نقل يک خبر کمک مي گيرد و با همين داستانش را به پايان مي برد: «دوشنبه بعدازظهر، کارمندي به نام فرانکو مامبريني حوالي منزلشان به گيجگاه پسرش که مبتلا به آتروفي مغزي بود گلوله اي شليک کرد و سپس خودکشي کرد». (صفحه114) اين شرايط نهايي محصول خونسردي و بي اعتنايي والدين به حقيقت زندگي و بازتاب آن در امور روزمره آنهاست.

پدر از همان آغاز داستان نسبت به هر حادثه اي که براي پسرش رخ مي دهد، بي اعتناست و اغلب مي گويد: «چيز مهمي نيست». (صفحه81) هارتموت لانگه در اين داستان همه چيز را با تاني پيش مي برد و ما را با حوادث همراه مي کند. آنقدر هم بر اين کار اصرار مي ورزد که مدام با خود کلنجار مي رويم: «اين يکي از هزاران حادثه اي است که هر روز اتفاق مي افتد و چيز تازه اي در آن نيست.»در نتيجه ، داستان حمايت از هيچ را ممکن است يک اثر ناتوراليستي تلقي کنيم که جزئ به جزئ و با نگرش استقرايي به همه چيز مي پردازد. حتي به تعبيري آن را يک داستان ژورناليستي بدانيم. اما تمام وسواس و تاکيد لانگه روي اين جزييات براي آن است که باورپذيري و منطق پذيري حادثه تکان دهنده نهايي در همان حال که غيرقابل انتظار است ، بعد از وقوع خواننده را از دايره روابط علت و معلولي و نيز منطق اصولي پردازش موضوع داستان خارج نکند و از لحاظ ساختاري با گسيختگي متن و تحميل پايان بندي مواجه نشود. مهمتر اين که ، حادثه اي را که در داستان هاي ديگر به اين گونه رخ نداده ، باور کند، روزنه تازه اي از ذهن او به درون معماها و رازهاي زندگي باز شود و به بصيرت بديع و متمايزي دست يابد.

آميزه اي از واقعيت و خيال

داستان «مستاجر جديد» حول حضوري اغلب غايب دور مي زند و ميزان تاثيرپذيري عاطفي اطرافيان به زبان داستان نشان داده شده است. در اين داستان ، نويسنده ثابت مي کند تاثير يک غيبت طولاني به مراتب بيش از حضور است و زمينه اي براي دامن زدن به تصورات ، تفسيرات و توجيهات ديگران فراهم مي شود. در نتيجه ، يک اتفاق نامحسوس و نهان ، حس آميزي يک رويداد بزرگ را پيدا مي کند و در پايان داستان ، ذهن خواننده با يک واقعيت محدود و يک تخيل نامحدود درگير مي شود. پايان آن هم نسبتا شبيه پايان بندي داستان پلاکارد است ، زيرا خواننده با آميزه اي از واقعيت و خيال در يک دنياي رازناک مي ماند و اين همان واقعيت سومي است که قبلا به آن اشاره شد. لانگه معتقد است که هم آميزي واقعيت و خيال به عنوان يک واقعيت برتر مي تواند انسان را از سکون در آورد تا توانمندي ها و ارزشهاي پنهان خودش را آشکار سازد. در داستان مستاجر جديد همين دغدغه باعث مي شود همه آدمها به هم ارجاع داده شوند و در نهايت به انسان ديگري هم بينديشند. با اين که هر سه داستان هارتموت لانگه کوتاه هستند، اما شخصيت ها در حد باورپذيري ، پردازش شده اند و از لحاظ نوع روايت هم پيچيدگي خاصي در هيچکدام از آنها نيست ؛ اما در نوع نگاه نويسنده تازگي ها و بداعت هاي قابل تحسين به چشم مي خورد. هيچکدام از داستان ها آن طور که خواننده انتظار دارد به پايان نمي رسد و همه چيز به اقتضاي آن چه ناشناخته و برآيند تفکرات و احساسات خود شخصيت هاست ، شکل مي گيرد.

حسن پارسايي


 

 

جشنواره شعر و ترانه دختران برگزار مي شود


فرهنگسراي دختران به منظور گراميداشت مقام و منزلت زن و شناسايي مهارت هاي هنري دختران ، جشنواره اي با موضوع شعر و ترانه دختران برگزار مي کند.

