تماس با  ماگفتگو  و  مصاحبهمقالاتنقد ادبیداستان ایرانداستان  ترجمهشعر  ترجمهمعرفی شاعرشعر  معاصراخبار ادبیصفحه اول
آدرس ايميلتان را وارد کنيد تا خبر هاي ادبي برايتان پست شود

نشاني ما

iranpoetry(at).gmail.com

 



 


September 11, 2005 01:19 AM

بریم خوش گذرونی" در پاتوق فرهنگی


نقد کتاب "بریم خوش گذرونی" در  پاتوق فرهنگی
   جلسه نقد و بررسی کتاب "بریم خوش گذرونی"  نوشته علیرضا محمودی، در ادامه سلسله نشستهای نقد و بررسی کتاب روز چهار شنبه بیست و سوم شهریور ماه ساعت 18 در مجموعه فرهنگی هنری تهران برگزار می شود.
   گفتنی است این کتاب که اولین تجربه مستقل وی در چاپ کتاب است با حضور دکتر عباس پژمان(مترجم و منتقد ادبی)، دکتر بهناز علیپور گسگری(نویسنده و منتقد ادبی)، فتح اله بی نیاز(نظریه پرداز و منتقد ادبی) و محمد رضا گودرزی(نویسنده و منتقد ادبی) مورد نقد و بررسی قرار خواهد گرفت.
   علیرضا محمودی داستان نویسی را از سال 69 به طور رسمی با چاپ آثارش در مطبوعات شروع کرده و از آن پس توانسته تا در جشنواره های مختلفی چون جشنواره داستان کوتاه کوتاه اصفهان، جشنواره باران، جشنواره بهرام صادقی و جشنواره صادق هدایت جوایزی را کسب کند.
  در خاتمه لازم به ذکر است، شرکت برای عموم در این نشست که چهارشنبه بیست و سوم شهریور ماه ساعت 18 در مجموعه فرهنگی هنری تهران واقع در خیابان شریعتی، مقابل بهار شیراز برگزار می شود،آزاد است.


 


استقبال ترانه سرایان از نشست "ترانه خوانی"
   مجموعه فرهنگی هنری تهران به تازگی اقدام به برپایی سلسله نشست های "ترانه خوانی" به منظور تشویق      ترانه سرایان جوان و ایجاد محفلی برای گردآوری ترانه سرایان حرفه ای،کرده است.
   در ادامه این سلسله نشست ها روز پنجشنبه هفدهم شهریور ماه نشست "ترانه خوانی" با حضور  نیلوفر لاری پور، یغما گلرویی، افشین سیاهپوش، داریوش شهریاری، مسعود امامی، نوید محمودی و جمعی از شاعران، ترانه سرایان ، خواننندگان و آهنگ سازان جوان در "پاتوق فرهنگی" مجموعه فرهنگی هنری تهران برگزار شد.
   گفتنی است، جلسه بعدی نشست "ترانه خوانی"  روز پنجشنبه بیست و چهارم شهریور ماه ساعت 14:30 تا 16:30 در مجموعه فرهنگی هنری تهران واقع در خیابان شریعتی، مقابل بهار شیراز برگزار   می شود، و حضور در آن برای عموم علاقه مندان آزاد است.


 


به مناسبت تولد " هوشنگ ايراني " /
شعر دهه هفتاد مديون " هوشنگ ايراني " است
تهران- خبرگزاري كار ايران


گفتگو از :مريم آموسا
چند روز ديگر تولد "هوشنگ ايراني" است و اخيرا هم شماره جديد مجله " گوهران " ويژه " خروس جنگي، غريب و ايراني " منتشر شده است. به همين مناسبت خبرنگار گروه فرهنگ و انديشه ايلنا ، گفتگويي با "داريوش معمار" ترتيب داده‌‏ است كه با هم مي خوانيم.


