تماس با  ماگفتگو  و  مصاحبهمقالاتنقد ادبیداستان ایرانداستان  ترجمهشعر  ترجمهمعرفی شاعرشعر  معاصراخبار ادبیصفحه اول
آدرس ايميلتان را وارد کنيد تا خبر هاي ادبي برايتان پست شود

نشاني ما

iranpoetry(at).gmail.com

 



 


June 26, 2005 10:26 AM

يکشنبه 5 تير 84/20 خبر

جشنواره منطقه اي شعر ايران زمين در اروميه برگزار مي شود
اروميه- خبرگزاري كار ايران


نخستين جشنواره منطقه‌‏اي شعر ايران زمين ، تير ماه امسال در اروميه برگزار مي شود.
به گزارش خبرنگار ايلنا مركز آذربايجان غربي ، اين جشنواره با موضوع همبستگي و وفاق ملي برگزار خواهد شد.
در اين جشنواره ، شاعران استان هاي اردبيل , آذربايجان غربي و شرقي , زنجان و كردستان سروده هاي خود را قرائت خواهند كرد.
بنا بر اين گزارش ، ارائه قالب هاي شعري اعم از كلاسيك و نو در اين جشنواره ، محدوديتي نداشته و شاعران مي توانند ، اشعار خود را به زبان‌‏هاي تركي , فارسي و كردي به دبيرخانه ارسال كنند.
دبيرخانه جشنواره در اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي آذربايجان غربي مستقر شده و شاعران مي توانند ؛ تا پايان نيمه اول تير ماه ، آثار خود را ارسال كنند.
اين جشنواره به مدت دو روز ، طي روزهاي 25 و 26 تير ماه در اروميه برگزار مي شود.
پايان پيام


در حوزه هنري
چهلمين شب شعر طنز رندان طنزپرداز برگزار مي شود

تهران- خبرگزاري كار ايران


به همت دفتر طنز حوزه هنري, چهلمين شب شعر طنز "در حلقه رندان"، ساعت 17 روز يكشنبه 5 تير ماه در تالار انديشه حوزه هنري برگزار مي شود.
به گزارش ايلنا به نقل از ستاد خبري حوزه هنري، شب شعر طنز "در حلقه رندان" بنا بر سنت ديرينه , يكشنبه هاي اول هر ماه با حضور شاعران طنزپرداز كشور برگزار شده و در آن اشعار طنزي توسط شاعران برجسته اين عرصه ارائه خواهد شد.
رندان طنزپردازي چون "منوچهر احترامي"," عمران صلاحي"," ناصر فيض", "شهرام شكيبا", "مجرد زاده كرماني" و جمعي ديگر از شاعران طنزپرداز گرد هم مي آيند تا با قرائت اشعار و آثار خود چهلمين برنامه شب شعر طنز در حلقه رندان را برگزار كنند.
پايان پيام


بين‌الملل/
جهان پس از دو هزار و ‌٦٠٠ سال، به چهارمين شعر ساپهو دست يافت سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات


خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات



يك شعر تازه كشف‌شده از ساپهو، يكي از بزرگترين شاعره‌هاي دوره‌ي كلاسيك يونان و به اعتقاد برخي شاعران براي همه‌ي دوران‌ها، براي اولين‌بار منتشر شد.


به گزارش ايسنا به نقل از گاردين، اين شعر كه بيش از 2600 سال پيش نوشته شده، شامل 101 كلمه است كه داستان بي‌زماني را در هنر و اپرا روايت مي‌كند.


كشف اين شعر، يكي از نادرترين كشف‌ها به حساب مي‌آيد.


شهرت جهاني ساپهو به عنوان هنرمند غزل‌سرا، تنها براساس سه شعر كامل است.


افلاطون، فيلسوف برجسته‌ي يوناني، درباره‌ي ساپهو گفته است: ساپهو نه تنها يك شاعره‌ي غزل‌سراي برجسته است، بلكه الهه‌اي است كه خالق همه‌ي هنرهاست.


سولون ـ حاكم يوناني قرن ششم ميلادي ـ بعد از شنيدن يكي از اشعار ساپهو، از فردي خواست اين شعر را به او بياموزد، وي در اين‌باره گفت كه مي‌خواهد اين شعر را بياموزد، آنگاه بميرد.


اين شعر كه چهارمين شعر به جامانده از اين شاعر است، در بسته بندي‌هاي يك موميايي مصري كشف شد. اين شعر در لايحه‌ي انعطاف‌پذير الياف اطراف بدن، موميايي شده كشف شد.


سال گذشته دو محقق اعلام كردند: پاپيروس احيا شده در آرشيو‌هاي دانشگاه كلن، مورد بررسي قرار گرفته و در آن اشعاري از ساپهو ديده شده است.


محققان متوجه شدند بخش‌هايي از يك شعر با بخش‌هايي از اشعار ساپهو كه در سال 1922 كشف شد، مربوط است.


ساپهو به عنوان قديس عشق و نماد فمينيست شهرت داشت.


انتهاي پيام


 سومين جشنواره‌ي شعر كوثر استان آذربايجان شرقي در مرند برگزار مي‌شود سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات 
 
خبرگزاري دانشجويان ايران - تبريز
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات



به منظور نكوداشت سالروز ولادت حضرت فاطمه (س) و بنيانگذار جمهوري اسلامي، سومين جشنواره شعر كوثر استان آذربايجان شرقي، چهارم مردادماه سال جاري در مرند برگزار مي‌شود.


سيدرحيم حسيني اقدم ـ مسؤول روابط عمومي اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي مرند ـ در گفت و گو با خبرنگار ايسنا با اعلام اين مطلب افزود: اين جشنواره فرهنگي و ادبي در موضوع‌هايي چون ابعاد شخصيتي و مدح كمال و منزل حضرت فاطمه زهرا (س)، ابعاد حقيقي شخصيت معنوي حضرت امام (ره)، زن در مكتب اسلام و نيز مقام شامخ مادر برگزار مي‌شود.


علاقه‌مندان به شكرت در اين جشنواره مي‌توانند آثار خود را تا 25 تيرماه سال جاري به دبيرخانه جشنواره واقع در اداره فرهنگ و اراشد اسلامي مرند بفرستند.


انتهاي پيام


 
 در راسته‌ي ادبيات كهن/
منوچهري دامغاني؛ نگارگر طبيعت در شعر سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
 

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات



زندگي در زير آسمان كويري دامغان، با روزهاي يكنواخت خود، آكنده از سكوت و انتظار بود؛ انتظاري كه چون به سرمي‌آمد، دوباره آغاز مي‌شد. انتظار رسيدن كاروان‌هايي كه ري را به قصد خراسان ترك كرده و آمدن آنان سكوت شهر را مي‌شكست و شب‌هاي صاف و پر از ستاره كه او را به دنياي ديگري مي‌كشاند. بعدها اين بن‌مايه تصوير و توصيف در شعر منوچهري دامغاني شد.