اين جشنواره از 29 آبان تا 2 آذر به اجرا در مي آيد و تمامي دختران علاقه مند مي توانند بدون هيچ محدوديتي آثار خود را تا 30 مهرماه به دبيرخانه جشنواره ارسال نمايند. در بخش شعر و ترانه آثاري که به موضوع سال پيامبر (ص) و حضرت معصومه (س) پرداخته باشند ، مورد تقدير جداگانه قرار خواهند گرفت. فرهنگسراي دختران در بلوار فردوس ، بعد از چهارراه مخابرات واقع است.


 

 

سالروز تولد نويسنده

تبريك جامعه ادبي ايران به مناسبت زادروز " محمود دولت آبادي"

تهران- خبرگزاري كار ايران


امروز ، زادروز " محمود دولت آبادي " است . كمتر كسي است كه بامقوله فرهنگ و ادبيات ، هر چند اندك ، سر و كاري داشته باشد و نام خالق آثاري چون " كليدر " ، " جاي خالي سلوچ " ، " گاو واره بان " ، " باشيرو " و " اوسنه بابا سبحان " را نشنيده و نديده باشد .گروه فرهنگ و انديشه ايلنا ، همگام با همه بزرگان ادب و هنر ايران زادروزش را به او تبريك مي گويد.

سيمين دانشور‌: "محمود دولت‌آبادي" تولدت مبارك ! با بهترين آرزو براي حال و هميشه از نوجواني تا جواني و تا ميان‌سالي , در كار هنر بودي عمرت دراز باد و همواره ايدون بود.

محمدعلي سپانلو :خوشوقتم كه سالروز تولد "محمود دولت آبادي" را به هموطنان تبريك بگويم ؛ پديده اي از نسل من كه برخي آثارش همچون رمان " كليدر" در زمان حيات خود او كلاسيك شده است . به عنوان دوست هم سن سال او يادآور مي شوم كه " محمود دولت‌آبادي" و آثارش اسباب سربلندي همه ايرانيان است.

داوود رشيدي : دوستي من با "محمود دولت‌آبادي" به اوايل دهه 40 , زماني كه ايشان تئاتر را با گروه هنر ملي كار مي‌كردند , باز مي گردد . البته ايشان تئاتر را رها كردند و به نويسندگي روي آوردند و در اين راه نيز بسيار موفق بودند و هستند . دوس شان دارم و براي ايشان آرزوي طول عمر مي كنم تا به راه هاي پر افتخار ادامه بدهند . ما نيز در انتظار كارهاي جديد ايشان هستيم , تا چيزهايي از ايشان ياد بگيريم . همه آثار "دولت‌آبادي" بزرگ هستند , اما " كليدر", يكي از بلندترين قله‌هاي ادبيات معاصر ايران است.

علي نصيريان : تولد "محمود دولت‌آبادي" را به ايشان تبريك مي گويم . "دولت‌آبادي"، يكي از استعدادهاي درخشان در داستان نويسي ما است و زبان آثار ايشان، شاخص و منحصر به فرد است . به نظر من ، "جاي خالي سلوچ"، يكي از درخشان‌ترين رمان‌هايي است كه تا به حال خوانده‌ام . البته ايشان سابقه‌اي در تئاتر و سينما نيز دارند ‌, اما درخشش ايشان در نوشتن است . به نظرم ايشان به جاي بسيار بالايي در داستان‌نويسي ما رسيده است . من تولدش را يك‌بار ديگر به او تبريك مي گويم و مي گويم "محمود" جان بنويس تا من و مردم ايران از آثار بهره مند شويم.

شمس لنگرودي : "محمود دولت‌آبادي" بي‌ترديد موجه‌ترين و اثرگذارترين چهره داستان نويسي ايران است و اگر ما در عرصه داستا‌ن‌نويسي "دولت‌آبادي" را نداشتيم ، حتما اين خلاء احساس مي‌شد.

حضور پرشور "دولت‌آبادي" در بازنمايي جامعه‌شناختي روستاهاي ايراني در قالب داستاني براي هميشه تا ساليان دراز منحصر به فرد خواهد بود . پس از خواندن رمان " كليدر" اين احساس به من دست داد كه "بيهقي" در قرن 5 ، در مهي فرو رفته و در دهه 60 شمسي در رمان " كليدر" سر بيرون آورده است . " كليدر" در واقع به نوعي هم وزن اثر ادبي برجسته بيهقي است.

تولد "دولت‌آبادي" شانسي براي خود ملت ايران براي خواندن آثار او بوده است . من اين روز را گرامي مي دارم و تولد "دولت‌آبادي" را به او تبريك مي‌گويم.

شاپور جوركش: همتاب ستارگان ....‌

سالروز تولد هنرمند عزيز ،"محمود دولت‌آبادي" را به خاندان بزرگ "دولت‌آبادي" و مردمان بي شماري كه به پاس همدلي‌هاي هنرمند در غم و شادي‌هاش دوستش داشته اند را به او تبريك مي گويم.