-به نظر شما شعر شاعري مثل "هوشنگ ايراني" را چگونه مي توان تحليل و بررسي كرد؟
كتاب "ببار اينجا بر دلم"، گفتگوي "بهزاد موسائي" با "مهدي اخوان لنگرودي"، شاعر و نويسنده ساكن اتريش را همين چند روز پيش خواندم. ايشان در بخش هاي مختلفي از كتاب خود از شعر "هوشنگ ايراني" و كساني كه در اين سال ها به آثار ايشان اشاره كرده اند، به عنوان خائن به شعر نو فارسي ياد كرده اند. اگر ما دو عنصر زبان و حركت را از هنر بگيريم و براي دفاع از روال و عادت حاكم تهديد را جايگزين كنيم. آن وقت ديگر "نيما" و شعر نو هم معنايي ندارد. گفته ايشان نمونه اي از نوع رويكرد ادبيات دولتي و پيگيري جريان سنتي شعر فارسي است و چقدر سخت است نوشتن و گفتن درباره كسي مانند "ايراني" در چنين شرايطي و منزوي و منفعل شدن اين آدم در آن سال ها قابل درك است، منزوي شدن شاعري كه مي خواست شعري را بسرايد كه اگر روزي اين غار فرو ريخت، بتوان به آن پناه برد. "ايراني" كسي است كه به قول دوست شاعرم، "مازيار نيستاني" تمام نابهنگامي ادبيات فارسي در يك دوره را در نگاه و ذهنيتش نسبت به هستي مي توانيم درك كنيم . "ايراني" و شعر "ايراني" براي من به منزله تمام فشارها و تحقير هايي است كه جوامع سنتي از خود در برابر تحول و دگرگوني نسبت به هنرمند، شاعر و نويسنده بروز مي‌‏دهند. من به شخصه بارها و بارها شعر هايي كه از وي در دسترس بوده و نوشته‌‏هايش را خوانده‌‏ و مرور كرده‌‏ام و هر بار به احساس و فرايند تازه‌‏اي در شعر او دست يافته‌‏ام . البته شعر "ايراني" ممكن است در حالت عادي آن لذتي كه مخاطب ايراني معمولاً به دنبال آن است را به ما ندهد. زيرا او هيچ مفهومي را كه ابزاري باشد، براي ارضاء آن حس نجابت تاريخي ايراني در اختيار ما نمي گذارد. اما در عوض ما را با گستره اي سورئاليستي روبرو مي سازد كه طي آن با هنر بي واسطه رو برو مي شويم. البته اين را هم بگويم اين نظري كه من مي‌‏دهم به معني رد هيچ شعر يا رويكردهاي خاص هيچ شاعري نيست. بلكه تنها از دريچه ديدن شعر "هوشنگ ايراني" است و البته فكر مي كنم همين خاصيت شعر "ايراني" باشد كه كساني مانند "اخوان لنگرودي" را آنقدر عصباني مي كند. گفته‌‏هايي از اين دست مرا به فكر وا مي‌‏دارد و از سوي ارتباط مستقيمي با شعر "هوشنگ ايراني" و سرنوشت ادبيات در كشور ما هم دارد.اگر در همان دوره اجازه مي دادند كه "هوشنگ ايراني" كارش را انجام بدهد و آن طور او را حذف نمي كردند، يقينا امروز سرنوشت شعر فارسي چيز ديگري بود و ما امروز شاهد اتفاقات ديگري بوديم. البته اين موضوع اصلاً به مفهوم ناديده گرفتن شعر شاعراني مانند "شاملو" يا "اخوان" و "فروغ" نيست. بلكه به اين معني است كه "هوشنگ ايراني" در كنار اين آدم ها، يكي از استعداد هاي مهم هنر آوانگارديستي و مدرن در ايران بوده است. او جزء آن دسته از شاعراني است كه توانسته با حفظ نوع احساس و عواطف ايراني در شعرش ما را از مدخل ديگري از شعر فارسي كه همان محوريت مفهوم و ارجحيت محتوا عبور بدهد و توجه ما را به ديگر توانايي هاي شعر و زبان فارسي جلب كند. سورئاليسم ايراني در اين شرايط واقعاً محسور كننده است. اگر ما انتظار بي‌‏جايي از آن نداشته باشيم و نخواهيم كه مثلاً همان نوع عملگري كه ترانه "گل يخ اخوان لنگرودي" دارد. بر فرض مثال شعر "غار كبود ايراني" هم داشته باشد.
- چه ارتباطي ميان جدي‌‏تر شدن شعر ايراني در اين سال ها و جرياناتي مانند شعر و زبان دهه هفتاد و از اين دست وجود دارد؟
يك بار طي گفتگويي كه با من درباره شعر "شاملو" داشتيد، به اين موضوع اشاره كردم كه بسياري از هم نسلان "هوشنگ ايراني" از جمله "شاملو" در پيدا كردن امكانات شعر خود و استفاده و درك هارموني دروني زبان فارسي و جايگزين كردن آن به جاي وزن معمول مديون "هوشنگ ايراني" هستند و در اين گفتگو مي گويم كه شعر در دهه هفتاد به خصوص آنجا كه ما صور خيال را مد نظر داريم، بي شك مديون هوشنگ ايراني است. ما بخش عظيمي از جسارت خود در دگرگون كردن و دوباره ديدن پيرامون مان و اشياء را و به كار گيري آنها و دوباره ساختنشان را مديون نوع جريان غني و دروني تخيل در شعر ايراني هستيم.اين موضوع به خوبي در شعر شاعران شاخص موج نو و حجم و شاعران زبان از جمله "براهني" هم مشهود است. اگر به نظرات "رويايي" پيرامون شعر حجم طي گفتگو ها و نوشته هايش توجه كنيد، بي شك متوجه ميزان دقت و حساسيت احتمالي او درباره شعر شاعري مثل "ايراني" خواهيد شد. در جريان آثار شاعران موج نو هم چه "احمد رضا احمدي" و ديگراني كه با او بوده اند هم بي شك با توجه به نوع نگاهشان به شعر و دريافت جديدي كه از عملگري صور خيال در شعر سعي دارند ارائه بدهند، نمي توانند خود را مديون "ايراني" ندانند. البته درك اين موضوعات و عصباني نشدن از آنها بر مي گردد به اينكه ما متوجه اين موضوع باشيم كه هر كسي فارغ از خواستن و نخواستن و اراده ما، جايگاه خودش را در ادبيات دارد و ما نمي توانيم در اين موضوع دخالت چنداني بكنيم. ضمن آنكه اين طور تاثير پذيرفتن ها و بهره بردن ها در ادبيات فارسي و ادبيات تمام دنيا امري معمول است. مگر اينكه ما آدم هاي متوهمي باشيم و فكر كنيم يك شبه از زير بوته اي، همه آنچه داريم به ما الهام شده و رسيده است. درباره شعر دهه هفتاد هم اين را بگويم كه اگر امكان فراروي فراهم شده است. اين فراروي از دل حركت و تلاش و شعر تمام شاعران پيش از ما بوده، حتي اگر از دريچه چالش با بعضي امكانات پيشنهادي اين شاعران وارد شده باشيم. ما در دهه هفتاد با ادبياتي فرماليستي روبرو بوديم كه چه سعي خود براي شكستن الگو هاي قبلي و چه تلاشش براي ثبت الگوهاي جديد را از همين وضعيت گرفته است.
در ادبيات اروپا، "هولدرلين" از آن دست از شاعراني است كه مي توان او را از جنبه هايي بسيار مهم و تاثير گذار حتي بر ادبيات جهان محسوب كرد. همان طوركه "بودلر" يا "ريلكه" و "ويليام بليك" هم اين جايگاه را دارند و هر كدامشان به نوعي بر تمام شاعران بعد از خود تاثيرات مهمي را گذاشته اند. در واقع مي توان ادبيات اروپا را با ظهور هر كدام از اين شاعران در آن مقطع خاص قرن هجدهم، نوزدهم و ابتداي قرن بيستم شروع ديگري دانست كه بر اساس آن ادبيات نو اروپا را به قبل و بعد از ايشان تقسيم كرد. جايگاه "هوشنگ ايراني" در شعر نو فارسي هم همين طور است، از جنبه هايي مانند نوع نگاه به صور خيال و موسيقي در شعر فارسي "هوشنگ ايراني" به واقع حد فاصل پيش از خود و بعد از خودش است كه اگر به آن صورت منزوي نمي شد و توسط جريان حاكم و غالب حذف نمي‌‏شد، بي شك به شكل مطلوب تري اين جايگاه را تثبيت مي كرد . اما اين مساله از اهميت و تاثير گذاري ديگر شاعران مهم آن سال ها و اين سال ها نمي كاهد.