به گزارش بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، ابوالنجم احمد بن قوص بن احمد منوچهري دامغاني، شاعر نيمه‌ي اول قرن پنجم هجري است كه به نگارگر و نقاش طبيعت شهره است.


در مورد زمان ولادت او با توجه به اشعارش كه در آنها به جواني خود در عهد سلطان مسعود (از سال ‌٤٢٠ تا ‌٤٣٢) اشاره مي‌كند، سالهاي نخستين قرن ‌٥ را تخمين زده‌اند.


تخلص وي را منتسب به فلك ‌المعالي منوچهر ‌بن شمس ‌المعالي قابوس وشمگير زياري مي‌دانند كه از سال ‌٤٠٣ تا ‌٤٢٣ در گرگان و طبرستان حكمراني كرده است و كلمه سپهبد در آغاز قصايد مديحه او را اشاره به منوچهر ‌بن شمس ‌المعالي ذكر كرده‌اند.


منوچهري پس از مرگ فلك ‌المعالي منوچهر به ري رفته و مدتي را در خدمت خواجه طاهر دبير، از خاصان دربار سلطان مسعود، سپري مي‌كند.


دو قصيده در مدح خواجه طاهر دبير ديده مي‌شود كه در آنها ممدوح به قدرت و خلق نيكو ستوده شده است.


از كيفيت ارتباطات منوچهري با دربار سلطان مسعود غزنوي، اطلاع‌ دقيقي در دست نيست؛ هر چند زماني كه مسعود به همراه پدرش سلطان محمود در سال ‌٤٢٠ به ري آمده بود، مسعود منوچهري را مورد لطف خود قرار داده و منوچهري نيز به آن اشاره مي‌كند:


اي ترك من امروز ندانم به كجايي / تا كس بفرستيم بخوانيم و بيايي


بعدها زماني كه مسعود به طرف خراسان و غزنين رفت، منوچهري در عراق ماند و زماني كه در سال ‌٤٢٥ مسعود غزنوي به طرف آمل و ساري حركت كرد، منوچهري نزد وي رفته و قصايد مديحه خود را به او تقديم كرد.


دكتر بديع‌الزمان فروزان‌فر گفته است: قبل از سال ‌٤٢٥ كه مسعود به طرف گرگان و طبرستان بيايد، به مدح اشتغال داشته است:


داني كه من مقيم بر درگه شهنشه / تا بازگشت سلطان از لاله‌زار ساري


منوچهري تا سال ‌٤٣٠ در دستگاه مسعود بوده، حتا زماني كه به بلخ مي‌آيد نيز همراه اوست؛ اما قبل از سال ‌٤٣٣ كه مسعود غزنوي كشته مي‌شود، منوچهري وفات كرده است.


از كودكي و نوجواني او اطلاع چنداني در دست نيست، تنها اين مشخص است كه كودكي خود را در دامغان و حاشيه‌ي كوير گذرانده است. شب و ستاره‌اي كه توصيف مي‌كند را فرزند تجربه‌هاي عيني و تصرفات ذهني او مي‌توان دانست. در همين زمينه گفته شده است نيم ديگري از عمر او در شمال ايران گذشته است كه تداعي‌هاي مكرر و دقتهاي او مايه‌ي اصلي زنجيره‌ي تصويرهاي شعري اوست كه از زندگي در اين نواحي نشات گرفته است.


مرحله‌ي سوم زندگي او، ورودش به دربار غزنويان است كه در حايت هنري و شعري او بسيار مؤثر بوده است و آشنايي او با شاعران خراسان و دربار غزنه و آگاهي از ديد انتقادي آنها، براي اين شاعران جوان مغتنم بوده است.


منوچهري وارث تجربه‌هاي شعري سرايندگان قرن چهارم است كه پژوهشگران و صاحبان ‌نظر آن‌را از جهت تصاويري، حسي و تجربه‌هاي تصويري، بارورترين دوران ادب فارسي خوانده‌اند.


تفاوت منوچهري با سرايندگان قبل از خود، در توصيف حالات ناپايدار طبيعت است كه حاصل تجربه و تامل محدود و بسته در لحظه‌هاي كوتاه نيست.


كوشش منوچهري به گفته‌ي دكتر محمدرضا شفيعي كدكني، در آن بوده است كه گرد تصاوير موجود گويندگان دوره قبل نگردد و از مايه‌هاي تمايز منوچهري نيز همان بهره‌گيري از تخيل در زمينه‌ي تصويرگردان طبيعت است.


منوچهري به عنوان پيوندگر بزرگ طبيعت و انسان در شعر فارسي، حضور زنده و آشكار خود را در همه جاي طبيعتي كه توصيف مي‌كند، از نظر دور نمي‌دارد.


منوچهري دامغاني به عنوان توصيف‌گر لحظات، گذار تغييرات و نمود‌هاي لحظه به لحظه‌ي پيرامون خود را از نظر دور نمي‌دارد و مي‌كوشد شناختي تازه به خواننده شعر خود بدهد. از اين جهت، او را همانند نقاشان امپرسيونيست مي‌دانند كه به دگرگوني جلوه‌ها و رنگهاي اشيا در ابعاد و لحظه‌ها توجه دارد؛ چنان كه تصوير او با تغيير زاويه‌ي تابش نور خورشيد تغيير مي‌كند.


در تصويرسازي‌هاي منوچهري، تشبيه، جلوه‌اي خاص دارد و تشبيه مادي و حسي و تشبيه‌هاي حركتي كه در مسير تثبيت برونگرايي شاعر است.


هر چند منوچهري آن قدر برون‌گراست كه نيازي نمي‌بيند تشبيهات او پلي ميان پديده‌هاي عيني و ذهني باشد، بلكه براي عيني‌تر شدن عينيت‌ها و عدم نياز به حركت از ذهنيت به عينيت سبب شده است، استعاره نقش چنداني در شعر او نداشته باشد.


با توجه به ابداع تصاوير تازه، محور افقي شعر او فشرده و متوالي است و عنصر رنگ دهنده به شعر در اشعار او بر هندسه و تناسب كلمات شعري او غلبه دارد.


با توجه به توصيفهاي قابل توجه و مضمون سازيهاي مكرر در شعر او كه زياد است، احتمال تاثيرپذيري از شاعران عرب مطرح شده است.


با توجه به دگماتيسم شعري در آثار گويندگان كه بايد بار معنايي و قدرت القايي كلمات در انتخاب الفاظ در نظر گرفته شود منوچهري نيز با برخورداري از حوزه وسيعي از واژگان دست به انتخاب و تصرف زده و بيشتر به آواي كلمات توجه دارد تا به شكل ظاهري كلمات بنگرد.


منوچهري در استعمال كلمات و لغات بي‌پرواست و هر قدرت بي‌نظيري در گنجاندن كلمات و تركيبات مهجور دارد كه دشواري آنها را از نظر دور مي‌دارد، از كاف تحبيب و تلطيف نيز در اشعارش استفاده مي‌كند.