"دولت‌آبادي" دم و بازدم هواي تنفس كرده و همتاب ستارگان آسمان كوير واژه گزيني كرده و خدمت ارائه داده و سربلندي آسمان ادبيات ما است كه حق بزرگ بر ادبيات ما , مهر ايراني زدن او بر داستان‌ها است . از دو سرچشمه ادبيات داستاني ايراني , يكي از "جمالزاده" و ديگري را "هدايت" مي‌دانند كه همچنان كه در مقاله رئاليسم جادويي و جادوي رئاليسم در شماره 37 مجله نامه آمده است : از نظر رعايت تم يا جان مايه كه مركز ثقل و علت وجودي داستان غربي است , داستان‌هاي "هدايت"، داراي تم و به الگوي غربي نزديك‌تر و داستان‌هاي "جمالزاده" بدون تم و به الگو شرقي و هزار و يكشبي نزديك‌تر است . به هر حال ما ايراني‌ها در داستان نويسي شيوه ميان برد روايت ويژه خودمان را داريم و "هدايت" اين موضوع را با طنز چنين بيان مي‌كند : نكته‌اي كه مخصوصا مايه خوشبختي است ، آن است كه نويسندگان زبردست جوان چندان در پي تقليد از شيوه هاي متداول داستان‌نويسان بزرگ عالم نبوده و خود روش مبتكرانه‌اي در اين فن ابداع كرده‌اند ( طنز و طنزيه هدايت , محمد علي كاتوزيان 1384 ) . البته اين گفته شامل اغلب نويسندگان ادبيات داستاني مي‌شود ، حتي "دولت‌آبادي" عزيز كه خود از "هدايت" است . در عين حال "دولت‌آبادي" پيوندگر ادبيات داستاني با اكثريت مردم است و اين كه نويسنده‌اي بتواند در همان حال كه ادبيات ناب مي‌آفريند ، مخاطب عام هم داشته باشد ؛ آزموني است كه هر نويسنده‌اي نمي‌تواند ، از آن سربلند بيرون بيايد , "جن نامه" زنده ياد " گلشيري" احتمالا با هدف تجربه نوشتن يك كار پر فروش نوشته شده است كه نقطه قوت آن در جسارت خود افشارگري راوي غير مرسوم است . هر چند منتقدان " دولت‌آبادي" شيوه داستان گويي او را به درازگويي تعبير كرده‌اند ، بايد در نظر داشت كه "دولت‌آبادي" با استفاده متداول از شيوه نقالي در داستان سرايي مكتوب , داستان را مهر ايراني مي‌زند و آن را از آن ما مي‌كند و به نحوي تكامل بخش شيوه داستاني به سبك "جمالزاده" است.

مسعود احمدي : "محمود دولت‌آبادي" از سخت‌كوش‌ترين نويسندگان ما است كه آثارش در ذهن و بلكه زندگي بسياري از روشنفكران به خصوص روشنفكران دهه‌هاي 40 ، 50 و 60 اثري مطلوب به جاي گذاشته است . من فراموش نمي كنم كه جوان و شايد حتي نوجوان بودم كه " اوسنه بابا سبحان‌" , مرد ‌, عقيل عقيل و هجرت سليمان ايشان را بارها مي خواندم و فراموش نمي كنم كه رمان برجسته ( جاي خالي سلوچ ) چه تاثير شگرفي بر نسل ما گذاشت و طبعا بر نسلي از نويسندگان كه خود امروز از رمان‌نويسان بزرگ اين جامعه‌اند . من همين جا تولد ايشان را تبريك مي گويم , عمرشان دراز باد و سايه شان مستدام باد.

سيد علي صالحي : در عصر افسرده ما , عده اندكي چون دستشان به جلال كوه نمي‌رسد , به سوي‌اش سنگ‌پاره پرت مي‌كنند ، بي خبر آن هرپاره سنگ كه به جانب كوه مي‌دوانند ‌, قله را رفيع‌تر كرده‌اند , طعم طعن , تنها خود راوي را مسموم مي كند , حلول حسد تنها فاعل خويش را هلاك مي‌كند.

دريغا ... همين هفته ، چند "محمود دولت‌آبادي" - براي آينده - را در قاناي لبنان مثله كردند . من تا ابد عزادار قيامت قاناي ام , زبان از اندوه مي‌گيرم تا راه به منزل شادماني شايد ...!

