تماس با  ماگفتگو  و  مصاحبهمقالاتنقد ادبیداستان ایرانداستان  ترجمهشعر  ترجمهمعرفی شاعرشعر  معاصراخبار ادبیصفحه اول

 

April 4, 2005 09:42 PM

سه شنبه 16 فروردين ماه84 /12 خبر

منوچهر زال‌پور :
اين روزها صدا و سيما سرگرم مثله كردن زبان و ادبيات فارسي است سرويس: فرهنگ و هنر - راديو و تلويزيون
 
 
 
خبرگزاري دانشجويان ايران - اهواز
سرويس: فرهنگ و هنر - راديو و تلويزيون


يك نويسنده اعتقاد دارد اين روزها صدا و سيما سرگرم مثله كردن زبان و ادبيات فارسي است.


منوچهر زال‌پور به خبرنگار ايسنا توضيح داد: « صدا و سيما به سمت منش‌هاي جاهل مسلكي رفته و اين چيزي است كه از سريال ” شب دهم “ به اين طرف شروع شد. زباني كه در اين رسانه تبليغ مي‌شود نه اينكه قبلا نبوده ولي الان بدجوري دارد وارد فرهنگ مي‌شود. اين فرهنگ را كه مي‌توان فرهنگ زباني ” چاله ميداني “ ناميد، چيزهايي را وارد زبان ما مي‌كند كه به مثله ‌شدن زبان و ادبيات منجر مي‌شود. »


زال‌پور خاطرنشان كرد: « نويسنده براي نوشتن نياز به مطالعه دارد تا قلم و زبان نوشتار او پربار شود. ما خيلي از داشته‌هاي ادبي خودمان را كنار گذاشته‌ايم. حتي بحث فلسفه، عرفان و ادبياتي كه در دروس مدرسه وجود داشته الان به عنوان علوم قديمه از آن نام برده مي‌شود و آنچنان كه بايد به آن پرداخته نمي‌شود. »


وي تصريح كرد: « در صدا و سيما وقتي مي‌خواهند بحث روشنفكري كنند، يا زبان سنگين به كار مي‌برند كه عامه آن را نمي‌فهمند يا اينكه لمپنيسم را در زبان وارد و به نام روشنفكري ترويج مي‌دهند. »


زا‌ل‌پور افزود: « تا دهه‌هاي 50 و60 مشكل چنداني وجود نداشت ولي از آن سال‌ها به اين طرف زبان بطور عجيبي دچار لمپنيسم شد و يك جور ولنگاري در استفاده از واژه‌ها را در رسانه‌هايي كه مخاطب آنها به خصوص نسل جوان است، مشاهده مي‌كنيم. در سريال‌ها و برنامه‌هاي تلويزيوني و مجلات جوان و جايي ‌كه مطبوعات خودش را به پايين‌ترين سطح بكشاند تا با مخاطب ارتباط برقرار كند فاجعه رخ خواهد داد. »


اين داستان‌نويس تاكيد كرد: « يك جور رجعت به خويشتن لازم است. بايد ببينيم خودمان در فرهنگ و زبانمان چه داريم. كساني كه قلم به دست دارند بايد وصل شوند به فرهنگ و ادبياتي كه خود داشته‌اند ولي گم و فراموشش كرده‌اند. ما چيزهايي داريم كه ديگران (غربيان) از آن استفاده مي‌كنند و آن را به خودمان مي‌فروشند مثل كاري كه پائولوكوئليو در رمان خود كرد. شخصيت رمان او همان مرد بغدادي در مثنوي مولاناست. »


انتهاي پيام


 يكي از تهيه‌كنندگان برنامه‌ي راديويي«گفتگو با ادبيات»:
تعدادي از داستان‌نويسان و هنرمندان خودشان را از صداوسيما منفك كرده‌اند سرويس: فرهنگ و هنر - راديو و تلويزيون
 
 
 
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و هنر - راديو و تلويزيون



يكي از تهيه‌كنندگان برنامه‌ي راديويي «گفتگو با ادبيات» گفت: نقد ادبي، آفرينش ادبي نيست، اما مغبون بودن نقد ادبي، قادر به آسيب رساندن به حيطه‌هاي ديگر ادبيات است.


محسن حكيم معاني ـ يكي از تهيه‌كنندگان گفتگو با ادبيات ـ‌ در گفت‌وگو با خبرنگار راديو ـ تلويزيون ايسنا، هدف اصلي رسانه‌هاي جمعي به عنوان واسط را انتقال پيام دانست و افزود: تلويزيون با تصوير، مطبوعات با كلمات، راديو با صدا، موظف به آشنا كردن مخاطبان با ‌آثار ادبي و نقد آن‌ها هستند.


وي با بيان اين كه جاي خالي چنين گفتگوهاي مشخصا در حيطه ادبيات در راديو وجود داشته است، خاطرنشان كرد: راديو فرهنگ نيز با عنواني كه دارد نياز به چنين برنامه‌هايي در زمينه ادبيات داشت.


حكيم معاني، ‌اصل مشكل برنامه را مساله هميشگي و تكراري نقدناپذير بودن برشمرد و توضيح داد: هدف اصلي اين برنامه ارائه و معرفي كردن نقد است.


سيد احمد نادمي، ديگر تهيه‌كننده اين برنامه، ذات اصلي برنامه را گفت‌وگو دانست و اظهار كرد: بزرگترين آفت گفتگو، يكسان نپذيرفتن شرايط گفتگو از سوي طرفين است.