من بعد از خواندن آن مقاله‌‏اي كه "محمد مختاري" در كتاب "چشم مركب" طي آن پيرامون ضرب المثل ها و جايگاه مخربشان در مسير انديشه ورزي اينجايي نوشته، هميشه سعي كرده ام كه از طرح و آوردن ضرب المثل در نوشته ها و گفته هايم دوري كنم. اما مثل اينكه بعضي اوقات وقتي در مقابل مخاطبي قرار مي گيري كه موقعيت و حضور خودش را هم حتي بدون چنين ابزارهاي جبري نمي تواند درك كند، آدم ناچار مي شود كه به چنين گفته هايي متوسل شود. حرف حق تلخ است.از آنجايي كه تمام حق پيش هيچ كس نيست، هم ايشان حق دارند عصباني بشوند و هم امثال من حق داريم حرف و نظرمان را بگوئيم . بگوئيم كه "اخوان لنگرودي" اگر "نادر نادرپور" هم امروز بود، ديگر كتاب هايش تيراژشان به بيش از هزار يا نهايتاً سه هزار نسخه نمي رسيد. شنيده ام ايشان هم قصد دارند مجموعه اي از شعرهايشان را منتشر كنند.من قول مي دهم، اگر به قول "احمدرضا احمدي"؛ "هديه تهراني" يا "محمدرضا گلزار" روي كتاب ايشان مقدمه ننوشته باشند و چهارتا عكس هم با از اين آدم ها آخر كتابشان نباشد، كتاب ايشان هم دچار همين معضلات بشود. همان طور كه مجموعه شعر شاعران مد نظر ايشان مثل "م. آزاد" ، "آتشي" و حتي "شاملو" بزرگ هم با اين مشكلات دست به گريبانند. بهتر است به اين مساله فكر كنيم كه چرا بعد از چهل، پنجاه سال، امروز نه شعر "نادر نادرپور" و "اخوان" و غيره و نه شعر شاعران دهه شصت و هفتاد هيچ كدام نمي تواند آنطور كه بايد و شايد خوانده شود .دليل اين موضوع آيا بر نمي گردد به اينكه هنوز آوردن اسم اين آدم ها ممنوع و مهجور است. حتي اگر "اخوان" باشد كه آقايان حداقل به نيكي از وي ياد مي كنند و اجازه داده‌‏اند در دو متر جا با يك سنگ يك متري جفت مقبره پانصد متري "فردوسي" خاك شود و كسي هم سنگ قبرش را زود به زود نمي شكند ،"شاملو" يا "فروغ" كه هيچ و البته هنوز جزو موارد منكراتي به حساب مي آيند.اينها ناراحتي دارد، نه اينكه بگوئيم شاعري مثل "هوشنگ ايراني" و يا هر هنرمند ديگري چگونه جوشيده و چه كرده و چه جايگاهي دارد.
س: آقاي معمار بعضي ها معتقدند اين مطرح شدن ايراني در اين روز ها مقطعي است و ابزار دست بعضي از آدم ها كه مي خواهند خودشان را توجيح كنند؟
ج: شك نكنيد كه اينطور نيست هوشنگ ايراني دوباره شعر هايش خوانده شده چون خود آن شعر ها اين قابليت را داشته اند ضمن اينكه شما اين را هم در نظر بگيريد كه توانايي هاي شعر ايراني را اگر ما امروز بيشتر درك مي كنيم به اين دليل است كه از آن نوع ادبيات متعهد كه همه چيز را تنها از دريچه تنگ ايدئولوژي و و ابستگي هاي حزبي مي ديد جدا شده ايم و اگر امروز از شعر ايراني لذت مي بريم به اين دليل است كه سليقه ما در مسير همان تحولي قر ار گرفته كه شعر ايراني چهل سال پيش در مسير آن بوده. ما امروز بيشتر شعر ايراني را مي فهميم به دليل آنكه شرايط ذهني و نوع ادراكمان از پاره اي امور متحول شده همانطور كه با طرح تفاوط و بررسي آن در ادوار مختلف شعر فارسي ما امروز به قرائت هاي ديگري از شعر شاعران مختلف رسيده ايم. در اين بين خوب البته ممكن است بعضي ها هم از اين موضوع سعي كرده باشند براي خودشان پل بسازند اما همانطور كه قبلاً هم گفتم هر اثر هنري فارق از اين قضايا به زيست خود ادامه مي دهد.
-با توجه به آنچه كه درباره شعر "ايراني" گفتيد، دليل اينكه اخيراً در نوشته هايتان به ساده شدن و جدا شدن شعر فارسي از شرايط دهه قبل مي پردازيد، چيست؟
واقعيت اين است كه من فكر مي كنم و اعتقاد دارم ادبيات و شعر در اين دهه به سمت ساده‌‏تر شدن مي رود و از پيچيدگي هاي آن كاسته مي شود ،ما در ادامه همان جرياني كه از ابتداي دهه هفتاد شروع شده، سعي‌‏مان را در تجربه ورزي و اجراي الگوهاي مختلف كه گاه منجر به پيچيدگي هايي هم در اجرا شده، پشت سر گذاشته‌‏ايم و از سويي با توجه به نوع زيست اجتماعي‌‏مان و شرايط عاطفي ايراني به نظر مي آيد به حد فاصلي ميان نوع نگاه رئاليستي و سورئاليستي كه خود را به عنوان دو محور اصلي مرتباً در اين سال ها به رخ كشيده اند، دست يافته ايم . اين مورد را مي توانيد در آثار اخير شاعران مهم اين دهه هم مرور كنيد، ضمن آنكه مثلاً در شعر "صالحي" در مجموعه "يوما آنادا"، اين وضع به شكل بسيار جالبي رخ مي دهد. درباره ديگران هم البته مي توانيد به نوشته هاي خود من طي دوسال اخير در مجلات ادبي مراجعه كنيد و نمونه هايي كه از شاعران مختلف آورده ام. شعر فارسي به سمت ساده و دروني شدن و نه لوده شدن در اجرا، دارد مي رود و همين مساله بي شك مي تواند نويد دهنده دوره اي درخشان مشابه آنچه در دهه چهل بود، در شعر فارسي باشد.
-فكر نمي كنيد حضور پررنگ‌‏تان در مطبوعات ادبي در مدت كوتاهي، شما را مصرف كرده و دچار افت مي كند؟
من به دليل نوع كارم كه در يك كتابخانه تخصصي است ، حداقل در روز بين 8 تا 10 ساعت مطالعه مستمر دارم و اين روال حدود 3 سال است كه به اين شكل ادامه دارد. ضمن آنكه پيش از اين هم با همين جديت ادبيات را دنبال كرده ام و البته زماني را هم به نوشتن يادداشت ها و نظراتم پيرامون آنچه به آن مي انديشم، مي كنم.شايد اينكه من براي نوشتن يك نقد مثلاً بر روي يك مجموعه شعر، چيزي حدود 270 ساعت وقت مفيد و كامل صرف مي كنم هم در ايران زياد معمول نباشد، اينكه من براي نوشتن يك مقاله، دو ماه وقت تمام و گاهي خيلي بيشتر مي گذارم؛ دليل حضور پررنگ من هم همين است . اينكه من جز ادبيات ،خواندن و نوشتن،نه كار ديگري مي كنم و نه كار ديگري بلدم . البته اين را هم بگويم كه خودم بهتر از همه مي دانم اين حضور به معني اينكه من استحقاق آن را دارم، ممكن است نباشد و همين‌‏هاست كه مرا وا مي دارد تا هر روز تلاشم را مضاعف كنم و به باز نگري خود و داشته هايم بپردازم.
نكته ديگر اينكه، اين حضور من بي شك به اين معني نيست كه ديگران نبايد حضور داشته باشند. هر كسي كارش را انجام بدهد، البته من خوشحال مي شوم، اگر روزي شعري يا نوشته اي از من در مجله اي و يا روز نامه‌‏اي پشت سر نوشته اي ديگر كه زحمت بيشتري برايش كشيده شده، بماند و با علاقه خواننده مطالب ديگران هستم. به همين دليل هم فكر نمي كنم، مصرف بشوم. هر چند تمام تلاش جامعه اي كه در آن زندگي مي كنم، ظاهراً اين است كه امثال مرا متقاعد كند كه يا اين علاقه يا تلاش را رها كنيم و برويم پي كاري كه به عادت ايشان بر نخورد يا اينكه در آنها تجزيه شويم .من هم اين روزها از اين حرف ها زياد مي شنوم و اتفاقاً به آنها اهميت هم مي دهم. البته نه از آن جهت كه به كار خودم ادامه ندهم. بلكه با سعي در جدي‌‏تر نوشتن و بيشتر وقت گذاشتن و تلاش كردن در اين مسير تلخ.
ادبيات فارسي سراسر تلخي براي هنرمند است . فرقي هم نمي كند كه اين هنر مند كيست. به همين دليل هم من خود را محق نمي دانم كه هيچ شاعر و هنر مند جدي را رد كنم و با نگاهي كه برخواسته از سنت اين تلخي است، كسي را توبيخ كرده و يا تهديد كنم. هنرمند در اين جامعه، اگر از جانب هنرمند ديگري تهديد شود، جداً ناگوار است . من اميدوارم ديگر هيچ گاه آن اتفاقي كه براي امثال "هوشنگ ايراني" در اين مملكت افتاده، براي كسي رخ ندهد و اميدوارم به اين نكته توجه داشته باشيم كه سرنوشت هيچ هنرمندي در چنين شرايطي بهتر از سرنوشت "هوشنگ ايراني" نخواهد بود.
پايان پيام