همانطور كه قبلا ذكر شد، منوچهري در شعر خود از فرهنگ عرب تاثير پذيرفته است و شيفته بلاغت و اعجاز قرآن و اعجاز گونه‌هاي شعر عرب بوده است و بسياري از افكار و عادات آنها در شعر او به چشم مي‌خورد.


منوچهري تصاوير و تعبيرات امرؤالقيس را بسيار استفاده كرده است؛ هر چند بيشترين توجه را به شعراي مكتب تشبيه عصر عباسي داشته كه اساس آن طبيعت‌گرايي بوده است.


او بيشترين اطلاعات و صريح‌ترين مطالب را در زمينه نجوم، طب و علوم ديني نسبت به ديگر شاعران در شعر خود به كار برده است.


منوچهري را واضع مسمط گفته‌اند كه قبل از او هم مسمط‌هايي گفته شده است، البته احتمال آن مشخص نيست؛ ولي مسمطهاي او در وصف خزان و طبيعت و خمريه بسيار زيبا و دل‌انگيز است:


خيزيد و خز آريد كه هنگام خزان است / باد خنك از جانب خوارزم وزان است


در ديوان منوچهري حدود ‌٢٧٧٧ بيت آمده است كه ‌٤٣ مورد اشاره به آيات قرآن و ‌١٢ مورد اشاره به حديث نبوي در آن ذكر شده است.


همچنين او بيش از ‌٢٠ شخصيت را مدح كرده است. بيش از ‌١٠ قصيده و ‌٦ مسمط در مدح سلطان مسعود دارد و از ديگر ممدوحان او خواجه‌طاهر دبير، خواجه عبدالصمد وزير سلطان مسعود و بوسهل زوزني را مي‌توان نام برد.


در مورد انديشه شعري او مي‌توان گفت سكوت تعليم اوست. اين سكوت درباره مسائل زندگي و تنها به تصوير كشيدن لحظات آن، گاهي روشن‌تر از خيام و حافظ، اغتنام فرصت را مطرح مي‌كند.


منوچهري همانند رمانتيسم فرانسه طبيعت را از جهت جزو آن توصيف مي‌كند و آن را وسيله بيان معاني قرار نمي‌دهد.


اين شاعر نگارگر زبان را مانند دست‌افزار نقاشي و كاغذ را صفحه بومي تصور كرده و مناظر بديعي از طبيعت زنده را به تصوير كشيده است.


در پايان بايد به سخن محمد دبيرسياقي اشاره كرد كه منوچهري را سيلي خروشان فرض كرده كه از صخره‌ها فرو مي‌ريزد و از دره‌ها مي‌گذرد و در حال حركت و پيچيدن است؛ اما چون به هامون مي‌رسد، چنان آرام مي‌گيرد كه گويي در حركت نبوده است.


انتهاي پيام


 سيامك بهرام‌پرور:
شايد گونه‌اي به زيبايي شعر - حكايت نتوان يافت
روايت نمي‌گذارد كه ذهن مخاطب از ميانه‌ي شعر فرار كند سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
 
 
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات



بورخس مي‌گويد آينده‌ي ادبيات متعلق به شعر حكايت است، من هم معتقدم يك شعر روايت‌گر خوب واقعا زيباست و شايد نتوان ژانر ديگري به اين زيبايي در نظر گرفت.


سيامك بهرام‌پرور ـ شاعر غزل‌سرا ـ در گفت‌وگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، ‌با اعتقاد به اين مطلب، ‌درباره‌ي روايت‌گري در شعر، به‌خصوص در غزل معاصر، عنوان كرد: شعر قبل از هر چيز بايد شعر باشد و ويژگي‌هاي خاص خود را حفظ كند. البته مي‌توانيم از امكانات ديگر هنرها مثل موسيقي و سينما هم در شعر استفاده كنيم، اما اين نبايد آن را از اصل خود دور كند. روايت در شعر هم همين حالت را دارد؛ روايت متعلق به ادبيات داستاني است و وقتي از اين امكان در شعر استفاده مي‌كنيم، شعر بايد شعر باقي بماند.


او با اشاره به اينكه كساني كه دو راه حل را در پيش گرفته‌اند، در اين زمينه موفق عمل كرده‌اند، گفت:‌ يك راه اين است كه روايت شاعرانه‌اي انتخاب كنيم و ذات روايت، شاعرانه باشد، ‌مثل “پريا”ي احمد شاملو كه ذاتا شاعرانه است و ماهيت سورئالي و نمادين دارد. در اين موارد مي‌توانيم قابليت‌هاي شاعرانه روايت را پرورش دهيم كه چون ذاتا شاعرانه است، در شعر مي‌نشيند. البته كشف روايت شاعرانه بسيار دشوار است و به اين خاطر از اين نمونه‌ها كم داريم.


شاعر مجموعه‌ي غزل ”عطر تند ترنج” ‌در ادامه‌ي اين موضوع متذكر شد: راه ديگر براي ارايه‌ي يك شعر روايي خوب اين است كه روايتي را كه ذاتا شاعرانه نيست، پرداخت شاعرانه كنيم كه از اين نمونه‌ها زياد مي‌بينيم؛ مثلا مردي ايستاده و منتظر خانمي است؛ اينجا روايت خيلي رئال است و شاعرانه نيست، اما شاعر مي‌تواند پرداخت شاعرانه كند و از لحظه‌ها و مناسبت‌هاي بين‌ پرسوناژها توصيف شاعرانه‌اي ارايه دهد. اما اگر به هيچ كدام از اين دو حالت، يعني انتخاب روايت شاعرانه يا پرداخت شاعرانه‌ي يك روايت غيرشاعرانه نرسيم، نتيجه فقط ارايه يك كار منظوم مي‌شود؛ چيزي كه مي‌تواند يك داستان باشد و ما فقط به آن وزن و قافيه داده‌ايم و اسمش را شعر گذاشته‌ايم كه هيچ شاعرانگي ندارد.


بهرام‌پرور با بيان اينكه بيشتر شعرهايي كه در زمينه شعر روايي عرضه مي‌شوند، ناموفق‌اند، يادآور شد: در بسياري از اين آثار يكي از وجوه شعر يا روايت، غالب‌تر است و درنتيجه وجه ضعيف‌تر زير سؤال مي‌رود، اما نمونه‌هاي موفق هم داريم؛ مثل شعر معروف مجتبي صادقي: “چراغ ساعت شش روي ريل‌ها روشن...” كه پرداخت شاعرانه‌ي خوبي دارد. يا شعرهايي از هومن عزيزي كه به‌خصوص يكي از آنها روايت شاعرانه‌ي زيبايي دارد.‌ البته روايت شاعرانه زياد نداريم؛ چون نيازمند يك كشف است،‌ اما در پرداخت شاعرانه موضوع ذره ذره شاعرانه مي‌شود و اين آسان‌تر است.