وي با بيان اين كه گفت‌وگو با ادبيات در حقيقت گفت‌وگو با توليد‌كنندگان آثار ادبي است، افزود: آثار ادبي طور خاص شعر يا داستان به زبان فارسي است كه يا نويسنده آن فارسي است و يا نويسنده غيرفارسي است كه به فارسي نويسنده‌اي ترجمه شده است.


نادمي با اشاره به دعوت اين برنامه از مترجمان و نويسندگان و منتقد ادبي و گفتگو در مورد كارهايشان گفت: در مرحله اول سعي بر معرفي آثار و در وهله بعدي پرسشهايي در مورد فرصت محدود برنامه است.


محسن حكيم معاني نيز با ذكر اين كه راديو تريبوني در اختيار اقشار فرهنگي است اظهار كرد: يكي از مشكلات برنامه‌سازي در راديو اين است كه تعدادي از داستانويسان و هنرمندان و افراد مرتبط با كالاهاي فرهنگي، خودشان را از صداوسيما منفك كرده‌اند.


انتهاي پيام


 نوزدهمین همایش ادبی دانش آموزان و دبیران شاعر سراسر کشور برگزار می شود


تهران، خبرگزاری سینا


نوزدهمین همایش ادبی دانش آموزان و دبیران شاعر سراسر کشور با عنوان "در طواف حریم شهادت" در تاریخ نوزدهم و بیستم فروردین ماه در شهرهای خرمشهر (شلمچه)، آبادان (اروندکنار) با موضوعات شعر عاشورایی دفاع مقدس و خلیج فارس همیشه فارس برگزار می شود.


گفتنی است در این همایش وزیر آموزش و پرورش و شاعران معاصر سراسر کشور نیز حضور خواهند داشت و دانش آموزان و دبیران شاعر در برنامه های مختلف به سرودن اشعار خود می پردازند.


 شروع دوباره جشنواره ادبی اصفهان


تهران، خبرگزاری سینا
سومین جشنواره ادبی اصفهان با اعلام فراخوانی به زودی آغاز می شود.
به گزارش سینا، این جایزه به بهترین رمان و مجموعه داستان منتشر شده در سال 1383، بهترین ناشر سال 1383 و تک داستان های برگزیده تعلق می گیرد.
علی خدایی، عضو هیات اجرایی سومین جایزه ادبی اصفهان در این باره به خبرنگار سینا گفت: « به زودی فراخوان شرکت در این جایزه را اعلام می کنیم. شرط اصلی ما برای شرکت در این جایزه ارسال کتاب به دبیرخانه آن است که در غیر این صورت کتابی مورد بررسی و قضاوت هیات داوران قرار نمی گیرد. »
وی همچنین درباره ترکیب هیات داوران سومین جایزه ادبی اصفهان گفت: « هنوز ترکیب هیات داوران قطعی نشده است، اما سعی می کنیم به مانند دوره گذشته متنوع باشد. این تنوع با قرار گرفتن یکی، دو چهره غیر ادبی در ترکیب هیات داوران به وجود می آید، مثل سال قبل که کیومرث پوراحمد، کارگردان سینما در جمع هیات داوران بخش رمان بود. »
سومین جایزه ادبی اصفهان را مانند دوره های گذشته آن اداره کل فرهنگ و ارشاد استان اصفهان برگزار می کند که خدایی درباره تغییرات احتمالی در این اداره به واسطه انتخابات ریاست جمهوری می گوید: « این جایزه استمرار خواهد داشت. ما با ادبیات سروکار داریم. تغییرات احتمالی در ارشاد به ما ارتباطی ندارد. دوست ندارم که حتی درباره آن فکر کنم و این که می تواند چه تاثیراتی روی جایزه ما بگذارد. »
دوره گذشته جایزه ادبی اصفهان به مهناز کریمی برای رمان " سنج و صنوبر "، محمد بکایی برای مجموعه داستان " سر پیچی از پیچ های هزار چم "، بابک تختی مدیر انتشارات قصه و جمعی از داستان نویسان آماتور تعلق گرفت.


نحوه تاسيس دبيرستان خاص در رشته ادبيات و علوم انساني اعلام شد
تهران- خبرگزاري كار ايران