 


نخستين جشنواره‌ي شعر سپيد فارس برگزار مي‌شود سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات 

 
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات



نخستين جشنواره‌ي شعر سپيد فارس با عنوان سايه‌ي سپيدار، 16 و 17 شهريور ماه در شيراز برگزار مي‌شود.


به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)،‌ اين كنگره در دو بخش موضوعي و يك بخش آزاد برگزار مي‌شود كه بخش موضوعي با عنوان‌هاي آخر الزمان و فرهنگ ايثار و شهادت است.


طي فراخوان داده شده، 600 قطعه شعر سپيد از 150 شاعر از فارس ارسال شده كه از ميان آنها 30 كار انتخاب شده است.


كار داوري آثار را حميدرضا شكارسري، محمدرضا ياسيمي و مجيد كوهكن برعهده داشته‌اند.


در اين مراسم، شاپور جوركش، مجيد كوهكن و حميدرضا شكارسري از جمله سخنراناني هستند كه درباره‌ي شعر به صورت تخصصي سخنراني خواهند كرد.


روز اول اين كنگره در باغ جنت شيراز و اختتاميه‌ي مراسم در مجموعه‌ي فرهنگي و هنري حافظ شيراز برگزار مي‌شود.



 



مراسم بزرگداشت احمدرضا احمدي /
همسر نادر ابراهيمي :
" احمدرضا احمدي " ، شاعر و قصه نويس نوجو عصر ماست
تهران- خبرگزاري كار ايران


"احمدرضا احمدي"، شاعر و قصه نويس عصر ماست، او بي شك يكي از پيشگامان نو انديشي در ايران است.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و انديشه ايلنا, "منصوري"، همسر "نادرابراهيمي" در مراسم بزرگداشت "احمدرضا احمدي" كه در جشنواره "شباويز" در خانه هنرمندان و نويسندگان برگزار شد، گفت‌‏: اگر امروز همسرم، "نادر ابراهيمي" همان بيان و قلم گذشته را داشت، حتما خودش از مقام بالا و شايسته "احمدرضا احمدي"، شاعر و نويسنده كودكان سخن مي گفت.
وي در ادامه اظهارداشت‌‏: بي شك "ابراهيمي" گفته ها و نوشته ها و خاطرات بسياري درباره لحظه هاي پربار و فراموش نشدني "احمدرضا احمدي" داشت تا بگويد چاپ اولين آثار "نادر ابراهيمي" به مدد دوستي با "احمدرضا احمدي" منتشر شد." ابراهيمي" بي شك از تاثير "احمدي" و تلاش او براي افزودن به گنجينه عظيم فرهنگ ايران سخن‌‏ها مي گفت‌‏.
همسر نويسنده كتاب "بار ديگر شهري كه دوست مي داشتيم"، گفت‌‏: گفته هاي "ابراهيمي" حتما پيرامون رفت و آمدهاي "احمدي" به خانه و دل غمگين او كه هميشه رنج ديگران، او را ناراحت و افسرده مي كند و روحيه بذله گو و طنز پردازش كه هر كجا برود شادي را با خود به آنجا مي برد، حتما شنيدني است.
وي با اشاره به نوشته و گفته هاي "ابراهيمي" درباره "احمدرضا احمدي" اظهارداشت: "ابراهيمي" مي گويد "احمدرضا احمدي"، شاعر و قصه نويس نوجو زمان است كه يكي از پيشگامان نوجويي و نو انديشي در ايران محسوب مي شود.او در قصه هايش مي‌‏كوشد ذهن كودكان را به سمت و سوي سلامت, دور كردن از اندوه ها روانه كند. او در آثارش بر آن است كه تخيل و انديشه كودكان را گسترش دهد.
منصوري در ادامه گفت‌‏: "احمدي" در داستان‌‏هايش از زباني صميمي سود مي جويد كه اين ناشي از نوع زندگي و تفكر اوست.
وي در پايان اظهارداشت‌‏: "احمدي" نويسنده و شاعري است كه هرگز هيچ كس نتوانسته است همانند او براي كودكان بنويسد. "احمدرضا" در خدمت همان مدني است كه كل ادبيات را به سوي آينده شادمانه گسيل كند.


