تماس با  ماگفتگو  و  مصاحبهمقالاتنقد ادبیداستان ایرانداستان  ترجمهشعر  ترجمهمعرفی شاعرشعر  معاصراخبار ادبیصفحه اول
آدرس ايميلتان را وارد کنيد تا خبر هاي ادبي برايتان پست شود

نشاني ما

iranpoetry(at).gmail.com

 



 


December 9, 2005 03:43 AM

شاعران شعر‌ِ نوجوان/سودابه اميني

اگر به كارنامه شاعران شعر‌ِ نوجوان نگاهي اجمالي بيندازيم، در طول سالهاي اخير، تلاشهاي نسبتا‌ً خوبي را ملاحظه مي‌كنيم. شعر نوجوان پس از تعريف نوجوان معني پيدا مي‌كند، در تعريف‌ِ نوجواني بايد به چند نكته توجه داشته باشيم، نوجواني سني است بين كودكي و جواني، بنابراين بدون توجه به تعريف كودك و ويژگيهاي وي و نيز بدون توجه به بزرگسال ـ‌ اعم از جوان و ميانسال ـ نمي‌توانيم تعريف‌ِ درستي از نوجوان به دست دهيم. كودك فيلسوف شاعري است كه گاه به كشف روابط علت و معلولي محيط پيرامون خود مي‌پردازد وگاه با نگاه شاعرانه از آنچه «نيست» مفهومي پديد مي‌آورد و به تبع آن روابطي را مي‌سازد كه اگر منحصر‌به‌فرد نباشد، فقط در دنياي كودكي و گروه سني كودكان معني پيدا مي‌كند.
فرآيند تربيت و آموزش و كشف و شهود، در كودك به سرعتي شگفت‌انگيز اتفاق مي‌افتد، گاه آموزش و تربيت توسط خانواده و مربي انجام مي‌شود و گاه توسط طبيعت و عناصر محيط پيرامون كودك، درواقع كودك به يك مربي دروني مجهز است، تربيت‌شونده و تربيت‌كننده در درون وجود كودك هم‌زمان با هم زندگي مي‌كنند، رشد مي‌كنند، تعامل دارند، به كشف مي‌رسند و استدلال مي‌كنند و رفتار تازه‌اي را در مقابل عناصر و اشياء و اطرافيان به‌دست مي‌دهند. گاه عوامل محيطي در تربيت كودك نقش مستقيم دارند و گاه نقش غير مستقيم: بگو نگو، بيا نيا، بكن، نكن، برو نرو همه و همه ابزارهاي كلامي است كه ما با آنها به‌عنوان والد و مربي، مستقيم سر و كار داريم، در عين حال پايه‌هاي شكل‌گيري شخصيت نوجوان در كودكي ريخته مي‌شود.
عيني‌گرايي از ويژگيهاي كودك است، آنچه كودك مي‌بيند و آنچه مي‌شنود از امكانات اصلي ارتباط وي با محيط اطراف هستند. عدم شناخت نسبت به محيط اطراف، عدم ‌آگاهي نسبت به اسامي اشياء و عناصر طبيعت و آدمها عامل اصلي خلاقيت و آزادسازي تخيل كودك است، شما به‌عنوان يك فرد بزرگسال تا با كسي صحبت نكرده باشيد و نام او را نپرسيده باشيد، ممكن است هزار نام از ذهنتان بگذرد، همة اين نامها مي‌تواند متعلق به آن فرد باشد، اما به محض اينكه نام او را مي‌فهميد 999 گزينه از ذهن شما پاك مي‌شود، نحوه كاركرد ذهن كودك نسبت به محيط، مشابه اين اتفاق است. كودك تا زماني كه به حكم قطعي دربارة واقعيتهاي پيرامون خود نرسيده باشد خيالبافي مي‌كند، اما به محض اينكه به «دانايي» دربارة اشيا و عناصر محيط اطراف مي‌رسد، كاركرد تخيل ضعيف مي‌شود؛ درصورتي‌كه خيال و دانايي، به صورت متعادل به رشد برسند، فرد خلاقيت دوران كودكي خود را با خود به نوجواني نيز خواهد آورد، اما در صورتي كه خيال تضعيف و دانايي تقويت شود و تأكيد مداوم ما به‌عنوان مربي بر «اين است و جز اين نيست» ها باشد، كاركرد خلاق ذهن را در كودك يا نوجوان