شاعر برگزيده‌ي ششمين كنگره‌ي شعر و قصه‌ي جوان كشور (هرمزگان) سپس با بيان اينكه شعر روايي را اگر روايت در شعر جا بيفتد، مي‌پسندد، گفت: ‌معتقدم كه مخاطب نقش مهمي دارد و هنر يك رسانه است و اين زماني معنا دارد كه گيرنده وجود داشته باشد و رابطه برقرار شود. به همين دليل، معتقدم كه روايت در شعر خوب است؛ چون مخاطب را در داخل شعر نگه مي‌دارد و باعث همراهي او با شعر مي‌شود. روايت نمي‌گذارد ذهن مخاطب از ميانه‌ي شعر فرار كند و باعث حضور فعال‌تر او در شعر مي‌شود كه اين امر، انتقال راحت‌تر اين هنر را موجب مي‌شود.


انتهاي پيام


 
 حضور يك شاعر ايراني در فستيوال جهاني «شعر» در هلند سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات



فستيوال جهاني شعر از 28 خردادماه به مدت يك هفته در شهر رتردام هلند برگزار ‌شد. هر ساله تعدادي از شاعران كشورهاي مختلف به اين فستيوال دعوت مي‌شوند كه امسال براي اولين بار، از يك شاعر ايراني هم دعوت شد.


به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين فستيوال 36 سال است كه هر ساله در شهر رتردام هلند برگزار مي‌شود و تاكنون 1800 شاعر به اين فستيوال دعوت شده‌اند؛ ازجمله آنها پاپلو نرودا بوده است.


امسال هم 30 شاعر از 18 كشور دعوت شدند كه «ضياء موحد» از ايران، يكي از شاعران دعوت شده بود. در اين فستيوال هر شاعر به زبان كشورش به شعرخواني مي‌پردازد.


انتهاي پيام


 
 فعاليت انجمن ادبي شعر در مشهد آغاز شد


مشهد ، خبرگزاري جمهوري اسلامي ‪۸۴/۰۴/۰۳‬
داخلي. فرهنگي. ادبيات. انجمن. شعر.


"انجمن ادبي شعر امروز" طي مراسمي با حضور استاد علي باباچاهي و مديركل فرهنگ و ارشاد خراسان رضوي فعاليت خود را در مشهد آغاز كرد.


علي باباچاهي طي همين مراسم گفت: اين كه نشستهاي ادبي مشهد حول محور غزل و شعر قدمايي مي‌چرخد مسووليت ما را سنگينتر مي‌كند.


اين شاعر نوپرداز معاصر افزود: بر مبناي اعتقادي كه به نسبيت باوري و تكثرگرايي داريم حضور هر نوع و ژانر شعري را احترام مي‌گذاريم.


وي گفت: بعضي از شاعران مثل نيما، هوشنگ ايراني، رويايي، تندر كيا، رضا براهني، احمد شاملو، فروغ فرخزاد، اسماعيل شاهرودي، طاهره صفارزاده و سهراب سپهري در طول يكصد سال اخير با حضور ادبي خود ذائقه شعري ما را تغيير دادند و معيار شعري ما را ارتقا بخشيدند.


او افزود: ما در دوره اخير شعر انقلاب و جنگ را داريم كه بر دو نوع رسمي و غيررسمي تقسيم مي‌شود.


باباچاهي شعر رسمي انقلاب و جنگ را شعر تهييجي، فايده‌مند و اطلاع رسان و شعر غيررسمي انقلاب و جنگ را شعري داراي ارزش زيبايي شناسانه بيشتر و حاصل يك خلوت و تامل تعريف كرد.


اين شاعر و منتقد معاصر در تقسيمي ديگر شعر معاصر را به سه دسته "معمول يا متعارف، غيرمعمول يا غيرمتعارف و فرامعمول" تقسيم كرد.


وي شعر معمول يا متعارف را شعري با ساختار زيبايي شناسانه متعارف كه صرفا اطلاع‌رساني مي‌كند توصيف كردو شاعراني مانند حميد مصدق، فريدون مشيري، مهدي سهيلي و مريم حيدرزاده را از جمله شاعراني دانست كه اينگونه شعر مي گويند.


او افزود: شعر غيرمعمول يا غيرمتعارف را شاعراني مي‌گويند كه به بسط جوانبي از نوآوريها همت مي‌گمارند و كمتر فضا را مرتعش مي‌كنند و شعر فرامعمول شعري است كه بيشتر پرسش بر مي‌انگيزد.


وي با اشاره به اين كه انسانهاي مهم و معتبر دچار تناقضهاي عميق مي‌شوند گفت: نيمايي كه اين همه سنگ موزونيت را به سينه مي‌زند از شعر "شيرين پرتو" تعريف و تحسين مي‌كند كه شعري بي‌وزن است.


همچنين در اين مراسم تعدادي از شاعران مشهدي با ارايه آثار خود به شعرخواني پرداختند.


"انجمن ادبي شعر امروز" ادامه "نشست شعر معاصر" است كه از چندي پيش به ميزباني اداره‌كل فرهنگ و ارشاد اسلامي خراسان رضوي برگزار م شد.


در اين انجمن كه بيشتر شعراي مشهد با سلايق متفاوت در آن شركت دارند سعي مي‌شود ضمن شعرخواني با دعوت از بزرگان شعر معاصر ايران و نقد كتابها و مجموعه‌هاي شعري رويكردي علمي به اين عرصه از هنر و ادبيات ارايه شود.


شاعران عرب در جشنواره شعر كلمبيا


جام جم آنلاين: چهاردهمين جشنواره بين المللي شعر كلمبيا با شركت شاعران 60 كشور از پنج قاره جهان از 21 ژويين تا دوم ژوييه برگزار مي شود.
به گزارش پايگاه اينترنتي الراي ، در اين جشنواره كه يكي از مهم ترين جشنواره هاي شعر جهان است ، امسال شيموس هيني و ديرك و وول سوينكا ، برندگان جايزه نوبل حضور خواهند داشت.
علي محمد سعيد (آدونيس) و محمود درويش ، شاعران برجسته جهان عرب نيز به همراه آندريه شديد از لبنان ، ابراهيم نصرالله از اردن ، ليلي السيد از بحرين ، ادريس الطيب از ليبي ، انور الغساني و عدنان الصايغ از عراق و ملك مصطفي از سوريه از جمله شركت كنندگان در جشنواره بين المللي شعر كلمبيا هستند و شعرهاي خود را به دو زبان عربي و اسپانيايي خواهند خواند.
جشنواره ساليانه مجله شعر كلمبيا از سال 1982 راه اندازي و از سال 1991 از استقبال گسترده جهاني برخوردار شده است.
در اين جشنواره از سال 1991 تاكنون بيش از 630 شاعر از 114 كشور شركت كرده و 700 جلسه شعر برگزار شده است.