 



قند پارسي ، شاعران و قصه گويان جوان افغان را گردهم مي آورد


در حالي که سومين کنگره ادبي قند پارسي ويژه شعر و قصه جوان افغانستان ، روزهاي نخست مهرماه برگزار مي شود ، دوستداران زبان و ادب فارسي در ايروان ارمنستان انجمن تشکيل مي دهند.
سومين کنگره قند پارسي که به جوانان افغانستان اختصاص دارد ، روزهاي 4 و 5 مهر برگزار مي شود و نخستين کنگره اي خواهد بود که در آن رتبه بندي وجود دارد و نفرات اول تا سوم حوزه هاي شعر و قصه معرفي و تقدير خواهند شد. 70 شرکت کننده اين کنگره 250 شعر و 60 داستان به دبيرخانه کنگره ارسال کرده اند که سهم هر بخش ، 20 داستان نويس و 50 شاعر است.
ايسنا گزارش داد: 3 برگزيده اين کنگره معرفي و 10 نفر برتر انتخاب و تقدير مي شوند. سيدرضا محمدي ، محمدکاظم کاظمي و يک داور ايراني آثار را در مرحله ابتدايي داوري کرده اند. فرهنگسراي شفق تهران ميزبان اين کنگره خواهد بود.
 


مسعود احمدي:
تلاش شاعران غزل پست مدرن غزل‌گونه‌هايي پسامدرنيستي خواهد بود
ما دو مرحله تاريخي مدرنيته و پسامدرنيته را همزمان از سر مي‌گذرانيم سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات 

 
 
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات



كوشش‌هاي نوآوران امروز متكي بر مطالباتي واقعي بوده كه در تحولي زيرساختي ريشه دارند و لاجرم اصيل و كارآمدند.


مسعود احمدي ـ شاعر ـ در گفت‌وگويي با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اظهار داشت: اين بحراني كه عده‌اي را برآشفته كرده است، بايد ميمون و مبارك تلقي شود و بايد اميدوار بود كه به زودي هنرمندان مدرنيست و پسامدرنيستي خواهيم داشت كه با همگنان خود در عرصه جهاني هم قد و قواره خواهند بود. چرا كه اگر تلاش‌هاي امثال هوشنگ ايراني مبتني بر اقتضائات تاريخي و ايجابي نبود و به همين دليل ره به جايي نبرد، اما تلاشهاي نوآوران امروز بر اساس نيازهاي واقعي هستند.


وي با اعتقاد بر اينكه مدرنيته را نمي‌توان از صنعتي شدن جدا كرد، با اشاره به بحث محمدرضا شفيعي كد‌كني در كتاب «ادوار شعر فارسي» گفت: شفيعي كدكني مطلبي به اين مضمون دارد كه ”با زبان كهن نمي‌توان شعري نو سرود”. به گمان من او درست گفته ‌است، اما پسامدرنيسم گستره‌اي است كه به احيا و بازآفريني و نه بازتوليد بعضي سنت‌ها امكان مي‌دهد.


احمدي كوشش‌هاي امثال محمدسعيد ميرزايي، سيدمهدي موسوي و هادي خوانساري‌ مهري را تلاش‌هايي در راستاي بازآفريني قالب‌هاي قديمي دانست كه لزوما محصول آن غزل‌گونه‌هايي پسامدرنيستي خواهد بود.


وي افزود: بارها به اين نكته اشاره كردم كه ما به علت اينكه شيوه توليد الكترومكانيسم و الكترونيك در جهان مدرن و صنعتي جاي خود را به شيوه توليد ميكرو الكترونيك داده است و جهان اول يا جهان سرمايه‌داري صنعتي به توليد اطلاعات به مثابه كالا پرداخته كه طبعا كالايي سبك‌تر، گرانتر و لزوما متضمن ارزش افزوده بالاتري است، به اصل توليد صنعتي وارد شده‌ايم كه مؤلف و مدون ‌مدرنيته‌ي ايراني است، ‌از طرفي هم بنا بر امكانات مادي و تخصصي كه در اختيار داريم و مبتني‌ در توليد و توزيع علمي، ناگزيريم جاي خود را در دهكده جهاني يا جهان پسامدرن اشغال كرده و به انجام وظايفي كه تاريخ براي ما تعيين كرده است مشغول شويم.


اين شاعر تاكيد كرد: به نظر مي‌رسد همان‌طور كه الوين و هايدي تافلر در كتاب كم حجم «به سوي تمدن جديد» اشاره كرده‌اند، پاره‌اي از كشورهاي جهان سومي دو موج يا دو روند تاريخي را همزمان از سر مي‌گذرانند .بنابراين در حال حاضر ما دو مرحله تاريخي مدرنيته و پسامدرنيته را همزمان از سر مي‌گذرانيم و طبيعي است كه با سرعتي شگفت‌انگيز كه دستگاههاي ارتباط جمعي يا رسانه‌هاي اطلاعاتي در آن بسيار دخيل هستند، در حوزه هنر و انديشه به تجارب اصيلي دست بزنيم كه كشورهاي صنعتي و مدرن در طول نزديك به 500 سال آنها را آزموده‌اند.


او يادآوري كرد: با اين حساب از يك سو در ادامه امثال فروغ فرخزاد، شاعران مدرن ما در شرف تكوين و تكاملند و از سويي شاعران پسامدرني نيز ادامه نوآوران جهان،سرمايه‌داري و پسامدرن هستند.


 


 
 
باباطاهر» به شاعران برتر جايزه مي دهد


 
نخستين جشنواره جايزه ادبي باباطاهر 23 شهريور امسال در همدان برگزار مي شود.
معاون فرهنگي و هنري اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامي همدان گفت : پس از فراخوان جشنواره 655 اثر در بخش اشعار دوبيتي و رباعي و 31 مقاله ادبي از سراسر کشور به دبيرخانه جشنواره رسيده است.
فاضل عبادي افزود: آثار رسيده در 2 بخش استاني و کشوري توسط صاحب نظران بررسي شده است که در مراسم اختتاميه آثار برتر معرفي مي شود. وي افزود: موضوع جشنواره اشعار دوبيتي ، رباعيات و اشعار محلي همدان ، مطالعه درباره دوبيتي و رباعي سرايان کشور و بررسي ادبي اشعار باباطاهر است.
به گفته عبادي ، اين جشنواره با هدف احياء و تبيين جايگاه رباعي و دوبيتي برگزار مي شود و برگزاري اين جشنواره ، حياتي دوباره به رباعي و دوبيتي مي بخشد.
 