كند خواهيم كرد. ورود به دنياي كلمات، نام‌گذاري كردن براي اشياء و عناصر محيط مي‌تواند آغازي سرشار از خيال‌انگيزي باشد و يا آغازي براي ورود به مسير كندي تخيل و در ادامه رشد خلاقيت. بنابراين بسته به نوع استفاده از واژگان و جملات، مربي يا والد مي‌تواند اين دو مسير را براي كودك تعيين كند. يكي از ابزار ما براي به رشد رساندن تخيل كودك شعر است، شعر علاوه بر اينكه خيال كودك را تقويت مي‌كند، به او دربارة محيط پيرامون شناخت مي‌دهد، بايدها و نبايدها را مستقيم و غير مستقيم براي او طرح مي‌نمايد و تنشهاي عاطفي او را كم مي‌كند و كودك را از تنهايي درمي‌آورد، نوعي آينگي در شعر وجود دارد كه علاوه بر ساختن چهره‌اي از كودك براي خود‌ِ او، وي را براي ورود به دنياي نوجواني و در نتيجه رسيدن به كمال در مسير سن عقلي و سن تقويمي و سن ادبي آماده مي‌سازد، در بحث سن عقلي و تقويمي نيازي به توضيح نيست و همگان واقفند كه سن تقويمي، سني است كه بنا به تاريخ تولد كودك تعيين مي‌گردد و سن عقلي بنا به رشد هوشي وي اما سن ادبي كودك، نوجوان، جوان و بزرگسال را ميزان رشد گنجينة لغات، توانايي عبارت‌سازي و مفهوم‌يابي و رسانايي مفهوم توسط واژگان و به زبان ديگر، رشد ساختار زبان در گويش و نوشتار تعيين مي‌نمايد، عوامل متعددي در رشد سن ادبي كودك نقش دارند از جمله خواندن، شنيدن متون ادبي شامل شعر و داستان و نثر ادبي،  تمرين در بيان شفاهي، سليقه كودك در به‌كارگيري ادبيات شفاهي مخصوص به خود تا حدود زيادي بستگي به ادبيات خاص گفتاري پدر ومادر و در مرحله بعد تلويزيون و راديو دارد، بنابراين تعريف، سن ادبي كودك ممكن است از سن ادبي نوجواني كه هم‌زمان با او در جامعه رشد مي‌كند نيز بالاتر باشد. آنچه در رشد سن ادبي كودك، نوجوان، جوان و بزرگسال مؤثر است خواندن، شنيدن و نوشتن است، با اين همه ممكن است فردي توانايي نوشتن خلاق را نداشته باشد اما سن ادبي او و سليقه ادبي او بالاتر از هم‌سن و سالان خود باشد. بنابه اين تعريف ما مي‌توانيم براي هر طيف سني، يعني كودك، نوجوان و جوان، سن ادبي تعيين كنيم، حتي مي‌توان براي آحاد افراد جامعه نيز سن ادبي تعيين كرد در‌صورتي‌كه سطح سواد ادبي كودكان و نوجوانان در هر دورة زماني بيشتر از دوره‌هاي قبل باشد، مي‌توان سن ادبي بالاتري را نسبت به دوره‌هاي پيشين براي گروه كودكان و نوجوانان تعيين كرد. بسياري از اوقات مي‌شنويم كه بزرگ‌ترها مي‌گويند: «بچه‌ها چقدر باهوش شده‌اند»! يا «بچه‌هاي امروز چقدر زبان دارند، ما وقتي بچه بوديم جرئت نداشتيم پيش بزرگ‌ترها حرف بزنيم كه اين جرئت و شهامت در زبان آوري بستگي به تمرين و ايجاد فضاي گفتار شفاهي و ميزان تغذيه شنيداري دارد كه ما براي كودكان فراهم مي‌سازيم. سهم شعر كودك و نوجوان در بالا بردن سطح سليقه ادبي و نيز سن ادبي كودك و نوجوان، سهم كمي نيست. شعر كودك در نمونه‌هاي ارائه شده به كودكان، منجر به گسترش دايرة واژگان، برون‌ريزي عاطفي، بالا بردن نشاط در كودكان رشد منطق زبان، ساختمند شدن زبان و بازسازي تخيل كودكانه و رشد تخيل كودك مي‌شود.