 بين‌الملل/
يك استاد ادبيات زبان انگليسي، شعر “سرزمين باير” تي. اس‌.اليوت را اثري بدون انسجام خواند سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات 



خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات



استاد ادبيات زبان انگليسي دانشگاه يورك انگليس كه مدت دو سال در طول اروپا و آمريكا به مسافرت پرداخت تا به نحوه‌ي نگارش شعر «سرزمين باير»، نوشته‌ي تي‌.اس.اليوت پي ببرد، گفت: شاعر طرح خاصي را در اين شعر دنبال نكرده است.


به گزارش ايسنا به نقل از گاردين، لارسن ريني، استاد دانشگاه يورك به مقايسه‌ي اين شعر با نامه‌ها و ساير نوشته‌هايي پرداخت كه اليوت قبل از انتشار شعر «سززمين باير» در سال 1922 نوشته بود.


وي در اين تحقيق بيش از 1200 صفحه كاغذ شامل 638 صفحه نامه را كه اليوت بين سالهاي 1912 و 1922 نوشته بود، بررسي كرد. در اين راه از 22 كتابخانه‌ي بين‌المللي و چندين مجموعه خصوصي ديدار كرد.


اين محقق گفت: اليوت در اين شعر بيش از 50 نوشته را در كنار هم قرار داده است.


او افزود: زماني كه شعر «سرزمين باير» منتشر شد، حاميان اليوت اصرار داشتند كه اين شعر از آغاز تا پايان طبق يك طرح كامل نوشته شده است و از انسجام خاصي برخوردار است. اما اكنون كه ما مراحل مختلف اين شعر را دنبال كرده‌ايم، مي‌بينيم همه چيز به گونه‌ي متفاوتي بوده است. با دقت در اين شعر مي‌توان فهميد كه اليوت آغاز نادرستي را براي آن انتخاب كرده است و در نهايت با تركيب آن مشكل داشته است.


اين محقق گفت: سرزمين باير يك مجموعه‌ي به هم پيوسته نيست، بلكه اثري افراطي است. اين شعر در نگاه اول وحشي و سركش، تند و شك‌آميز است، اما در عين حال ترحم‌آميز است.


انتهاي پيام


 
 عليرضا طبايي ”سير تكويني غزل از مشروطه تا امروز“ را در كانون ادبيات بررسي مي‌كند سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات



در يكصد و بيست و يكمين نشست هفتگي كانون ادبيات، ”عليرضا طبايي” درباره‌ي سير تكويني غزل از مشروطه تا امروز سخنراني مي‌كند.


به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين برنامه روز شنبه 4 تيرماه از ساعت 18 در تالار مولوي دانشگاه تهران برگزار مي‌شود.


در بخش دوم اين برنامه، شاعراني چون سعيد يوسف‌نيا، قربان وليئي، وحيد دانا، هادي خورشاهيان و محمدرمضاني فرخاني نمونه‌هايي از غزل‌هاي خود را مي‌خوانند.


انتهاي پيام


 
 
رويكرد پديدار شناسانه به ادبيات سرويس: نگاهي به وبلاگ‌ها

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: نگاهي به وبلاگ‌ها



رسالت نخست رويكردي پديدار‌شناسانه به ادبيات، تعريف حدود ايده‌ي متن است. متن چيست؟ اين مسأله‌اي است كه پرسش‌هاي متعددي را پيش مي‌كشد كه نخستين آن‌ها؛ منش‌هاي مطلقا بنيادين سخن كدامند؟


به گزارش خبرنگار سرويس «نگاهي به وبلاگ‌ها»ي ايسنا وبلاگر http://www.valse.persianblog.com/ عنوان كرده است: مقصود من از سخن به‌هيچ‌ رو زبان به معنايي نيست كه احتمالا منظور نظر زبان‌شناسان است. بلكه پيام‌هايي است كه ما آزادانه بر بنياد و ساختار زبان مي‌آفرينيم؛ پس منش ويژه‌اي از سخن وجود دارد كه در قياس با زبان، نخستين محدوديت ابژه‌ي ادبي را مي‌سازد. از ميان ويژگي‌هاي سخن، در همان گام نخست به آن امكان مي‌دهيم تا جهاني را بگشايد؛ مختصر بگويم، سخن طريق آشكارگري ساحتي از واقعيت از راه مكالمه با كسي ديگر، يعني با مخاطب است. اين سان نسبتي سه‌گانه وجود دارد ميان آن كس كه حرف مي‌زند، آن كس كه مي‌شنود و پاسخ مي‌دهد و جهان موجود كه از آن ياد مي‌شود. اين مناسبت سه‌گانه بنيان اصلي نقادي ادبي است. زيرا آن‌چه در سخني دانسته مي‌شود، كيفيت جهان و ساحت جهان است. اين نخستين پله در رويكردي به مسأله‌ي متن است.


دومين پله بازتابي است كه در آن، نوشتار به اين مناسبت سه‌گانه ميان آن كس كه حرف مي‌زند، آن كس كه مي‌شنود و واقعيت مكشوف كه با آن مكالمه آشكار مي‌گردد، افزوده مي‌شود. در آغاز از راه نوشتار سخن از گوينده رها مي‌شود، چراكه نوشتار نيروي حفظ سخن را پس از درگذشت و ناپديد شدن گوينده دارد. پس نوعي استقلال متن در ‌ميان است كه با رويداد سخن ارتباط دارد و از آغاز در سرچشمه‌ي آن حضور داشته و به متن امكان داده تا تقديري يابد مستقل از سرنوشت مولفش. نويسنده مي‌ميرد، اما متن كار او را ادامه مي‌دهد و در دوره‌هاي گوناگون تاثيرهاي آن كار را پي مي‌گيرد و مي‌آفريند، دوره‌هايي گسترده‌تر از زمان زندگي انساني. باري اگر ما به آن نسبت سه‌گانه باز‌گرديم، تا آن‌جا كه به مولف سخن مربوط مي‌شود، مي‌بينيم كه متن خود را از بندهاي تاريخ پديد‌آمدنش مي‌رهاند و بيش از رخداد گفتار زندگي مي‌كند.


از سوي ديگر، در‌ مورد مخاطب نوشتار مناسبتي مي‌گشايد بارها گسترده‌تر از نسبت مكالمه كه همواره در ارتباط ميان من ـ تو محصور مي‌ماند. متن مخاطب‌هايي دارد نامحدود، در ‌حالي‌ كه نسبت مكالمه نسبتي است بسته. متن به روي هر كس كه مي‌تواند بخواند گشوده است و همگان مي‌توانند خواننده‌ي بالقوه‌ي آن باشند. پس در قياس با بسته بودن مكالمه، متن گشوده است و همين نكته به اثر ادبي امكان مي‌دهد كه در نهايت اثري باشد گشوده، تعداد بي‌پايان خواندن‌ها باشد و به‌ نظر من هر يك از خواندن‌ها رخدادي است تازه در گفتن كه متن را دربر‌مي‌گيرد تا بدان فعليتي تازه بخشد.