  


نويسنده شاعرمسلک


 جام جم
 من شانزده هفده سال بيشتر سن نداشتم که جلال مشغول نوشتن داستان «مدير مدرسه » بود.
آن موقع پسر دايي ام در مدرسه شاپور تجريش ، شاگرد آل احمد بود.
يک روز غروب که من و پسر دايي ام سر پل تجريش با همديگر راه مي رفتيم ، جلال آل احمد را ديديم و او از ما دعوت کرد با هم نوشيدني بخوريم.
جلال در آن ديدار به ما گفت مشغول نوشتن رماني به نام مدير مدرسه است و قصد دارد در آن از نثري تلگرافي استفاده کند.
پس از اين ديدار، وقتي که مدير مدرسه منتشر شد و من آن را مطالعه کردم ، بسيار مجذوب داستان و نثر آن شدم ؛ نثري که جلال در مدير مدرسه اختراع کرد، به گونه اي بود که خيلي خلاصه حرفش را بيان مي کرد و به همين دليل خواننده را خيلي زود همراه خود مي برد.
جلال شخصيت هاي داستان خودش را دقيقا از روي آدمهايي ساخته بود که در اطرافمان زندگي مي کردند و ما در زندگي خودمان هر روز با شخصيت هاي داستاني او روبه رو بوديم.
به همين خاطر، نه تنها بخوبي ويژگي اين شخصيت ها را درک مي کرديم ، بلکه با داستان او که به نحوي بيان کننده واقعيت هاي اطرافمان بود، آشنايي داشتيم.
جلال در داستان هاي خود، بخصوص در رمان مدير مدرسه ، داستان هايي را تعريف مي کرد که روزانه در زندگي مان رخ مي داد و گاه خودمان نيز در آن ايفاکننده نقشي بوديم.
به همين دليل است که مي توانيم بگوييم داستان هاي جلال ، داستان هايي کاملا ايراني هستند؛ او هم داستان جامعه ايراني را بيان مي کند و هم شخصيت هايي ايراني را به تصوير مي کشد. داستان هاي او در ايران سالهاي دهه 30و 40اتفاق مي افتد و او بخوبي از پس توصيف ويژگي هاي آن دوران برمي آيد.
البته اين حرف به اين معنا نيست که جلال آل احمد به خاطر پرداختن به جامعه آن روزگار، نويسنده اي است که در زمان خودش خواندني بوده و اين روزها نثر او کهنه و ناملموس به نظر مي رسد، بلکه بايد گفت هنر جلال در همين است که حرف مردم روزگار خود را بيان مي کند و جامعه اي را که خود در آن زندگي مي کند، به نقد مي کشد، اما هنوز هم داستان هايش خواندني است.
خواننده داستان هاي آل احمد با نثري توصيفي ، زيبا و استوار روبه رو است ، نثري که به ويژگي يک داستان بسيار نزديک است و آل احمد سعي کرده است با قلمي خاص به خود به طور خلاصه و شاعرانه آن را جذاب و متفاوت سازد.
وارد کردن همين توصيفات و ويژگي هاي شعرگونه است که نثر جلال آل احمد را از نثر ساده و حتي شلخته روزنامه نويسي متمايز مي کند.
آل احمد در داستانهاي خود به نثر قصه بسيار اهميت مي دهد.
او جملات توصيفي ، پاره پاره و حتي عاميانه را براي بيان داستاني به معناي واقعي آن به کار مي گيرد و با تلاش خود در اين زمينه ، زبان داستان هايش را به شعر نزديک مي کند، حتي در بخشهايي از رمان مدير مدرسه خواننده با توصيفاتي مواجه مي شود که بسيار شاعرانه هستند.
به نظر مي رسد، اين بيان خاص آل احمد در رمان مدير مدرسه به اوج خود رسيده و باعث شده اين رمان نه تنها در بين ديگر آثار جلال متمايز باشد، بلکه در ادبيات صد سال اخير ايران مانند يک الماس بدرخشد.
به هر حال جلال آل احمد هم در سفرنامه و هم در مقالاتي که نگاشته است ، اين بيان را به کار برده و به عقيده من سفرنامه هاي «يزد شهر دوچرخه ها» و «خسي در ميقات » نيز از ديگر شاهکارهاي او هستند که مي توان از آنها به عنوان يکي از بهترين نمونه هاي نثر معاصر فارسي نام برد.
اما آنچه در اين ميان اهميت دارد، اين است که آل احمد، بخصوص در داستان هايش ، يک شاعر است.به قول فاکنر، شاعر شکست خورده ، نويسنده مي شود.
شايد اين جمله درباره آل احمد بسيار صادق باشد.


احمدرضا احمدي


 


 


" صفار هرندي " با شاعر " مثنوي شهادت " ديدار و گفت و گو كرد
تهران- خبرگزاري كار ايران


"محمد حسين صفار هرندي" , وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در ادامه ديدارهاي هفتگي خود با هنرمندان , به منزل شاعر معاصر،" قادر طهماسبي" (فريد) رفت.


به گزارش ايلنا به نقل از روابط عمومي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي , در اين ديدار صميمي و دوستانه , شاعر مثنوي مشهور " سبكباران خراميدند و رفتند " درباره آخرين فعاليت‌‏هاي خود توضيحاتي داد.
سه مجموعه شعر در دست انتشار و نگارش رماني با حال و هواي معنوي و عرفاني , از تازه‌‏ترين فعاليت‌‏هاي "قادر طهماسبي" ( فريد ) به شمار مي‌‏آيد.
شنيدن قسمت‌‏هايي از مثنوي شهادت كه شاعر هنگام سرودن , آن را بر روي نوار كاست ضبط كرده بود , از جذاب‌‏ترين بخش‌‏هاي اين ديدار بود.
اين ديدار تا نيمه‌‏هاي شب ادامه داشت و با قرائت تازه‌‏ترين سروده‌‏هاي "قادر طهماسبي" پايان يافت.
مديرحوزه هنري استان مركزي: شاعر بايد مخاطب را در عالم معنا همراهي كند اراك، خبرگزاري جمهوري اسلامي ‪۸۴/۰۶/۱۹‬
داخلي. فرهنگي. هنري
مدير حوزه هنري استان مركزي گفت: شاعر با گسترش طرح‌هاي خود ضمن همراهي مخاطب در عالم معنا، بايد در مخاطب اثر گذار باشد.