عيني‌گرايي در شعر كودك به‌واسطة عيني‌گرايي در كودك، از لوازم كار شاعر كودك است؛ اگرچه خاص ادبيات كودك نبوده است، (در متون كهن از جمله متن ارجمند شاهنامه فردوسي نيز با دنيايي عيني و ملموس سر و كار داريم، خيال پيچيده در شاهنامه كمتر به چشم مي‌خورد، در عين حال، فردوسي در شاهنامه از تخيل فرهيخته‌اي سود جسته است كه پاسخ مخاطب او را مي‌دهد.)
اگر بخواهيم مهم‌ترين وظيفة شعر كودك را تعريف كنيم، بايد بگوييم شعر كودك موفق، بزرگ‌ترين هدفش موازي نگه داشتن رشد تخيل و  دانايي است. شعر كودك بايد از مرگ، ضعيف شدن و ا‌َبتر ماندن خيال پيشگيري كند.
در نوجوان، گاه با كودكي سر و كار  داريم كه گاه در درون نوجوان ابراز وجود مي‌كند، هياهو مي‌كند، ساده‌‌انديش است و سهل‌انگار و گاه با «من‌ِ» نوجواني سر و كار داريم كه قوه استدلال و انتزاع، تركيب‌سازي و تصميم‌سازي در وجودش به رشد مي‌رسد.
در دوره كودكي، كودك دچار نوعي استحاله در جهان پيرامون است، آن‌قدر مستحيل كه خود را با اشياء و عناصر طبيعت يكي مي‌بيند آن‌قدر كه گاه به خود آسيب مي‌زند، دست خود را مي‌ب‍ُر‌َد، مي‌سوزاند. «من» در كودك وقتي معني پيدا مي‌كند كه درد جسماني در اثر آسيب از اشياء، او را به خود مي‌آورد، اما من در نوجوان چنين نيست، در نوجوان، عاطفه و خيال و انديشه، تركيباتي هستند كه تار به تار و پود به پود به هم بافته مي‌شوند و شخصيت نوجوان را مي‌سازند. هر‌قدر تعادل بين اين سه عنصر بيشتر باشد با نوجوان‌ِ آرام‌تري روبه‌رو هستيم، براي نوجوان تظاهر، بيروني همه چيز، اول از «من» آغاز مي‌شود. حال ببينيم نقش زبان در به تعادل رساندن عاطفه و تخيل و انديشة نوجوان چيست؟ همة وظايفي كه براي شعر كودك برشمرديم در شعر نوجوان نيز صدق مي‌كند، شعر نوجوان بايد به افزايش محدوده دايره واژگان كمك كند، نوجوان را به تعادل عاطفي برساند، از منطق لازم هم در درونمايه و هم در ساختار زبان برخوردار باشد. اما مهم‌ترين وظيفه شعر نوجوان چيست؟ در يك جمله به آرامش رساندن «من» نوجوان كه اين آرامش حاصل به تعادل رسيدن عاطفه و انديشه و خيال است. اين به تعادل رسيدن گاه با تعريف «من» نوجوان و بازخواني او براي او حاصل مي‌شود و گاه با اعتراض به وضعيت موجود و گاه با توصيف «من‌ِ» نوجوان‌ِ برتري كه امروز هنوز شكل نگرفته و در مخاطب شعر به دست نيامده است، اما اميدواريم كه به دست بيايد.
