تماس با  ماگفتگو  و  مصاحبهمقالاتنقد ادبیداستان ایرانداستان  ترجمهشعر  ترجمهمعرفی شاعرشعر  معاصراخبار ادبیصفحه اول
آدرس ايميلتان را وارد کنيد تا خبر هاي ادبي برايتان پست شود

نشاني ما

iranpoetry(at).gmail.com

 



 


May 31, 2005 01:04 AM

در آستانه مصبى هولناك و نفرت‏انگيز

     
    در آستانه مصبى هولناك و نفرت‏انگيز


 حميدرضا شكارسرى 
 
    شعر در هر صورت هنجارهاى زبانى را مى‏شكند. اما كدام هنجارها؟ اصلاً هنجارها چگونه مسلط مى‏شوند؟
    براى پاسخ به اين سؤالها ابتدا بايد به مفاهيمى چون درونه و برونه زبان اشاره كرد. برونه زبان كه با مسامحه مى‏توان آن را عرصه جولان دالها دانست به قول «شكلوفسكى» جنبه فيزيكى زبان محسوب مى‏شود. آنچه به فرم و تشكل زبان امكان بروز مى‏بخشد. برونه زبان وجه صوتى آن هم هست و در نتيجه با موسيقى و آهنگ كلام نيز ارتباطى مستقيم پيدا مى‏كند. اما درونه زبان كه باز هم با مسامحه مى‏توان آن را عرصه حكومت مدلولها دانست به دلالت معنايى زبان اشاره مى‏كند. درونه زبان جنبه متافيزيكى آن محسوب مى‏شود و به جاى فرم، با ساختار و به جاى موسيقى و آهنگ، با هارمونى ارتباط پيدا مى‏كند.
    حالا مى‏توان به موضوع هنجارها برگشت. هنجارها، گفتمانهاى مسلط بر درونه و برونه زبان هستند كه تابع مستقيم يا غير مستقيم عرف جوامع محسوب مى‏شوند. تبعيت از عرف، زبان را ابزار صرفاً ارتباطى، آن هم ارتباطاتى تك‏بُعدى و تك‏معنايى تبديل مى‏كند. به عبارت ديگر وجه پراتيك زبان آن هم در حد رسانايى شفاف، غير پيچيده و بى‏ابهام معنايى مدنظر قرار مى‏گيرد.
    هر هنرى از جمله شعر از هنجارهاى تحميلى از جانب عرف جوامع سرپيچى مى‏كند. بدين‏ترتيب بايد گفت هر اثر هنرى و هر شعرى، نوعى اعتراض، طغيان و بدعت محسوب مى‏شود.
    شعر اما از كدام يك از هنجارهاى زبانى مى‏گريزد؟ هنجارهاى حاكم بر درونه زبان و يا هنجارهاى حاكم بر برونه آن؟ و يا شايد هر دو با هم؟
    تاريخ شعرى هر سرزمين لبريز از تغييرات پياپى و مستمر قالبها و فرمهاى شعرى است. هر چقدر به دوران معاصر نزديك مى‏شويم، اين تغييرات، سريع‏تر رخ مى‏دهد. ظاهراً پژوهشگرى كه مى‏خواهد از اين زاويه به تاريخ تكامل شعر بنگرد، بايد نگاهى «همزمانى» به موضوع داشته باشد.
    اما آنچه برخلاف تمام رفرمها ثابت ماند، جوهر و روح مخيل شعرى بود كه نه تنها حضور ابدى خود را در قالبها و فرمها حفظ كرد بلكه در حين ترجمه نيز بر بستر فرهنگهاى ديگر جارى شد. همين حضور ابدى و جريان غريب، عدم بستگى شعريت اثر به هر عاملى برخاسته از برونه زبان را يادآورى مى‏كند.
    بر اين اساس به نظر مى‏رسد هنجار گريزى در حوزه دلالتهاى معنايى، برخاسته از تخيل آفرينشگر شعر ناب باشد. شعرى كه حتى بدون قدرت غير قابل انكار تمهيدات فرميك در تأثير و نفوذ بر مخاطب، هويت مستقل و قائم بالذات خود را براساس نظام يكه نشانه شناختى خويش و در نتيجه منطق خاص خود اثبات مى‏كند. ناگفته پيداست عرصه و ابزار بى‏شمار تجلى تخيل در شعر، برخلاف ثبات جوهر، در طى دوره‏هاى مختلف ثابت نمى‏ماند و به‏طور مثال نمى‏توان انتظار داشت استعاره در شعر امروز همان جايگاهى را داشته باشد كه در شعر مشروطه داشت و از اين گذشته با همان كميت و كيفيتى اجرا گردد كه در آن دوره.
    به هر صورت برخلاف اعتقاد اكثريت جريانها و موجهاى شعرى معاصر، اتفاق شعرى را نمى‏توان و نبايد صرفاً در بازيها و شگردهاى اجرا شده در نظام صورى زبان كه احتمالاً به جذابيت‏هاى موسيقايى و فرميك بدون بهره‏مندى از ذات مخيل شعرى و انديشه هنرمندانه ختم مى‏شود، خلاصه كرد. در غير اين صورت جريان شعر به اقيانوسى وسيع از زبان اما با يك وجب عمق، جذاب و ديدنى اما مرده و بى‏تموج، و سخت و هوس‏انگيز اما كشنده بعد از شيرجه‏اى مشتاقانه ختم مى‏شود! آيا بسيارى از جريانهاى شعرى امروز به اين مصب هولناك و نفرت‏انگيز نرسيده‏اند؟
 
منبع:الفبا

 

IranPoetry.com/Hadi Mohammadzadeh/©2004-2010 • All Rights Reserved
بازنشر اينترنتي مطالب اين سايت با ذکر
آدرس دقيق بلامانع است