"امير مرزبان" روز شنبه درنشست كارگاهي كانون شعرحوزه‌هنري‌تبليغات اسلامي استان افزود: حذف كلمات و كنايه‌هاي نخ نما و استفاده از كلمات نو و جذاب در همراهي مخاطب نقش بسزايي دارد.


وي گفت: هنر واقعي شاعر، تزيين و پرداخت هنرمندانه تجربه‌هاي شخصي است كه بايد به دنبال يك قالب مخاطب پسند ارائه شود.


وي افزود: زبان شعر بسيار لطيف و رسا است كه در صورت ارائه زيبا موجب تحول دروني و بيروني خواهد شد.


اين نشست با هدف جذب و پرورش شاعران جوان و ترويج ارزشهاي اسلامي و انساني در عرصه شعر برگزار شد.


 


 


شعر امروزي دفاع مقدس به پس از جنگ تعلق دارد


عليرضا قزوه و خليل عمراني در نشست تحليلي بر شعر دفاع مقدس ، استفاده از رباعي به نفع حماسه را ويژگي عمده شعر انقلاب و دفاع مقدس ايران عنوان کردند.
در اين نشست که چهارمين جلسه از سلسله نشستهاي تخصصي فرهنگ ايثار و شهادت بود و در دبيرخانه شوراي هماهنگي و نظارت بر امر ترويج فرهنگ ايثار برگزار شد ، عليرضا قزوه با اشاره به اين که ادبيات دفاع مقدس به اين شکل که امروزه شاهد آن هستيم ، برهه اي از زمان شعر جنگ و در زماني ديگر شعر مقاومت ناميده مي شد ، گفت : اين چيزي که ما امروزه شاهد آن هستيم ، بعد از امضاي قطعنامه به وجود آمد. قزوه گفت : دفاع مقدس در ايران با زمان اوج گيري سروده هايي درباره انقلاب همزمان شد و اين همزماني باعث شد که شاعران انقلابي حرف هاي تازه اي براي گفتن داشته باشند اما همچنان به حفظ ارتباط خود با ادبيات کلاسيک اصرار ورزيدند. به گزارش فارس ، وي در ادامه با اشاره به اين که محمدرضا شفيعي کدکني و سهراب سپهري با اشعار و گفته هاي خود به طور نامحسوسي در معنابخشيدن به اين نوع از شعر نقش داشتند ، ادامه داد: يکي از افرادي که تاثير زيادي از شاعران پيش از خود داشت ، سلمان هراتي بود ، به طوري که سروده هاي وي معجوني از اشعار شاعران پيش از خود است.
قزوه در پايان با بيان اين مطلب که شعر انقلاب و دفاع مقدس از رباعي به نفع حماسه استفاده کرده ، گفت : کساني که خيلي خوب از اين جريان استفاده کردند ، مرحوم سيدحسن حسيني و قيصر امين پور بودند. خليل عمراني نيز با توضيح اين مطلب که ما جنگ را نخواستيم ، جنگ به ما تحميل شد به چگونگي شکل گيري ادبيات دفاع مقدس پرداخته و گفت: ادبيات دفاع مقدس هم از همين جريان شکل گرفت و آنچه شعر دوره ما را از ساير دوران متمايز ساخت ، حضور باور افراد در لابه لاي شعرها بود باوري که در شعر دفاع مقدس ما حضور داشته و ريشه در عمل ، اعتقاد و عشق شاعران دارد.
 


 


مديركل اداره‌ي فرهنگ و ارشاد اسلامي خراسان شمالي:
شعر، كليد سلامت نسل جوان است سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات 
 
 
خبرگزاري دانشجويان ايران - بجنورد
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات



مديركل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي خراسان شمالي در نشستي با جمعي از شاعران اين استان، شعر را كليد سلامت نسل جوان عنوان كرد.


به گزارش ايسنا محمدرضا سوقندي با تاكيد بر حضور نسل جوان و تحمل انديشه‌هاي شعري آنان، كشف و مورد بهره‌برداري قرار دادن انديشه‌هاي جوان را ضروري دانست و اظهار داشت: برنامه‌ريزي و تعيين چهارچوب‌ها براي حركت صحيح، از وظايف مديران است.


مدير اداره‌كل فرهنگ و ارشاد اسلامي خراسان شمالي از تشكيل شوراي شعر در آينده نزديك خبر داد و افزود: وظيفه ماست كه حداقل‌ها را براي رونق جامعه ادبي فراهم سازيم.


وي با تاكيد بر جايگاه شعر و تاثير آن بر شاعر و خودسازي، منشاء شعر اين استان را داراي استعداد‌ا و ظرفيت‌هاي فراوان دانست و بر حضور شاعران در عرصه رقابت با ساير استان‌ها تاكيد كرد.


سوقندي با اشاره به هويت مستقل انجمن‌ها در چارچوب قوانين و مقررات، حضور همه علاقه‌مندان به شعر و ادب را در اين عرصه خواستار شد.


در اين جلسه، شاعران جوان و پيش‌كسوت ضمن اريه مهم‌ترين دغدغه‌هاي شعري استان، فعال شدن انجمن‌هاي ادبي، برگزاري محافل ادبي و شب‌هاي شعر را خواستار شدند و همچنين در پايان، نمونه‌هايي را از شعرهاي خود، خواندند.


 


 

   
 
فاطمه راكعي:


شعر شاعران معاصر ايران به هفت زبان زنده دنيا ترجمه مي‌شود


خبرگزاري فارس: فاطمه راكعي عضو هيات رئيسه خانه شاعران معاصر گفت‌: انجمن شاعران جوان و خانه شاعران معاصر، شعر معاصر ايران را به هفت زبان عربي، انگليسي، فرانسه، خط سرليك(براي تاجيكيان)، آلماني، اسپانيايي و تركي ترجمه و منتشر مي‌كند.
  