با اين اوصاف مي‌بينيم كه وظيفه شعر نوجوان و شعر كودك بسيار سنگين است. شعر نوجوان مي‌تواند در گونه‌هاي مختلف اجتماعي، عرفاني، مذهبي، تربيتي و روانشناختي، شعر اعتراض و... تعريف و سروده شود، حتي جنسيت نيز بايد در نوجوان در نظر گرفته شود. براي رعايت اين نكته نيز نياز به يك بار تعريف از دورة نوجواني براي دختران و دوره نوجواني براي پسران، از ديدگاه علم و دين هست اگر سن تكليف را، سن گذر از نوجواني يا سن نوجواني تعريف كنيم؛ مي‌بينيم كه محدوده سني براي دختران نوجوان و محدوده سني براي پسران نوجوان با يكديگر متفاوت است، عناصري كه در زندگي دخترانه در دورة نوجواني مطرح است، عواطف و احساسات دخترانه و مشكلات ومسائل دختران با پسران كاملا‌ً متفاوت است، بنابراين شعر نوجوان (دختران) مي‌تواند گرايشي از شعر نوجوان باشد همان‌گونه كه شعر نوجوان (پسران)
شعر نوجوان باگرايش دخترانه
نزديك عيد است
مادر برايم دوخته پيراهني سبز
مي‌پوشم آن را باز هم با دامني سبز
در انتظار يك پرستو مي‌نشينم
تا در نگاهش شادماني را ببينم
بخشي از شعر پيراهن سبز از كتاب صداي سبز
سرودة حسين احمدي
تصويرگر نفيسه شهدادي
در اين شعر استفاده از واژه دامن فضاي دخترانه‌اي به شعر داده است.
در چشم آهو:
يك سيب سرخ را
از شاخه چيد باد
رودي گذشت و باد
آن را به رود داد
٭
آن سيب سرخ رفت
با رود سوي دشت
آهوي تشنه‌اي
از دشت مي‌گذشت
٭
وقتي نگاه كرد
آهو به چشم رود
در چشم آبي‌اش
يك سيب سرخ بود
از كتاب: صداي سبز سرودة حسين احمدي
اشاره شد كه شاعر در شعر نوجوان، گاهي به شخصيت‌پردازي با عناصر طبيعت مي‌پردازد، بي‌آنكه هدفي داشته باشد، صرف ارائه يك تصوير از طبيعت، شخصيت انساني بخشيدن به عناصر طبيعت و ارائه يك برش از يك اتفاق، بدون اينكه هدفمند باشد ما را مجاب نمي‌كند به اينكه شعر نوجوان خوانده‌ايم.
شاعران نوجوان ما گاهي به خاطر فراز از فقر مضمون به پرداخت صحنه‌اي از طبيعت پناه مي‌برند، بي‌آنكه معلوم باشد، مخاطب شعرشان كيست، چون مخاطب خاص شعر كودك و نوجوان، غير حرفه‌اي است و نمي‌تواند درباره ادبياتي كه براي او خلق شده است اظهار نظر كند، شعرهاي از همه جا رانده و مانده را در كتابهاي شعر كودك و نوجوان قرار دادن، كار‌ِ چندان شايسته‌اي به نظر نمي‌رسد.