براساس مصوبه هفتصد و چهاردهمين جلسه شوراي عالي آموزش و پرورش, وزارت آموزش و پرورش متناسب با نياز, نسبت به تاسيس دبيرستان خاص در رشته ادبيات و علوم انساني با عنوان دبيرستان فرهنگ در مناطق برخوردار اقدام مي‌‏كند.
به گزارش ايلنا، اين مدارس مطابق آيين‌‏نامه گسترش مشاركت‌‏هاي مردمي در مدارس فعاليت خواهند كرد.
طبق ماده اول اين مصوبه, معلمان و مربيان اين دبيرستان‌‏ها از ميان افراد متعهد و با تجربه‌‏اي كه از سطح علمي و آموزشي بالايي برخوردارند انتخاب مي‌‏شوند. در اين گونه دبيرستان‌‏ها، علاوه بر كاركنان پرورشي و آموزشي از وجود دبيران راهنما نيز استفاده مي‌‏شود.
پذيرش دانش‌‏آموزان مستعد در اين دبيرستان‌‏ها از بين قبول شدگان سال سوم راهنمايي تحصيلي كه حداقل معدل 17 را دارا هستند، بر اساس آزمون ورودي صورت مي‌‏گيرد و جمع معدل سال سوم راهنمايي تحصيلي و نمره آزمون ورودي به نسبت مساوي معيار گزينش خواهد بود.
همچنين، ادامه تحصيل اين دانش‌‏آموزان منوط به كسب حداقل نمره 12 در هر ماده درسي و معدل سالانه 15 است.
همچنين براساس هفتصد و هجدهمين جلسه شوراي عالي آموزش و پرورش يك تبصره به بند 7 شرايط عمومي احراز مديريت مدارس اضافه شد كه بر اساس آن در مدارس ابتدايي روستايي و عشايري كه تنها داراي يك كلاس بوده و به صورت چند پايه اداره مي‌‏شوند, در صورتي كه نيروي رسمي واجد شرايط در محل براي تصدي پست مدير آموزگار وجود نداشته باشد، واگذاري اين پست به نيرو غيررسمي كه از حداقل مدرك تحصيلي كارداني برخوردار بوده و آموزش‌‏هاي تخصصي لازم را فرا گرفته باشد با موافقت سازمان آموزش و پرورش استان، بدون مانع است.
پايان پيام



نخستين مسابقه ادبيات نمايشي ايران
بهزاد فراهاني:هدف داوري درست و سالم است ،حتي اگر ...! سرويس: فرهنگ و هنر - تئاتر
 
 
 
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و هنر - تئاتر



دور اول داوري متون رسيده به دبيرخانه نخستين مسابقه ادبيات نمايشي ايران در حال انجام است.


بهزاد فراهاني ‌دبير اين مسابقه در همين رابطه به خبرنگار هنري ايسنا، گفت: حدود 350 متن از تهران


و شهرستان‌ها به دبيرخانه رسيده كه توسط داوران در حال بررسي است ضمن اينكه متون مربوط به بخش شهرستان‌ها نيز به داوران مربوط به اين بخش رسيده است.


وي كه پيش از اين اعلام كرده بود 50 داور، بررسي آثار را در مرحله نخست برعهده خواهند داشت،تصريح كرد: پيش‌بيني ما دريافت حدود 1000 متن بود به همين دليل براي مرحله اول 50 داور را در نظر گرفتيم اما از آنجا كه 350 متن به ما رسيده تعداد داوران را كم كرديم.


فراهاني ضمن اشاره به داوري آثار رسيده در مراحل گوناگون، گفت: در مرحله نهايي از حضور اساتيدي چون بهرام بيضايي و اكبر رادي و ... بهره خواهيم برد.


وي ضمن تاييد طولاني شدن پروسه داوري آثار گفت: هدف ما انجام داوري سالم و درست است و اگر اين پروسه طولاني هم بشود، اهميت چنداني ندارد.


لازم به ذكر است نخستين مسابقه ادبيات نمايشي ايران توسط كانون نمايشنامه‌نويسان خانه تئاتر و با همكاري مركز هنرهاي نمايشي برگزار مي‌شود.لازم‌بذكر است ابتدا قرار بود اين مسابقه ارديبهشت امسال برگزار شود اما به دليل طولاني شدن مراحل داوري آن، برگزاري اين مسابقه به تعويق مي‌افتد.


انتهاي پيام


 


گزيده شعرهاي "علي باباچاهي" منتشر شد
تهران- خبرگزاري كار ايران


گزيده شعرهاي" علي باباچاهي" كه در برگيرنده منتخبي از 13 مجموعه شعر منتشر شده به انضمام بخشي به نام تازه ها از سوي انتشارات" مرواريد" منتشر شد .


علي باباچاهي در گفت و گو با خبرنگارگروه فرهنگ و انديشه ايلنا گفت: در ابتداي اين كتاب پيشگفتاري در حدود 43 صفحه كه در دو قسمت توسط خودم تنظيم شده آمده است كه بخش اول درباره زندگي شخصي و بخش دوم نيز درباره فراز و نشيب هاي شعري من است. و در واقع درباره آغاز فعاليت هاي هنري , روابط با شخصيت هاي هنري و پاتوق هاي فرهنگي و ... است .
وي در ادامه تصريح كرد‌‏: اولين مجموعه شعرم به نام " دربي تكيه گاهي " در سال 1346 منتشر شد و طبيعي است كه بازگو كننده فضاي سال هاي 50 و 1340 است و بر اين كتاب نقدهاي بسياري نوشته شده است و به تدريج به نوعي جا به جايي و تحول نسبي در زمان و شكل شعري در كتاب هاي بعدي به چشم مي خورد. سال 1360 كتاب " از خاكمان آفتاب بر مي آيد" منتشر شد كه در برگيرنده مسائل و پيش در آمدهاي انقلاب و بعد از انقلاب است.
مولف كتاب" سه دهه شاعران حرفه اي" خاطرنشان كرد : مجموعه شعر قابل تاملي كه سال 1368 منتشر شد" آواي دريا مردان" بود كه در آن بيشتر توجه ام به وضعيت بومي جنوب , اعتقادات و انعكاس دلشوره ها ي جنوبي ها با دريا است كه زبان اين كتاب پخته و برجسته است و در نوع خودش قابل تامل است .
وي در ادامه گفت : كتاب ديگرم كه در سال 1375 منتشر شد و حاكي از فضاي جديدي در شعر من است" نم نم بارانم" نام دارد كه از ديدگاه منتقدان يكي از كتاب‌‏هاي بحث برانگيز من است و در حدود 40 نقد روي اين كتاب نوشته شد و آخرين كتاب نيز " رفته بودم به صيد نهنگ" نام دارد كه 1383 منتشر شد كه در اين كتاب دست به جسارت هاي خاصي زده ام كه در برگيرنده تعدادي شعر و از اين ميان 12 شعر به نام" پيچ" است. متاسفانه اين كتاب نيز با تنگ نظري و سكوت مواجه شد و به گمانم اگر اين كتاب در معرض بحث جدي تري قرار مي گرفت تغيير در فضاي شعر در ايران بوجود مي آورد .
باباچاهي در پايان گفت‌‏: شعرهاي تازه اي كه در اين گزيده گنجانده شده اند به سال 1382 باز مي گردد و هنوز به صورت مستقل در هيچ كتابي منتشر نشده اند كه آنها نيز به زودي در مجموعه اي منتشر خواهند شد .
پايان پيام