سومين پله در رويكرد به متن؛ جهاني كه اين سان با نوشتار گشوده مي‌شود و خود افقي بي‌پايان دارد، در ‌حالي‌ كه مكالمه در جهان گفتاري وابسته است به شنونده. ادبيات دنياي حكايت را مي‌آفريند و جهان امكانات را و در‌نتيجه، افقي از واقعيت را نيز مي‌گشايد. حس و ادراك ما از واقعيت با اين جهان حكايت و امكانات، تنوع و چند‌گانگي مي‌يابد.


من فكر مي‌كنم كه اين دومين رويارويي ما است با مسأله‌ي واقعيت متن، يعني پرسش متن چيست؟


برگرفته از كتاب «زندگي در دنياي متن» به ياد او كه ديگر در ميان ما نيست. اما نوشتارش همچنان در ميان ما خواهد ماند.


انتهاي پيام


 یك ساعت با ادبیات روس
خانه ي هنرمندان



حضور غیرمنتظره‌ی دونالد فنگر،استاد زبان و ادبیات اسلاو دانشگاه هاروارد، به ایران سبب شد تا گروه اندیشه‌ی‌ معاصر دفتر پژوهشهای فرهنگی برنامه‌ی یك ساعت با ادبیات روس (داستایوفسكی، تولستوی و گوگول) را برگزار كند.
دونالد فنگر نویسنده‌ی كتاب‌های «داستایوفسكی و رئالیسم احساسی»، «آفرینش نیكولای گوگول» و«صد سال اول میخائیل باختین»، روز روز پنجشنبه، 26 خرداد در خانه‌ی‌هنرمندان ایران حاضر شد. بخش اول سخنان او در ادامه آمده است كه می‌خوانید...


سخنان امروز من درباره ی نزدیك به نیم قرن ادبیات روس است كه فكر می‌كنم من به اندازه‌ی كافی لیاقت ندارم تا در باره‌ی همه‌ی‌جوانب و پیچیدگی‌های آن صحبت كنم.
فكر می‌كنم برای یك خارجی، یك غیر روس، مهم باشد تا مسیرنیم‌كره‌ا‌ی‌ رابه تهران سفر كند، تا درباره‌ی ادبیات كشوری دیگر، كه برای همه‌ی دنیا مهم است، صحبت كند.من در باره‌ی جاذبه‌های جهانی ادبیات روس صحبت خواهم كرد، زیرا جهانشمول ‌است و با همه‌ی ما صحبت می‌كند و تا حدی به همه‌ی‌ما تعلق دارد.
ادبیات روس پدیده‌ای جهانی و تركیبی از مولفه‌های گوناگون فرهنگ غیر روسی در قرن گذشته است، كه نقش مهمی‌در داخل و خارج روسیه داشته. ولادیمیر كرولنكو، نویسنده‌ی برجسته‌ی اواخر قرن 19 و اوایل 20روسیه، در جایی می گوید كه وقتی جوان بوده، به این مساله فكر می كرده برای او كه بزرگ شده‌ی اوكراین است و به زبان اوكراینی صحبت می‌كند و به زبان روسی می‌نویسد، سرزمین مادری‌اش كدام است، روسیه یا اكراین؟ و همواره در پاسخ به این سئوال با مشكل مواجه بوده‌، تا این‌كه متوجه می‌شود كه سرزمین مادری او نه روسیه ‌است نه اوكراین، بلكه «ادبیات روس» است.
به نظر من بسیاری از ما احساس می‌كنیم كه دومین سرزمین ما «ادبیات روس» است. رمان‌های روسی قسمت وسیعی از ادبیات روس را در برگرفته‌اند، زیرا تاثیر اصلی خود را پس از ترجمه شدن در سالهای‌ میانی قرن 19با نویسندگانی چون پوشكین، گوگول، تورگنیف و تولستوی بر دنیا گذاشتند.
تفكر كردن درباره‌ی دیدگاه روسها نسبت ادبیات مهم است، زیرا از زمانی‌ كه رمان‌های مدرن روسی از سالهای 1830 نوشته شدند،روس‌ها دریافتند كه نوشته‌هایشان متفاوت است و آن‌ها نویسندگان نابغه‌ای دارند و تمام نوشته‌ها در سطحی است كه قابل مقایسه با دیگری است و تمام نویسندگان از آنچه كه دیگری‌انجام می‌دهد، آگاهند. تمام این‌ها سبب پدید‌آمدن دوره‌ای طلایی در ادبیات روس در میانه‌ی قرن 19 شد.
هنگامی كه روس‌‌ها شروع به جمع‌آوری كار‌ها كردند، به جواب سئوال«آیا ما اروپایی هستیم و آیا ما از نویسندگان اروپایی‌ای‌ كه قبل از ما و بهتر از ما نوشته‌اند تقلید می‌كنیم؟» رسیدند.
تعدادی ‌از آن‌ها دریافتند كه اگر رمان‌های میانه‌ی قرن 19 روسیه را با رمان‌های اروپا یا انگلستان در همان زمان مقایسه كنیم،نكته‌ای كه جلب‌نظر می‌كند ، «تم» است، زیرا رمان‌های قرن نوزده اروپا درباره‌ی افرادی بود كه به موفقیت می‌رسیدند. مثلا جوانی‌ از یك روستا به شهر می‌آید و موقعیت خوبی در شهر پیدا می‌كند.
روس‌ها متوجه‌شدند كه محتوای رمان‌های آن‌ها موفقیت نبوده، بلكه عدم موفقیت بوده‌است.
عناصر موفقیت مانند پول، سلامتی، موقعیت اجتماعی ارزشی در رمان‌های روسی نداشته، و سئوالاتشان در باره‌ی‌ هستی، اخلاق و سیاست بوده‌است.
یافته‌ی دیگر روس‌ها تفاوت ساختار رمان‌های روسی با رمان‌های ‌اروپایی بود. رمان‌های روسی به سمت رهایی از پی‌رنگ (پلات) بودند. آن‌ها به صورت‌های مختلفی نوشته می‌شدند و لزوما پایانی نداشته‌اند.
تولستوی گفته كه او نمی‌توانست تصور كند كه چگونه فردی می تواند با رمان‌های اروپایی كه پایان‌بندی معینی مثل مرگ یا ازدواج دارد،راضی شود. رمان‌های قرن 19 روسیه به سمت رهایی از پی‌رنگ و دوری از تفاخر درنگارش گرایش داشتند. آن‌ها به نوشته‌‌های فاخراعتماد نداشتند و آن را سبب عدم صمیمیت می دانستند و می‌پنداشتند كه در صحبت در باره‌ی موضوعات مهم نباید نگران فرم بود.
روس‌های قرون وسطی به چیزی مقدس دررابطه‌ با جهان اعتقاد داشتند و می‌پنداشتند كه نباید درباره‌ی آن حتی‌ در كلمات نوشتار‌ی سخن گفت، بنابراین رویه‌ی ‌حرمت به زمین تا دوره‌ی‌ مدرن روسیه ادامه‌پیدا كرد.