به اين شعر نگاه كنيد:
من ترانه‌هايم را
مي‌دهم به دست باد
تا شود تمام كوه
از ترانه‌‌هايم شاد
مي‌شوم رها در دشت
مثل بوي گندمزار
مي‌شود تمام دشت
از ترانه‌ام سرشار


مثل چشمه‌اي با شوق
مي‌روم به سوي رود
مي‌رسم به يك دريا
با شتاب و خاك‌آلود
٭
مي‌رسم به يك دريا
مي‌شود دلم شفاف
مي‌برد مرا خورشيد
سوي آسماني صاف
اين من‌ِ مشترك شاعر و مخاطب كيست چند ساله است؟ آيا نمي‌توان او را يك فرد بزرگسال فرض كرد؟ كدام عنصر در شعر آمده است تا به شما بگويد شعر درباره نوجوان سروده شده است و مخاطب آن نوجوان است؟ به شعر كوچة دريچه‌ها كه سرودة بيوك ملكي است نگاه كنيد:
يك دريچه رو به باغ
يك دريچه رو به دشت
يك دريچه سمت نور
يك دريچه رو به كوههاي دور
٭
يك دريچه گاه باز مي‌شود
رو به گريه‌ها و خنده‌ها
يك دريچه گاه بسته مي‌شود
رو به جاي خالي پرنده‌ها
٭
بي‌نگاهتان
اين دريچه‌ها چه بسته و چه باز
پشت پرده‌‌هايي از سكوت
تا هميشه بسته است
٭
با نگاه روشن شما ولي
هر دريچه باغي از ستاره چيدن است
هر دريچه قاب عكسي از بهار
قاب عكسي از تو و من است
آيا چه مشخصه‌اي در اين شعر هست كه شما را مجاب كند كه شعر براي نوجوان سروده شده است در صورتي كه سن ادبي ميانه‌اي براي جامعة بزرگسال در نظر بگيريم، مي‌توان گفت مخاطب اين شعر نوجوان نبوده بلكه بزرگسال است.
در‌صورتي‌كه مخاطب شعر را بزرگسال در نظر بگيريم، شعر به خاطر تكرار زياد واژة يك دريچه و استفادة تصنعي از طبيعت در شعر، شعري متوسط رو به ضعيف به‌شمار مي‌آيد كه شاعر تلاش كرده آن را بسرايد.
با يك نگاه اجمالي به بقيه شعرهاي اين كتاب به اين نتيجه مي‌رسيم كه اگر تصاوير و توضيح ابتداي كتاب يعني: «براي گروههاي سني د و ه‍« را از كتاب حذف كنيم نمي‌توان اغلب شعرهاي كتاب را شعر نوجوان محسوب كرد.


شاعر شعر نوجوان، بايد با توجه به هدفي كه دارد به سرايش بپردازد و البته از مصنوعي سرودن نيز پرهيز كند. شاعر شعر نوجوان مثل بازيگرداني است كه بايد ماهرانه، عروسكهاي خود را در صحنه بچيند و به‌گونه‌اي عروسكها را حركت دهد كه پيام دلخواه او توسط مخاطب دريافت گردد بدون اينكه ناشيگري كند و خود را در صحنة نمايش عرضه كند. توضيح اين نكته ضروري است كه هر يك از اين گونه‌ها اگر به صورت اغراقي به طرح مسئله‌اي در شعر بپردازند كه نوجوان را از حد تعادل خارج كند مي‌توانند خطرناك باشند مثلاً در شعر اعتراض، شاعر بايد تا حدي به وضعيت موجود اعتراض كند كه نوجوان حس كند، همراهي دارد كه او هم شرايط نوجوان را درك مي‌كند، شعر اعتراض مي‌‌تواند منجر به تخليه حس اعتراض در نوجوان شده و او را به آرامش و تعادل بيشتري برساند.
در بحث آسيب‌شناسي شعر نوجوان با مسئله‌اي به نام تكرار مضمون و فقر مضمون مواجهيم (استفاده از مضامين طبيعت در شعر كودك و نوجوان در بسياري از اوقات به‌خاطر فرار از فقر مضمون است، اگرچه شعرهاي زيبايي با مضمون طبيعت در ميان اشعار نوجوان هست كه با اين انگيزه سروده نشده است.
نكته ديگر اينكه معمولا‌ً شعرهاي مذهبي و مناسبتي در شعر نوجوان بهتر از شعرهايي كه موضوع يا محور از پيش تكليف نشده به شاعر دارند از آب در مي‌‌آيند. علت اين امر اين است كه محدودة موضوعي سرايش از قبل براي شاعر تعيين شده و يا شاعر خود را مكلف كرده كه در موضوع مذهبي با مناسبتي بسرايد بنابراين سردرگمي كه در شعرهاي ديگر از بابت يافتن موضوع وجود دارد، در شعرهاي مذهبي وجود ندارد و چهارچوب موضوعي مشخص، انسجام بيشتري به شعر مي‌‌دهد.