هزارمين سال تولد "محمود دولت‌آبادي" بزرگ را گرامي مي دارم . اين پير مغان , دوست هزار ساله همه پارسي زبانان است ، سردار درخشان‌ترين كلمات كه تاريخ به استقبالش آمده است.

حافظ موسوي :‌ تولد "دولت‌آبادي" , تولد بخش شكوهمند ادبيات معاصر ما است . تولد "دولت‌آبادي"، تولد گل‌محمد و زيور است , تولد او بخشي از تاريخ معاصر ما است كه در قامت بلند " كليدر" در فرهنگ مردم ايران حضور شايسته‌اي پيدا كرده است ، بنابراين تولد "دولت‌آبادي" عزيز را بر خود "محمود دولت‌آبادي" عزيز به زيور و گل محمد ، جاي خالي سلوچ و نثر پر شكوه "محمود دولت‌آبادي" تبريك مي‌گويم.

نقش "محمود دولت‌آبادي" در ادبيات معاصر ما نقشي چند جانبه و تحسين برانگيز است ؛ نخست به اين دليل كه "محمود دولت‌آبادي" با " كليدر" , ادبيات جدي ما را به ميان مردم برد , خوانده شدن " كليدر" در تيراژي كه براي ادبيات ما بي سابقه بود ، افتخاري است كه نصيب اين اثر و تقريبا فقط اين اثر شده است . ديگر اين كه "دولت‌آبادي" با " كليدر" و "جاي خالي سلوچ"، يك بخش از ادبيات داستاني ما را به سلوچ مي‌رساند كه به نظر مي‌رسد ، فراتر از رفتن ديگر مقدور نبود . براي هر نويسنده‌اي خلق همين دو اثر كافي است تا نامي جاودانه در ادبيات داشته باشند . با اين حال خوشبختانه "دولت‌آبادي" همچنان مي‌نويسد و همچنان مشتاق فراواني هستند كه چشم به راه آثار اويند.

حسن كيائيان : "دولت‌آبادي" به عنوان يك نويسنده برجسته معاصر , نام و يادش همواره در يادها و خاطره‌هاي مردم به ياد خواهد ماند و اعتقاد دارم كه حداقل دو نسل از فرزندان اين مرز و بوم چيزهاي بسياري از نوشته‌هاي "دولت‌آبادي" آموخته‌اند و اميدوارم كه ايشان سال هاي دراز با سلامتي كامل , خوب و سر حال باشند و به خلق آثار تازه‌تر و بهتر كمر همت ببندند.

محمود معتقدي : تولد "محمود دولت‌آبادي" را كه از مرز 60 سالگي گذشته‌اند و از چهره‌هاي خوب و به ياد ماندني ادبيات معاصر ما هستند را به ايشان تبريك مي‌گويم.

ايشان با آثاري كه خلق كرده‌اند توانسته‌اند ، مخاطب بسياري در حوزه ادبيات داستاني جذب كنند و در حوزه واقع گرايي و واقع‌نمايي همچنان قصه‌هايي مي‌نويسد كه درخور تامل و تفكر است , يادم مي‌آيد در سال‌هاي اخير در آخرين كتاب هايش كه منتشر شده است ،خاطرات رفتن به آلمان را نوشته‌ اند و در واقع از فضاهاي واقع‌گرايي تا حدي عبور كرده ‌اند و به نوعي به بازگويي خويش پرداخته‌ اند و به عنوان نويسنده مهماني كه به آلمان رفته بود ، رمان‌هايي نوشته كه گذشته نويسنده ميانسالش به سراغش آمده و او در اين دو رمان توانسته به پيوندي ميان واقعيت‌هاي گذشته و نوستالژي كه در اين سال ها اتفاق افتاده ، پيوند بزند و از عشق و عرفان معناي تازه‌اي به دست بدهد.

"دولت‌آبادي" در دو رمان اخيرش برآن است تا نشان بدهد كه در گذشته ، نگرشش نسبت به فضاهاي انساني واقع گرايانه بوده است ، ولي امروزه سعي كرده است از آن نگرش‌ها فاصله بگيرد و با يك نوع بازگشت به جواني خواسته به نوعي خودش و افكارش را بازبيني كند.