برگزاري سمينار «نقش فرهيختگان افغانستاني در پويايي زبان و ادبيات فارسي» در كابل


تهران _ 14 فروردين 1384 _ ميراث خبر
گروه فرهنگ، روابط عمومي سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي: سمينار «نقش فرهيختگان افغانستاني در پويايي زبان و ادبيات فارسي»، با حضور جمعي از شخصيت‌هاي علمي و فرهنگي افغانستان در كابل برگزار شد.
دكتر «كهدويي» رايزن فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در افغانستان، نخستين سخنران اين سمينار بود كه مقاله تحقيقي خود را در خصوص يكي از شاعران معاصر افغانستان به نام «شقايق جمال» كه به بررسي اشعار وي پرداخته بود، ارايه كرد.
پس از وي، دكتر «عبدالقيوم قويم» از استادان دانشگاه كابل، مقاله خود را تحت عنوان «واصف باختري و نقش او در پويايي زبان فارسي دري» بيان داشت.
آقاي «تيلاب رحيمي» رييس كتابخانه عمومي كابل نيز به بررسي اشعار شاعر معاصر «نادم قيساري» و نقش او در حفظ و رشد زبان فارسي پرداخت.
ديگر سخنران همايش، استاد حيدري وجودي از شاعران و محققان و عرفاي معاصر افغانستان بودند كه مقاله خود را در خصوص بيدل و پيروان او و نقش آنان در گسترش زبان و ادبيات دري ارايه كردند.
سخنرانان ديگر اين سمينار يك روزه، استاد محب‌الله يارش، از استادان بخش فارسي دانشگاه كابل، استاد احمد ضيارفعت، رييس انتشارات وزارت تحصيلات عالي و از شاعران و نويسندگان معاصر افغانستان و آقاي حسن زاده يكاولنگي محقق و نويسنده بودند.
در پايان اين سمينار، استاد سيد عليشاه روستايار نيز اشعاري قرائت كرد.


جمال ميرصادقي:
برخلاف ادبيات جهان، مكاتب ادبي در ايران باقدرت كار نشده است سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
 
 
 
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات



جمال ميرصادقي معتقد است: پشت هر مكتب ضوابطي وجود دارد كه پيروي از آن قواعد و ضوابط اثر را به وجود مي‌آورد.


وي در گفت‌وگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، عنوان كرد: سبك يعني شيوه نگارش و استيلي كه خاص هر نويسنده است؛ اما مكتب خصوصيات عامي دارد، مثلا «حاجي‌آقا»ي صادق هدايت و «مدير مدرسه»ي جلال آل احمد در مكتب واقع‌گرا است؛ ولي نوع نوشتن هر كدام از اين‌ها فرق مي‌كند؛ هدايت يك نوع نوشتن دارد و آل‌احمد هم نوع ديگر. سبك مثل آدمي است كه سبك لباس پوشيدنش با ديگران فرق دارد.


اين داستان‌نويس پيشكسوت يادآوري كرد: در كشور ما انواع سبك‌ها وجود دارد؛ سبك واقع‌گرا يعني سبكي كه محقق است و سعي مي‌كند از ضوابط عامي پيروي كند و هنگامي كه نويسنده از ضوابط عام پيروي نكند، ديگر واقع‌گرا نيست. آثار پيش مدرن رئاليستي و ناتوراليستي هستند كه براساس تحقق و شبيه‌سازي شكل مي‌گيرند. آثار مدرن براساس تصور، تخيل و توهم است كه اين آثار شامل آثار نمادين، تمثيلي، سوررئاليسي و... است كه ما بعد از انقلاب آثار متعددي در مكاتب گوناگون داشته‌ايم، اما بيشتر داستان‌هايمان در زمينه واقع‌گرا بوده‌اند؛ يعني داستان‌هايي كه به تحقيق بيشتر توجه دارد.


وي متذكر شد: البته بسياري از آثار هستند كه براساس تصور، تخيل و توهم نوشته شده است كه در همان مكتب سورئاليستي جاي مي‌گيرد. در داستان‌هايي هم تلفيقي بين واقع‌گرايي و سمبوليسم داشته‌ايم كه رمان «اضطراب ابراهيم» من يك داستان واقع‌گراي نمادين است يا در داستان «روشنان» كه نوشته‌ام، انواع مكتب‌ها ديده مي‌شود.


ميرصادقي ادامه داد: البته در دنيا مكتب‌هاي ادبي باقدرت و بسيار قوي كار شده‌اند؛ ولي ما اين موضوع را در آثار خود چندان نمي‌بينيم.