علت فقر مضمون در شعر نوجوان متعدد است اول اينكه شاعر نبايد به حق تأليف كتاب خود محتاج باشد، چون در اين صورت مي‌سرايد براي گرفتن حق تأليف. يعني هدف اصلي شاعر حق تأليف است نه خدمت به ادبيات كودك و نوجوان دوم اينكه شاعر نوجوان يا شاعر كودك بنا به سير طبيعي زندگي هر انساني، با يك كودك يا نوجوان در درون خود مواجه است كه از ديدگاه وي همه چيز را مي‌بيند و گاه مي‌انگارد كه مي‌بيند و آن كودكي و نوجواني خود‌ِ اوست كه سالها پيش اتفاق افتاده است و بسياري از خاطرات مربوط به آن نيز فراموش شده است، بنابراين به‌طور طبيعي ما با شاعراني مواجه خواهيم بود كه شعرشان تاريخ مصرف دارد، نوجوان سي سال پيش با نوجواني كه در فضاي امروز نفس مي‌كشد، يكي نيست، اگرچه عشق و شادي و نشاط و غم و اندوه و... همه و همه عواطفي هستند كه در انسانها مشتركند اما به روز كردن شعر بنا به تغيير فضاي زندگي نوجوان از ضرورتهاي شعر نوجوان است.
زاويه ديد در شعر نوجوان:
در بحث شعر بزرگسال شاعر با مخاطب شعر خود، فاصله چنداني از نظر تجربيات مشترك،  عواطف و انديشه ندارد، شاعر بزرگسال با بيان شاعرانه خود، پنجرة تازه‌اي را براي ديگرگونه ديدن در مقابل مخاطب باز مي‌كند، اما در شعر كودك و نوجوان چنين نيست، اصولاً جنس مسائل مخاطب شعر با جنس مسائل، عواطف، انديشه‌ها و تجربيات شاعر نوجوان متفاوت است بنابراين براي اينكه شاعر شعر نوجوان، نگاه خود را به نگاه مخاطب نزديك كند، بايد مرتب «من‌ِ نوجوان‌‌ِ» درون خود را بازسازي كند، اين بازسازي از چند طريق حاصل مي‌شود: 1ـ مطالعه 2ـ نشست و گفت‌وگو با متخصصين و روانشناسان 3ـ حضور در فضاهاي فرهنگي كه مخاطبين شعر نوجوان حضور دارند. 4ـ نشستهاي خصوصي با اجتماعات كوچكي از نوجوانان و متمركز نمودن بحث بر مسائل نوجوانان به طور خاص و شعر نوجوان باز هم به طور خاص.
ممكن است شاعران شعر نوجوان، حضور در فضاهاي نوجوانان مثل مدرسه و كانون پرورشي فكري را براي رسيدن به شناخت درباره نوجوانان كافي بدانند ولي واقعيت امر اين است كه اين دو مورد يعني نشست و گفت‌وگو، پيرامون شعر و نوجوان با حضور شاعر در فضاي نوجوانان، كاملا‌ً متفاوت است. گاه شاعر به جمع نوجوانان دعوت مي‌شود و با سلام و صلوات و تعارف از او تقدير مي‌شود و باز به محيط خود برمي‌گردد، در چنين شرايطي شاعر به شناسايي نوجوان و نوجواني در زمان حاضر نمي‌رسد، اما در نشستها چنين اتفاقي خواهد افتاد، بسياري از ايده‌ها را شاعر در نشست با نوجوانان از خود آنان مي‌گيرد، نكته قابل ذكر اينكه هدف شاعر از شناخت نوجوان تأييد كردن او نيست [‌نه در شعر و نه در گفت‌وگو] كمك به نوجوان براي رسيدن به كمال در انديشه، عاطفه و زبان است كه اهميت ويژه دارد.