 
راكعي در گفت‌وگو با خبرگزاري فارس، با اشاره به اين كه مجموعه‌‌هاي انگليسي و فرانسه ترجمه و انتشار يافته، ادامه دارد افزود: در اين پروژه دو سويه كه شعرهايي از شاعران مطرح كشورهاي مذكور به فارسي هم ترجمه خواهد شد، سعيد سعيد‌پور(ترجمه انگليسي)، موسي بيدج(ترجمه عربي)، علي عبدالهي(ترجمه آلماني)، زادعليان(ترجمه فرانسه) و علي صيف(ترجمه تركي) را برعهده دارند.
وي افزود: در اين طرح هنوز فرد با صلاحيتي را براي ترجمه آثار اسپانيايي زبان انتخاب نكرده‌ايم، چون با توجه به اين كه كشورهاي زيادي به زبان اسپانيايي صحبت مي‌كنند، مي‌خواهيم مترجم صاحب سبكي اين كارهاي را ترجمه كند.
سراينده مجموعه شعر «مادرانه‌ها» در ادامه به بيان دلايل انجام اين طرح پرداخت و گفت: اين NGO براي رسيدن به توليد و خود كفايي،‌ از اين پس قصد دارد كه انتشارات خود را تقويت كند. چون با مبالغ كمي كه به تشكل‌هاي غير دولتي داده مي‌شود، بي‌توجه به انتشارات و توليد كتاب نمي‌توان بود.
راكعي چاپ و توزيع مجموعه شعرهاي شاعران جوان استان‌ها را از ديگر اقدامات حمايتي و توليدي اين انجمن دانسته و يادآور شد: در چاپ اين آثار محدوديت و خط قرمز خاصي نداريم، چون شعار كاري ما اين است كه «ما به لحاظ شعري ريشه در گذشته داريم، در زمان حال زندگي مي‌كنيم و نگاه به آينده داريم.» بنابراين شاعراني در اين تعريف مي‌گنجند كه شعرهايشان ماهيت و جوهر شعر را با تعاريف امروزي داشته باشد.
 


 


 


كيومرث منشي‌زاده:
خبر پست‌مدرنيزم دير به ما رسيده است
شاعران مدرن در شعر مدرنيست به تخلف و عناد با سنت برخاسته‌اند سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات 
 
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات



يك شاعر معتقد است: درواقع پست مدرنيزم آنتي‌تز مدرنيزم است كه متاسفانه به هيچ سنتنري منتج نشده است.


كيومرث منشي‌زاده در گفت‌وگويي با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) اظهار داشت: خبر پست مدرنيزم دير به ما رسيده است، فكر پست مدرنيزم پيش از نسبيت خاص ‌انيشتن به وجود آمده است. نيچه كه فيلسوف به معناي اخص نيست و يكي از اقمار شوپن‌هاور و شاگرد هگل است، يكي از اولين كساني بود كه به پست مدرنيزم پرداخته است.


وي به‌وجود آمدن مدرنيزم را در شعر فرانسه، در مقابل مكتب پاراناس دانست و ادامه داد: از همين نظر است كه شعر شارل بودلر، مالارمه ‌و ژان آرتور رمبو به نسبت شعر آلفردو موسه يا آلفرد ويني مدرن‌تر و انساني‌تر است.


اين شاعر تصريح كرد: در نقاشي مدرنيزم، در مقابل تيگوراتو به وجود آمد و ابتدا در آثار مانه، ونگوگ و گوگن قد علم كرد و رفته رفته به هنر متعهد توجه كرد. مدرنيزم در نقاشي و شعر به واقعيت‌هاي علمي توجه دارد. دقيقا به همان سبك پست مدرنيزم به واقعيتهاي علمي توجه ندارد و با ارجاع به سنت درواقع عقب‌نشيني است، چراكه سنت‌پرستي فكر كردن با مغز مردگان است.


منشي‌زاده گفت: شعر و نقاشي با توجه به واقعيت‌هاي علمي بيشتر متعهد و انساني شده است. نقاشان سالها و سالها، ابتداي دريا را آبي‌تر از انتهاي آن نشان مي‌دادند؛ ولي نقاشان مدرنيزم اين امر را تكرار خطاي باصره دانسته‌اند و در نقاشي‌ها امپرسيونيست ابتداي دريا و انتهاي آن‌را با يك رنگ نشان داده‌اند. اين نقاشان ديگر قاشق را در ليوان شربت شكسته نشان نمي‌دهند؛ چراكه آنها بعد از تئوري دالتون در مورد شكست نور زندگي مي‌كردند و با علم به مقوله خطاي باصره ديگر خطاي باصره را در نقاشي پاي خود تكرار نمي‌كنند و از همين جهت است كه در نقاشي‌هاي امپرسيونيست‌ها ابتدا و انتهاي دريا يكرنگ دارد چرا كه در واقع در طبيعت اين طور است.


وي يادآوري كرد: در شعر مدرنيست شاعران مدرن به عناد و تخلف با سنت برخاسته‌اند. از همين جهت، آثار آنها بيشتر معطوف به انسان و آينده است. حتا شاعري مثل ولاديمير ماياكوفسكي مكتب فتوريسم را بنيان مي‌گذارد كه انساني است؛ همچنان كه شعرهاي شاعري مثل نيمايوشيج سخت انساني است و مي‌توان گفت كه بعد از بوستان سعدي كه شاهكار ادبيات انساني است و نيم قرن پيش از پترارگاه، بنياد گذار ادبي انساني در غرب انساني‌ترين نوع شعر است.


اين شاعر تصريح كرد: مائوتسه‌تونگ رهبر چين در شعرهايش كه مدرن است، به انسان پرداخته؛ نشر و نمايش آثار ويليام شكيپير را در چين ممنوع كرده است. با اين حجت كه اين آثار در قصر جريان دارند و با مردم ارتباطي ندارند. اين مي‌رساند كه ادب مدرن و نقاشي و موسيقي مدرن به هر حال انساني است و به همين علت سرمايه‌داري با شوشكه كشيدن براي تعميم پست‌مدرنيزم سعي مي‌كند به هدفهاي ضد انساني و بورژوازي خود برسد. چراكه سرمايه‌داري از هر چيز كه در راستاي خواسته‌هاي سرمايه‌داري باشد حمايت مي‌كند از همين روست كه آثار متوسط و نازل و مخرب پائلوكوئيلو در دنيا اينقدر رواج پيدا كرده است.


او در پايان گفت: به هر حال در يك كلام بسنده مي‌كنم كه واي به حال دنيايي كه مردمش ماكسيم گورگي و پائلوكوييلو را به يك چشم مي‌بينند.


 


 
 

 

IranPoetry.com//©2004-2008 • All Rights Reserved
بازنشر اينترنتي مطالب اين سايت با ذکر
آدرس دقيق بلامانع است