حمایت تعدادی از شاعران و نویسندگان از کاندیداتوری دکتر احمدی نژاد


خبرگزاري مهر
در ادامه حمایت تعدادی از هنرمندان، با صدور نامه ای تعدادی از شاعران و نویسندگان از کاندیداتوری دکتر محمود احمدی نژاد در مرحله دوم نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری حمایت کردند.
به گزارش خبرگزاری "مهر"، اسامی شاعران و نویسندگان حامی دکتر احمدی نژاد بدین شرح است :


منیژه آرمین، امیرحسین انبار داران، اشرف باغ عماری، مهرداد آزاد، عباس براتی پور، کمیل خجسته، محسن مرادی، محمد غمزه زاده، مصطفی زحمت کش، مجتبی زحمت کش، قدرت الله رحمانی، شمس الدین رحمانی، محمد سربی، وجیهه علی اکبری سامانی، نادره عزیزی نیک، محسن مومنی، فرشته مرادی و مصطفی مرادی.
 


 قصه‌گويي‌ و افسانه‌سرايي‌ را بايد به داستان‌نويسي پيوند زد


ميراث خبر
واقعيت اين است كه ادبيات داستاني امروز ما وقتي كه شكل كتاب به خود مي‌گيرد، مشتري چنداني نمي‌يابد. اين را مي‌توان از شمارگان كتاب‌هاي داستان هم دريافت. آيا بهره جستن از قصه‌ها و افسانه‌هاي عاميانه، مي‌تواند به داستان‌نويسي نحيف امروز، جاني دوباره ببخشد؟ اساسا تا چه اندازه مي‌توان سنت قصه‌گويي‌ها و افسانه‌سرايي‌ها را به داستان‌نويسي معاصر ايران پيوند زد و چگونه؟


گروه فرهنگ ، محسن فرجي: واقعيت اين است كه ادبيات داستاني امروز ما وقتي كه شكل كتاب به خود مي‌گيرد، مشتري چنداني نمي‌يابد. اين را مي‌توان از شمارگان كتاب‌هاي داستان هم دريافت. آيا بهره جستن از قصه‌ها و افسانه‌هاي عاميانه، مي‌تواند به داستان‌نويسي نحيف امروز، جاني دوباره ببخشد؟ اساسا تا چه اندازه مي‌توان سنت قصه‌گويي‌ها و افسانه‌سرايي‌ها را به داستان‌نويسي معاصر ايران پيوند زد و چگونه؟
«سيد حسين ميركاظمي»، نويسنده و پژوهشگر ادبيات عامه، به اين سوالات و دغدغه‌ها پاسخ مي‌دهد. «آلامان»، «كفچه‌مار»، «گندم و شورا»، «زن و اين گمان»، «يورت» و «سايه‌هاي بوته تمشك» عناوين آثار وي در حوزه ادبيات داستاني است، اما «ميركاظمي» در عرصه ادبيات عاميانه نيز تحقيقات گسترده‌اي دارد كه بايد به چند نمونه از آنها اشاره كرد: «قصه‌هايي از تركمن صحرا»، «افسانه‌هاي مازندگان»، «افسانه‌هاي شمال»، «افسانه‌هاي ديار هميشه بهار»، «قصه‌هاي مردم مهربان»، «چهل گيسو طلا» و «سي و سه قصه از سرزمين ايران».


* آقاي ميركاظمي، چه قدر ضرورت و لزوم دارد كه داستان‌نويسان امروز به سمت ادبيات و قصه‌هاي عاميانه بروند و از اين نوع قصه‌ها بهره بگيرند؟


_ در مقام پاسخ،‌ عناوين گوناگوني از جمله پيكرتراشي، نقاشي، موسيقي، رقص، معماري و ادبيات عوام را مي‌توان در حوزه حكمت قديم و زيرمجموعه هنرهاي عوام در نظر گرفت. عنوان ادبيات عوام نيز شامل دوبيتي، لالايي، ترانه، ضرب‌المثل، شوخي، نغز، متلك، هجويات، دعاها، فحش‌ها، نزين‌ها، اشعار، قسم‌ها، اشعار تعزيه، بازي‌ها و قصه‌هاي عاميانه مي‌شود. در اين بحث، فلسفه عوام هم قابل اشاره است كه انسان عوام در مقابل پرسش جهان هستي‌اش چگونه انديشيده، قضاوت كرده و پاسخي داده است؛ پرسش و پاسخي كه در فلسفه عوام درباره روح، همزاد و يا قضا و قدر مطرح است. اين كل قضاياي ادبيات عوام، فلسفه عوام و علت و معلول هستي انسان عوام، ملاحظه و استفاده از آن را در داستان‌نويسي امروز، به ضرورت عيان مي‌سازد. چنين بن‌مايه‌اي مي‌تواند به داستان‌نويسي معاصر ايران در بازتاب روحيات انسان ايراني و فرهنگ غني آن كمك و او را صاحب اشراف كند. از رهگذر 30 سال مطالعه قصه‌هاي عاميانه و جمع‌آوري و نگارش و روايت آنها، با اعتقاد مي‌گويم كه آن شمار از داستان‌نويسان ايراني كه از مسير افسانه‌ها و مطالعه آنها عبور نكرده و در فرم و محتواي افسانه‌ها تامل نداشته‌اند، كارشان در سطح و فاقد ريشه است. در تشديد اين ضرورت، يادآوري مي‌شود كه قدم اول مطالعه براي ورزيده شدن در داستان‌نويسي، افسانه‌خواني و خوب و مستمر خواندن افسانه‌هاست. بي‌جهت نبوده كه نويسنده نويسندگان، صادق هدايت، به فرهنگ عاميانه مردم ايران جدي مي‌انديشده و براي شناسايي فرهنگ اصيل ايراني، اهتمام و مطالعه داشته است. بازتاب آن هم در داستان‌ها و آثارش آشكار است.


* اين توجه و بهره‌گيري از افسانه‌ها در ادبيات كهن ما هم ديده مي‌شود؟


_ بله. در اين زمينه، پيشاپيش بايد از شاعر بزرگ و نامبردار ملي ايران، فردوسي نام آورد كه افسانه‌ها را درك كرده بود. او در اواخر قرن چهارم و اوايل قرن پنجم، با استفاده از شاهنامه منثور، معروف به شاهنامه ابومنصور، اثر خود را سرود. شاهنامه ابومنصور، مجموعه‌اي از افسانه‌هاي تاريخي و داستاني ايران باستان است.