اگر رسيدن به نوجوان كمال‌يافته را هدفي ايده‌ال بدانيم، مي‌توانيم هدف به تعادل رسيدن نوجوان را نسبت به آنچه كه امروز است آن هم نه قشري از نوجوانان كه حتي عدة محدودي از نوجوانان را براي خود تعريف كنيم.


تربيت مخاطب:
شعر كودك و نوجوان، موجودي است كه با همكاري، مربي، شاعر و نوجوان يا كودك به منصة ظهور مي‌رسد. هر يك از اين سه ضلع ثلث فعال عمل نكنند، به خاموشي [شعر نوجوان، شعر كودك] بيشتر كمك كرده‌‌اند. نه شاعر مي‌تواند شعر خود را بدون كمك مربي يا والدي كه نقش مربي را ايفا مي‌كند و يا حتي رسانه‌اي مثل تلويزيون يا راديو كه جايگزين مربي مي‌شود به مخاطب برساند و نه مخاطب، بدون كمك مربي مي‌تواند شعر نوجوان يا شعر كودك را دريابد، در بحث تربيت مخاطب خوب براي شعر كودك و نوجوان و در ادامه شعر جوان و بزرگسال، بايد به نقش مربيان توجه جدي داشت. شعر هنري است كه خوانش صحيح آن و به بياني صحيح‌تر اجراي آن، براي شنونده در فهم و درك درست و لذت بردن از شعر مؤثر است، اين‌گونه تلقي مي‌شود كه اولين گام در آشناسازي كودكان و نوجوانان با شعر، قرار دادن كتاب در اختيار كودك يا نوجوان است، در‌صورتي‌كه شنيدن صدا و‌ ديدن تصوير براي كودكان اين ضرورت را ايجاد مي‌كند كه خواندن شعر را جدي‌تر بگيرند، كودك بايد شاعر شعرهاي خود را ببيند و شعر را با صداي او بشنود و در اين زمينه رسانه به‌خصوص (تلويزيون و راديو) نقش بسيار مهمي را ايفا مي‌كند.


ساختار داستاني در شعر كودك و نوجوان
در شناسايي ساختار شعر كودك و نوجوان، اشاره به اين نكته ضروري است كه در بسياري از نمونه‌هاي شعر نوجوان، ساختار روايي و داستاني ديده مي‌شود. در نمونه‌ها، شخصيت‌پردازي، لحظه‌پردازي، توصيف و توضيح اجزاي صحنه و زمان و مكان وجود دارد. در باب استفاده از تكنيك شخصيت‌پردازي در شعر اگر اين كار به‌صورت هدفمند و اصولي صورت گيرد، براي كودكان همراهان خيالي مي‌آفريند كه آنها را از تنهايي سهمگين خود درمي‌آورد، تنهايي نيز براي كودك معناي فلسفي دارد، موجودي ضعيف و ناتوان كه توانايي دفاع جسمي از خود را ندارد، توانايي بيان خود را ندارد و در اين جهان پر رمز و راز، از بهشت فرود آمده است، حمايتها از كودك ابتدا جسمي است و سپس، حمايتهاي عاطفي نيز به آن اضافه مي‌شود، اين حمايت جسمي و روحي توسط مادر صورت مي‌گيرد و سپس حمايتهاي عاطفي بر حمايتهاي جسمي غلبه مي‌كند، شاعر و ‌نويسنده در اين پروسه، كامل‌كنندگان نقش مادر هستند كه از كودك حمايت عاطفي مي‌كنند.
اگر شخصيت‌پردازي در شعر به‌طور ناقص انجام پذيرد، كمك عاطفي به كودك يا نوجوان ا‍‌َبتر خواهد ماند و متأسفانه اغلب شخصيت‌پردازيهايي كه در شعر نوجوان ملاحظه مي‌شود جزو تلاشهاي ناموفق هستند.