وي با تفاوت قايل شدن ميان داستان‌هاي چندصدايي و چندآوايي، گفت: داستان‌هاي چندآوايي مانند داستان‌هاي ميلان كوندرا است كه در كنار يك صحنه از داستان، شرح احوال، شعر و گزارش مي‌نشيند؛ يعني روايتها خلاقه و بعضي شعر و بعضي گزارش هستند، اين همان چندآوايي است كه از نظر درونمايه يا عمل داستاني بقيه با هم مشترك هستند. يعني اگر شرح احوال كنار داستان مي‌آورد، آن خصوصيت درون‌مايگي يا عمل داستان آن را دارد. در همين داستان‌هاي چندآوايي نوعي هست كه به جاي اينكه يك موضوع را به كار بگيرد، چند روايت داستاني را به كار مي‌گيرد؛ مثل «جن‌زدگان» داستايوفسكي كه در آن انواع داستان‌ها را مي‌بينيم، اما داستان چندصدايي يعني يك موضوع از نگاه شخصيت‌هاي مختلف ديده مي‌شود كه نمونه درخشان يا اولين نمونه‌اش «گوربه‌گور» فاكنر است كه نجف دريابندري آن را ترجمه كرده است. در اين داستان چهار يا پنج شخصيت به جاي اينكه از ديد يك شخصيت ديده شود، هر شخصيت به صورت اول شخص شروع به تعريف يك قسمت از داستان مي‌كند كه «سمفوني مردگان» عباس معروفي هم همين خصوصيت را دارد و به جاي اينكه يك تك‌صدا آن را روايت كند، موضوع بين آدم‌هاي مختلف تقسيم مي‌شود و هر قسمت را كسي تعريف مي‌كند.


انتهاي پيام


 
بهار و نوروز در ادبيات پارسي
 
  
جام جم 
احمد تميم داري ، متولد 1325 در تهران است و داراي دکترا در رشته زبان و ادبيات فارسي. او از سال 1358 تا به امروز ، در دانشگاه هاي ايران مشغول به تدريس است و علاوه بر آن سابقه تدريس در کشورهاي هند ، بنگلادش و پاکستان را نيز دارد.
کتاب هاي «عرفان و ادب در عصر صفويه» ، «داستان هاي ايراني» ، «شرح يکي از قصايد ساعدبن عباد» و... از آثار منتشر شده تميم داري هستند. همچنين تاکنون دهها مقاله ادبي و پژوهشي از اين استاد دانشگاه علامه طباطبايي به چاپ رسيده است. در آخرين روزهاي اسفند 1383 ، به ديدار دکتر احمد تميم داري رفته و با او درباره تاريخچه نوروز و بازتاب آن در ادبيات فارسي گفتگو کرديم.


ايران کشوري است با اقليم هاي گوناگون ،اين تفاوت فصول چه نقشي در تنظيم تقويم خورشيدي داشته است؟


در کشور ما 4 فصل متمايز وجود دارد ، به همين دليل 4 نوع زندگي در اين فصلها وجود داشته است. غذاهاي هر فصل با هم تفاوت داشته و حتي لباس پوشيدن و نوع آرايش منزل نيز در فصلها متفاوت است.
اين 4 فصل متمايز 4 نوع زندگي متفاوت را براي ايراني ها تدارک مي کرد. در سال خورشيدي نوروز با فصل بهار شروع مي شد. سال قمري هم براساس روايات با ماه ربيع شروع مي شده است. در دوره اموي ها چون امام حسين و خانواده و اصحاب ايشان در ماه محرم شهيد شده بودند ، آنها براي اين که اين ماه را جشن بگيرند ، ماه محرم را اولين ماه سال قرار دادند و اين سنت همچنان در کشورهاي اسلامي باقي مانده است.
در دوره باستان به دليل شرايط جغرافيايي مختلف تعداد روزها و ماهها در فصول متفاوت بود. گاهشماري ايران 360 روز و متشکل از دوازده ماه سي روزه بوده است به اضافه پنج روز هم که کبيسه مي گرفتند. کسري هايي که در آخر سال به وجود مي آمد جمع مي کردند و هر 120 سال يک ماه بر دوازده ماه افزوده مي شد. درباره اين که فصل ها کاملا مساوي نبوده اند باز يک سلسله روايت داريم که در اوستا و در کتابهاي پهلوي آمده که مثلا تابستان 7 ماه بود ، زمستان 5 ماه يا زمستاني که 10 روز بوده و يا گاهي از دو فصل 6 ماهه سخن رفته است. اين تقسيم ها در واقع معرفي کننده اسطوره هاي باستاني يا اعتقاد ايرانيان باستان بوده است.
در دوره جلال الدين خوارزمشاه که تقويم جلالي تنظيم شد بويژه از دوره حکيم عمرخيام به اين طرف تقويم تغيير پيدا کرد و در دوره پهلوي اول سال خورشيدي را براي مکاتبات و مراودات و سياسي ، اجتماعي به کار بردند.
تنوع آب و هوا در ايران بسيار حائز اهميت است. از اين جهت که اين تنوع تاثير بسيار مهمي در زندگي و رفتار مردم گذاشته است. در باب نوروز افسانه ها و اسطوره هايي وجود دارد که معتقد است نخستين کسي که اين روز را پايه گذاري کرد ، جمشيد بوده است.
جمشيد شاه پيامبر بوده که هم مقام سلطنت داشته وهم نبوت ؛ البته بعدها به علت خودبيني و خودخواهي مقام نبوت را از دست داد. البته اين که بخواهيم پايه گذاري يک فصل را به شخص خاص نسبت دهيم ، شايد درست نباشد ؛ زيرا ممکن است اينها از تقويم و ايام به نفع خود استفاده مي کردند يا به مردم رسيدگي مي کردند يا جشن مي گرفتند.