به گمان من ، "محمود دولت‌آبادي" قهرمان‌هايش در فضاهاي روستايي زندگي مي‌كنند و آثارش نمونه بارز ادبيات روستايي ما است ، اما آثار اخيرش نشان مي دهد كه از آن روزگار تا به امروز نگرش و شيوه‌هاي داستان‌نويسي اش تغيير كرده و نسبت به مسائل داستاني روزآمد شده است و انديشه‌هاي اخيرش نشان مي‌دهد كه آثارش در گذشته رنگ و بويي ديگر داشته ، اما امروز "دولت‌آبادي" در پي تجربه فضاهاي جديد است . البته به " كليدر" مي‌توان به عنوان نوع ديگري از آثار كلاسيك نگاه كرد . فضاهاي داستان نويسي "دولت‌آبادي" نشان مي دهد كه او نويسنده اي انساني‌گرا است و در ادبيات معاصر ما ، جايگاه ويژه‌اي دارد . بار ديگر تولد ايشان را تبريك مي‌گويم و اميدوارم كه در سال هاي آتي به عنوان الگو سخت كوش بتواند ، فرا روي راه نويسندگان جوان باشد.

ناتاشا اميري : هديه‌اي به نويسنده‌ گران‌قدر , "محمود دولت‌آبادي" .

مدام در خانواده‌ام از " كليدر" صحبت بود . خاله‌ ، مادر و پدرم صحنه‌هاي داستان را براي همديگر تعريف مي‌كردند , شايد مي‌خواستند ببينند ، ديگري هم همان قدر كه خودشان مجذوب داستان شده‌اند , شيفته‌ آن شده يا نه , مي‌خواستند حس زيبايي را كه وقت خواندن انفرادي داشتند ، با بازسازي دوباره داستان از زبان خودشان با يك نفر ديگر هم تقسيم كنند . اين ويژگي زيبايي است برخلاف خيلي چيزهاي مادي مثل پول و فرزند و يا جاه و مقام كه آدم‌ها را انحصارطلب و بخيل مي‌كند . امور معنوي و زيبايي‌هاي دنيا تو را گشاده دست و بخشنده مي كند , وقتي زيبايي مطلق را مي‌بيني ، نمي‌خواهي آن را فقط براي خودت نگاه داري ؛ مي‌خواهي كس ديگري را هم با خودت شريك كني تا او هم همان لذتي را ببرد كه تو بردي . اين را نمي‌فهميديم تا وقتي كه خودم كتاب را خواندم , من هم مثل آن ها شدم , آن صحنه يادت مي‌آيد كه ستار ... آن جا كه مارال و زيور ... و حالا هم فقط اين را مي‌دانم كه هيچ‌وقت صحنه مرگ گل محمد را فراموش نمي‌كنم كه مادرش به او گفت شيرم حلالت ! چون سال‌ها از خواندن آن سطور گذشته , اما من گفتار صداي او را به وضوح در گوش هايم مي شنوم , راز ماندگاري يك اثر مگر چيزي غير از اين است و بهترين هديه هم مگر چيزي غير از اين كه بشنويد ؛ شما هم آقاي "دولت‌آبادي" شيري كه خورديد حلالتان باشد !

كاوه ميرعباسي : "محمود دولت‌آبادي" آثار ماندگاري را در حوزه ادبيات خلق كرده و در سطح ملي شناخته شده ‌اند و توانايي اين را داشته‌اند كه مخاطبان فرهيخته و عام را به سوي آثارشان جلب كنند ، اگر قرار باشد ، از نويسنده به عنوان نويسنده‌اي ملي ياد شود , بايد از " محمود دولت‌آبادي" ياد كنيم ، بي شك كساني ديگر نيز بوده اند ، اما هيچ يك به اندازه "دولت‌آبادي"، نويسنده‌اي تمام عيار نبوده‌اند و حجم آثارشان نيز به گرد پاي آثار "دولت‌آبادي" نرسيده است.

"دولت‌آبادي" نويسنده اي به تمام معنا است . او تمام زندگي‌اش را پاي نوشتن گذاشته است . البته نبايد "سيمين دانشور" را ناديده گرفت ، اما حجم آثار "دانشور" با حجم آثار "دولت‌آبادي" فاصله زيادي دارد و آثار "دولت‌آبادي" به معناي واقعي ثمره يك عمر زندگي است ."دولت‌آبادي" به معناي واقعي تنها نويسنده حرفه‌اي ايران است . تولدش را به او تبريك مي‌گويم و اميدوارم هر روز آثارش پر بارتر شود.

فريبا وفي : "جاي خالي سلوچ" از تاثير گذارترين كتاب هاي زندگي‌ام بود , لحظه‌هاي زيادي با " كليدر" زيسته‌ام , تولد نويسنده و آفريننده‌اش گرامي باد.


 

 

IranPoetry.com/Hadi Mohammadzadeh/©2004-2010 • All Rights Reserved
بازنشر اينترنتي مطالب اين سايت با ذکر
آدرس دقيق بلامانع است