زبان
□ در بحث زبان شعر نوجوان، ماهيت نوجواني و مسائل نوجوانان ايجاب مي‌كند، شاعران شعر نوجوان در نگاه شاعرانة خود تنوع و گوناگوني داشته باشند، يعني برخلاف شعر بزرگسال كه هر شاعر به‌دنبال سبك و استيل خاص خود مي‌باشد. شاعران نوجوان، بايد با معيار نگاه شاعرانه، از يكديگر متمايز شوند، براي مثال شاعري كه شعرهايش عموما‌ً رويكرد عرفاني دارد، نگاه عرفاني نسبت به جهان پيرامون دارد و مي‌تواند عرفان نوجوانان را در شعرش مطرح نمايد، اگرچه اين شاعر ممكن است، شعر اجتماعي و عاطفي هم بسرايد،  اما نگاه شاعرانة وي نگاه عرفاني است. نگاه شاعرانة شاعر نوجوان، بايد به دنياي نوجوانان نزديك باشد. و همان‌گونه كه مي‌توان در كليات نگاه شاعرانه را دسته‌بندي كرد، مي‌توان در گروه سني و جزئيات ديگري نيز مثل نگاه به طبيعت، نگاه به اشياء و... نيز نگاه شاعرانه را مورد بحث و تحليل قرار دارد.
بحث زمان در شعر نوجوان نيز بحثي است. كه در زيرمجموعة نگاه شاعرانه قرار مي‌گيرد، چون من نوجوان در شاعر بزرگسالي كه براي نوجوان مي‌سرايد، در گذشته زندگي كرده، زمان گذشته و سرودن دربارة آنچه كه امروز نيست، باعث مي‌شود، زمان شعر نوجوان از زندگي نوجوان امروز عقب بماند و در نتيجه از اين ديدگاه شعر آسيب‌پذيرتري را در زيرمجموعة شعر نوجوان داشته باشيم.
تصويرگري
بحث تصويرگري شعرهاي نوجوان، بحثي مفصل است كه بايد در جاي خود به آن پرداخت، در اينجا اشاره كوتاهي به نكات مطرح در اين زمينه داريم: تصويرگري شعر نوجوان معمولا‌ً با پسند و سليقه نوجوانان هماهنگي ندارد، ممكن است بگوييد اين بحث، خود بحثي است سليقه‌اي، درست. اما تصويرگري شعر نوجوان و نيز كودك، بايد به سليقة مخاطب نزديك باشد، متأسفانه كتابهايي كه براي كودكان و نوجوانان تصويرگري مي‌شود، حق مخاطب را ادا نمي‌كند و او را راضي نمي‌نمايد اگر از كودكان و نوجواناني كه تصويرگري كتابها را ديده‌اند، بپرسيد چقدر تصويرها برايشان جذابيت دارد كمتر رضايتمندي آنها را مشاهده خواهيد كرد، اگرچه هدف تصويرگران، فقط راضي نگه‌داشتن سليقة مخاطب نيست‌، اما متأسفانه تصاوير اهداف ديگر را نيز برآورده نمي‌كند.
اگر بخواهم ويژگيهاي مثبت تصويرگريهاي موفق را دريابيم بايد به اين نكات اشاره كنيم 1ـ تربيت حس زيباشناسي كودك. 2ـ كمك به درك عميق و تصويري مخاطب از متن كه حاصل هماهنگي بين محتواي ادبي و محتواي تصويري است. 3ـ‌ به تصوير كشيدن جزئيات تصويري 4ـ غني‌سازي حافظه تصويري. 5ـ بالا بردن سطح سليقة مخاطب 6ـ هماهنگي بين تصوير ارائه‌شده با متن نوشته يا شعر 7ـ به‌كارگيري رنگها و خطوط طوري كه كودك يا نوجوان را به آرامش برساند.


منبع: مجله شعر

 

IranPoetry.com/Hadi Mohammadzadeh/©2004-2010 • All Rights Reserved
بازنشر اينترنتي مطالب اين سايت با ذکر
آدرس دقيق بلامانع است