در دوره اسلامي ، جشن نوروز چه جايگاهي پيدا کرد؟


در دوران اسلامي نيز سنت بهار و نوروز همچنان پا برجا ماند و بزرگان اسلام و خصوصا اهل تشيع به نوروز توجه کردند. حتي روايت است که نبوت پيامبر در نوروز بوده يا آفرينش در نوروز بوده. حال ممکن است بعضي از اين روايات ، صددرصد از لحاظ تاريخي درست نباشند ، امام مهم اين است که مردم علاقه مند بودند وقايع مهم اجتماعي و سياسي را به روزهاي خوب و ميمون منسوب کنند ، خود اين فرهنگ و باور داراي اهميت است.


در ادبيات فارسي ، بهار از اهميت ويژه اي برخورداراست و کمتر شاعري است که درباره نوروزشعرنسروده باشد
 


دانشمنداني مثل ابوريحان بيروني و حکيم عمرخيام که نوروزنامه نوشته است ، در کتابهاي خود از لحاظ علمي و تقويمي در مورد نوروز بحث کردند. از حضرت امام جعفرصادق روايت داريم در عيد نوروز به شکرانه اين عيد لباس نو مي پوشيدند ، استحمام مي کردند و عطر و گلاب مي زدند و به ديدار دوستان مي رفتند. در واقع سنت ارتباطات اجتماعي بين اقوام و خانواده ها در اين ايام مرسوم بوده است.
از سال گذشته اگر قهر و کينه اي وجود داشته به مناسبت ايام بهار و نوروز کنار گذاشته مي شد. خانه هاي خود را تعمير مي کردند، لباس نو مي پوشيدند و از خوراک خوب و ميوه و شيريني استفاده مي کردند. به هر حال يک نوع دگرديسي در زندگي مردم به وجود مي آمد که امروزه هم مرسوم است.
اگر ماه نوروز با ماه محرم بخصوص دهه اول محرم تداخل پيدا مي کرد، باز مردم سنت نوروز را کنار نمي گذاشتند. و از آنجا که ايرانيان صاحب ذوق هستند و مشکلات را با سر انگشت تدبير حل مي کنند بين سنت نوروز و عزاداري ماه محرم ارتباط ايجاد مي کردند هم مراسم عزاداري را بجا مي آوردند وهم ديد و بازديد عيد را تبديل مي کردند به سنت صله ارحام که داراي ثواب هم هست و پذيرايي خود را با چاي انجام مي دادند و از اين جهت يک نوع هماهنگي و همخواني بين نوروز و ماه محرم برقرار مي کردند.


بهار و نوروز در ادبيات فارسي و در آثار شاعران داراي چه اهميتي است؟


همه شعراي ما در وصف بهار و نوروز شعر سروده اند، حتي براي فصل هاي مختلف شعر مي گفتند اما در ادبيات ما بهار از اهميت ويژه اي برخوردار است و کمتر شاعري است که در مورد فصل بهار شعر نسروده باشد. ملک الشعراي بهار مي گويد [يارب از فروردين که رساند ز ما درود / بر مرغزار ديلم و طرف سپيدرود] يا حافظ که غزلهاي متعددي دارد در وصف بهار و نوروز [رسيد مژده که آمد بهار و سبزه دميد / وظيفه گر برسد مصرفش گل است و نبيد / سفير مرغ برآمد بط شراب کجاست / فغان فتاد به بلبل نقاب گل که کشيد]. در باب نوروزنامه هم بحث کرديم يکي از معروف ترين نوروزنامه ها متعلق به حکيم عمر خيام است که در آن در مورد پادشاهان عجم بحث مي کند که اين پادشاهان سفره زيبايي ترتيب مي دادند و به مردم بخشش مي کردند يا روز عدالت داشتيم که اين روز را هم مي گويند جمشيد پايه گذاري کرده است. علاوه بر اين که مردم به شادي مي پرداختند و آب مي پاشيدند براي شادي ، در روز عدل هم شاهان و سلاطين اجازه عمومي مي دادند براي داد گرفتن و اگر کسي مشکلي داشت يا ستمي و ظلمي بر وي رفته بود در اين روز مي آمد و دادخواهي مي کرد. افرادي هم بودند که مخبر بودند (خبرنگار) بودند و در اين ايام خبرهاي مهمي که بين مردم بود را مي دادند. حال در اين خبرها اگر کسي کار نيک مي کرد پاداش مي گرفت و اگر کسي تطاول و دست درازي کرده بود مجازات مي شد که هيچ کس نتواند حتي يک دينار کسي را به زور بستاند. همچنين در باب عمارت کردن يعني (آباداني کردن) ساختمان ها و تشويق مردم به آموختن علم و دانش و فلسفه و گرامي داشتن دانشمندان و دانايان از جمله کارهايي بود که انجام مي شد.