* نويسندگان معاصر، چگونه مي‌توانند به قصه‌ها و افسانه‌هاي عاميانه نزديك شوند؟ به عبارتي، تاثيرپذيري آنها بايد بيشتر معطوف به محتوا بايد باشد يا ساختار؟


_ نويسنده مشهور كلمبيايي، گابريل گارسيا ماركز، به شيوه جريان سيال ذهن با استفاده از افسانه‌ها و خيال‌پردازي آزادانه، نوع جديدي از رمان نو را خلق و بيان كرده است. اين چگونگي، ربط كامل به اشراف نويسنده ايراني به افسانه‌هاي ايران و لاجرم افسانه‌هاي ملل دارد تا مصالح امروزي و داستاني را با استفاده از داربست ساختار و بيان محتوايي افسانه‌ها، در بستر خلاقيت نويني قرار دهد. البته از نكته‌اي هم نبايد غافل ماند؛ داستان معاصر در نظام روايي خود عاري از آموزش و پند و اندرز است. اين در حالي است كه قصه‌ها و افسانه‌هاي عاميانه به دنبال بيان منظورهاي اخلاقي و ارزشي هستند. ولي از سوي ديگر، ما در افسانه‌ها در پي شنيدن صدايي هستيم كه متعلق به مردمان ساده است. نويسنده امروز با عنايت به خيالپردازي آزادانه، مي‌تواند راز ماندگاري صداي افسانه‌ها را دريابد و پي ببرد كه مخاطب او به دنبال شنيدن چه صدايي است.


* آيا مي‌توان با استفاده از شيوه‌هاي نوين داستان‌نويسي، قصه‌هاي عاميانه را امروزي كرد؟ آيا اين فرآيند، مي‌تواند ما را به سمت نوعي از داستان‌پردازي ببرد كه خاص ايراني‌ها باشد؟


_ بله. شاهد هستيم كه عده‌اي روايت قصه‌هاي عاميانه را به نثر معاصر براي مخاطبان نقل مي‌كنند. اين كار استدلال خاص خودش را دارد تا طيف گسترده‌تري را در بر بگيرد و با غبارروبي، عتيقه‌اي جلوه و جلاي پسند امروزي پيدا كند. تولد اين نوع قصه‌ها از چهره و بطن اصيل افسانه‌ها، سمت و سويي به خواسته‌ها و رفتارهاي فرهنگي و مناسبات اجتماعي و اقتصادي بخشي از مردم دارد كه به بهانه امروزي كردن آنها مخدوش، مسخ و لاجرم جامه نو بافته‌اند. با اين حال، با احتياط مي‌توان گفت كه اين بازندگي‌ها و بازنويسي‌ها، خود پويشي در داستان‌نويسي ايراني است و خوانندگان خود را پيدا كرده است. البته جدا از امروزي كردن بيان و فرم افسانه‌ها كه چندان هم به محتواي آنها دست برده نمي‌شود، دستيابي به داستان‌نويسي ايراني، كار و همت مستمر داستان‌نويسان و خلاقيت ممتاز و پرجوشي را مي‌طلبد. نكته مهم ديگر اين كه راويان گمنام افسانه‌ها «قصه» مي‌گويند. خود اين قصه‌گويي در افسانه‌ها براي داستان‌نويسي ايراني ملاكي است كه در ساختار داستان، حتما بايد «قصه» وجود داشته باشد. يعني نويسنده براي قصه گفتن، داستاني مي‌نويسد، نه صرفا براي نوشتن‌هاي وهم‌ناك.


* در قصه‌هاي عاميانه چه مولفه‌هايي وجود دارد كه مي‌تواند به كار نويسنده امروز بيايد.


_ شاخص‌ترين مولفه، روايت خلاقانه و هوشمندانه افسانه‌ها است. افسانه‌ها با پادرمياني راوياني ناشناس، آفريده شده‌اند. اين گمنامان به خوبي آگاه بوده‌اند كه براي قصه گفتن، افسانه مي‌آفرينند. اين هسته آفرينش افسانه‌ها و خلاقيت‌ هنري عوام، مي‌تواند در ادبيات داستاني امروز، كاركرد داشته باشد؛ آنجا كه نويسنده براي «قصه گفتن» و نه صرفا «نوشتن»، داستان مي‌نويسد، اثر موفقي مي‌آفريند. يكي ديگر از مولفه‌ها، بيرون از زمان بودن افسانه‌هاست كه مواد و عناصر آنها را از ابهامي در خور داستان مدرن امروزي، برخوردار مي‌كند. مولفه‌ ديگر، تخيل است كه مانند چشمه جوشاني در افسانه‌ها و قصه‌هاي عاميانه نقش بازي مي‌كند. با اين همه، رهايي و جوش و خروش قوه تخيل و خيالپردازي در داستان‌هاي عاميانه، لجام‌گسيخته نيست، بلكه بافتي منطقي بر آن حاكم است كه انسجامي به كل افسانه‌ها و قصه‌هاي عاميانه مي‌آفريند. اساسا مي‌توان افسانه‌ را مبتني بر خيال‌هاي علمي و حادثه‌آفرين، نه خيا‌ل‌هاي واهي، پوچ، كدر و ماليخوليايي، دانست و يادآوري كرد كه تخيل در قصه‌هاي عاميانه به گونه‌اي نيست كه در خلاقيت هنري عوام، انحطاط به وجود بياورد. اين چنين است كه مي‌بينيم داستان، به عنوان پيامد افسانه، بر واقعيت حادثه همراه با چاشني خيال، تاكيد دارد.


* آقاي ميركاظمي، با توجه به اين كه قصه‌هاي عاميانه از سنتي «شفاهي» برمي‌خيزند و داستان‌نويسي امروز، مبنايي «مكتوب» دارد، تعامل بين اين دو گونه ادبي، چگونه امكان‌پذير است؟


_ مهم اين است كه ادبيات عوام و ادبيات رسمي، با انتخاب نگرشي براي تداوم هستي و جهان پايدار خود، حكمت تغيير و تحول را پذيرا شده‌اند. عمده بحث، درك حكمت تغيير و تحول است كه راهگشاي توان استفاده از قصه‌هاي عاميانه است. بي‌جهت نيست كه ريشه داستان كوتاه مدرن به افسانه‌ها و اسطوره‌ها و قصه‌ها و تمثيل‌هاي عوام مي‌رسد.


* با اين حال، در مواردي داستان امروز و قصه عاميانه ديروز، از همديگر جدا مي‌شوند؟


_ همين‌طور است. ما اساسا بايد به وجوه افتراق افسانه و داستان توجه داشته باشيم كه يكي از آنها روال غير منطقي شخصيت‌پردازي در افسانه‌ها و عدم مراحل تكاملي و ارتقاي روحي و شخصيتي قهرمانان است. در واقع، ذهن افسانه‌سرا، سيال است و براي رساندن پيامش همه چيز را به اختيار كامل خود مي‌گيرد. به عبارتي «مساله زم

 

IranPoetry.com/Hadi Mohammadzadeh/©2004-2010 • All Rights Reserved
بازنشر اينترنتي مطالب اين سايت با ذکر
آدرس دقيق بلامانع است