نوروز بعد از اسلام چه تفاوتي با قبل از آن پيدا کرد؟


نوروز بعد از اسلام يک سنت ديني و يک تقدس به خودش گرفت. بخصوص براي شيعيان ؛ علاوه بر عيد فطر و عيد قربان ، نوروز را هم گرامي داشتند. حتي خلفاي عباسي اين روز را مهم مي دانستند و هفت سين درست مي کردند. اين هفت سين به معني هفت سيني بوده که در آن گياه و گندم قرار مي دادند.
به علت برکت در کشاورزي ، نان و روييدني ها. در تمام دوران سلطنت ايراني ها بعد از اسلام اين سنت همچنان ادامه پيدا کرد و به سرزمين هاي ديگر هم انتقال پيدا کرد. مثلا در لاهور پاکستان مردم در پارکها جمع مي شوند و سرود ملي مي خوانند و يک روز کامل يا چند روز را جشن بهاران مي گيرند. علت اين انتقال سنت هم اين بود که مثلا همسران پادشاهان مغول ايراني بودند که اين ملکه هاي ايراني مثل ملکه شاه جهان يا حميده بانو همسر همايون تيموري که ايراني و اهل اصفهان بود. اينها آداب و رسوم ايراني را در شبه قاره رواج دادند چه در لباس ، چه در خوراک و چه در آداب نوروز.


ايراني ها جشنهاي ديگري هم به غير از نوروز که داراي اهميت ويژه اي است داشتند. در مورد آن جشنها توضيح دهيد؟


از معروف ترين جشنهايي که ايراني ها داشتند، يکي جشن سده است. جشن سده به معني يک دوره صد ساله قرن است که بعد از گذشت يک قرن جشن مي گرفتند. بنا به حکايتي که فردوسي در کتاب شاهنامه نقل مي کند اين جشن را هوشنگ پيشدادي برقرار کرده بعد از پيدا کردن آتش چون آتش تحول بزرگي در زندگي انسان به وجود آورده ؛ از نظر پختن ، گرم کردن يا انواع چيزهايي که در اثر حرارت به دست مي آيد. معمولا در اکثر کشورها جشن آتش يا جشن آب هست زيرا اين دو تاثير زيادي در زندگي مردم داشته است.
ديگر جشن مهم ايراني ، جشن مهرگان است. کلمه مهر و ميترا از يک ريشه هستند و علت اين که به خورشيد مهر مي گفتند هم به علت وجود نور و حرارتي است که از اين کره ساطع مي شود و موجودات مي توانند روي زمين زندگي کنند. در دوره اي که آيين ميترا در ايران برقرار بوده ، در دوره هاي اسطوره اي در واقع آيين مهر يا مهرپرستي مي گفتند در اين دوره کساني بودند که اينها يار مهر بودند يعني پيرو مذهب مهري بودند ، مراحل مختلفي را مي گذراندند تا به مرحله مهري مي رسيدند ، يعني يار مهر مي شدند و به مردم خدمت مي کردند و جشن مهرگان مربوط به ماه مهر و پاييز مي شد و از 16 تا 21 مهر ماه برپا مي کردند و بعد از عيد نوروز اين بزرگترين جشن بوده است. اين جشن از زمان هخامنشيان در ايران متداول شد. در دوره بعد از اسلام هم برقرار بوده في المثل در دوره ساماني ها ، غزنوي ها، در واقع يک جشن بزرگ فرهنگي است که مهر جان هم به آن مي گفتند. در کشورهاي عربي مهر جان به معني جشن به کار مي رود. جشن مهرگان کمي هم مربوط به درخت و آب و اين جور چيزها مي شود که خيلي اهميت داشته براي درختکاري و گرامي داشتن آب. اين سنت علاوه بر آن که جنبه جشن داشته ، جنبه تعليم و آموزش هم در حفاظت عناصر طبيعي و طبيعت داشته است.


 



ريشه نوروز در عقايد و رسوم ايراني


اصطلاح گاهنبار يا به گفته بعضي از اساتيد«زمان چنبري» يعني زماني که تکرار مي شود ، مثل دايره اي که از يک نقطه شروع مي کنيم و سپس دوباره به همان نقطه مي رسيم. در واقع اين حالت را انبار زمان مي گويند که اصطلاحا گاهنبار نيز مي گويند که گاه به معني همان وقت و زمان است و اين گاهنبارها در واقع فصلهاي مختلف را به وجود مي آورند.نخستين گاهنبار از 11 تا 15 ارديبهشت بوده که در واقع به معني ميانه بهار هم بوده. دومين گاهنبار ، سالگرد آفرينش آب است و نيمه تابستان معني مي دهد که جشن آن از 11 تا 15 تير ماه بوده. سومين گاهنبار سالگرد آفرينش زمين است که به معني دانه آور و بذرآور است که فصل گردآوري غله بوده و جشن آن از 26تا 30 شهريور بوده. چهارمين گاهنبار سالگرد آفرينش گياه است و معني کشت و کار مي دهد و جشن آن از 26 تا 30 مهر ماه بوده است. پنجمين گاهنبار سالگرد آفرينش چهارپايان مفيد است و ميانه سال معني مي داده و جشن آن هم ميان زمستان بوده و زماني که براي دام انبار زمستاني تهيه مي کردند براي پرورش دامها و آخرين گاهنبار سالگرد آفرينش انسان است و به معني با هم بودن و با هم زندگي کردن و با هم زيستن که در واقع انسان اوليه است که در اسطوره ها به آن آدم و حوا مي گويند.
اشاره کرديم که طبق روايات ، جمشيد اولين شاه پيامبري بود که اين سنت را قرار داد. مي گويند او را در تخت رواني نشاندند و دور شهري چرخاندند و او به مردم بخشش مي کرده و آن روز برکت پيدا کرد و مردم آن روز را نوروز قرار دادند که روز جشن و شادي و بخشش بوده ، ولي اين که زمانش کي بوده ، مشخص نيست. باز براساس سلسله روايات باستاني ، انسان در نوروز آفريده شده و عزيزترين موجود آفرينش بوده. خداوند در قرآن فرموده: «خداوند آنچه در آسمان ها و زمين است براي شما تسخير کرده» هيچ موجودي روي زمين عزيزتر و شريف تر از انسان نيست. شايد همين که براساس افسانه ها و اسطوره ها خداوند انسان را در نوروز آفريده ، خود کمک کرده به اهميت نوروز.
 


ليلي گلستان:
تا وارد شدن به داستان‌هاي انتزاعي و فرم‌هاي پيچيده راه درازي داريم
داستان‌هاي تك‌صدايي در دل مخاطب ما جاي بيشتري دارد سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات 
 
 
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات



يك مترجم مي‌گويد: نويسنده ما در پرداختن به مكاتب ادبي به توانايي نويسندگان خارجي نرسيده است؛ ولي سعي‌هايي در اين زمينه مي‌كند.


ليلي گلستان در گفت‌و‌گو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران با اشاره به استقبال مخاطبان ايراني از رمانهاي خارجي گفت: دليل ديگري كه خواننده ما داستانهاي خارجي را به داستانهاي ايراني ترجيح مي‌دهد، اين است كه ما فرنگي را به خودي ترجيح مي‌دهيم؛ مثلا فيلم‌هاي دست چهارم و پنجم خارجي را به فيلم‌هاي ايراني كه به جشنواره‌هاي جهاني راه يافته‌اند ترجيح مي‌دهيم؛ مانند فيلم‌هاي عباس كيارستمي كه در ايران با استقبال زيادي مواجه نمي‌شود. پس اين موضوع به فرهنگ ما بازمي‌گردد كه ديگري را بيشتر از خود قبول داريم؛ اما اينك دارد اتفاقاتي مي‌افتد كه آثار ما به آثار نويسندگان و فيلمسازان خارجي قدري پهلو مي‌زند.


وي متذكر شد: خواننده ايراني در درجه اول به داستان‌هاي واقع‌گرا گرايش دارد؛ همچنين به داستاني كه اول، وسط و آخر داشته باشد، تمايل بيشتري نشان مي‌دهد. اثري كه قصه‌اي داشته و ماجرايي را تعريف كند، در كشورمان خواننده بيشتري دارد؛ چراكه ما هنوز به آنجا نرسيده‌ايم كه به قصه‌هاي انتزاعي و خيال‌پردازانه بپردازيم و اين داستانها در ميان خوانندگان ايراني جايي نيافته است. البته افسانه به دليل اينكه ما با آن بزرگ شده‌ايم جايگاه ويژه‌اي دارد.


گلستان با يادآوري دوباره اين نكته كه رمانهاي واقع‌گرا بيشترين خواننده را در ايران دارد، ادامه داد: خيلي مانده كه ما وارد داستانهاي انتزاعي و فرمهاي پيچيده و ناآشنا بشويم و اين موضوع قدري كار مي‌برد كه راه ابتدايي آن از طريق ترجمه اين آثار است تا خواننده را با اين فرمها آشنا كنيم. در ادبيات امروز زبانهاي سختي آمده و زبانهاي نويسندگان قدري سخت شده است كه اين امر كار خواننده نوپاي ايراني را قدري سخت مي‌كند؛ اما لازم است نويسنده هر كار كه مي‌خواهد بكند.


وي با اشاره به اين موضوع كه در ايران به داستانهاي چندصدايي بسيار كم پرداخته شده است، افزود: در كشور ما رمانهاي تك صدايي در دل مخاطب جاي بيشتري دارد و مخاطب ما با متن چندصدايي چندان آشنا نيست و به آن سمت نمي‌رود؛ چراكه فهم متن چندصدايي قدري مشكل است و خواننده ما تا بيايد به آن عادت كند، قدري كار مي‌برد؛ اما دير يا زود بايد اين كار را انجام دهد تا از ادبيات دنيا خيلي عقب نمانيم.


انتهاي پيام


 


عبدالله كوثري:
سبك سيال ذهن را بعضي‌ها با معما گفتن اشتباه مي‌گيرند
چندصدايي بودن داستان براي اغلب ما درك نشده است سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
 

 
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات



يك مترجم گفت: آنچه مثل همه دنيا بيش از هر مكتب ديگري رواج دارد، مكتب رئاليسم است.


عبدالله كوثري در ادامه گفت‌وگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، عنوان كرد: گاهي سبك رئاليسم با رگه‌هاي روان‌شناسي يا تاريخ و... است، اما چيزي كه بيشتر از هر چيز به چشم مي‌آيد، رئاليسم بودن آن است. البته رئاليسم خود چند شاخه دارد؛ مانند رئاليسم جادويي يا روانكاوانه و يا رئاليسم با رويكرد تاريخي كه در اين شيوه‌ها در ايران هم آثاري داريم؛ مثل كارهاي محمدرحيم اخوت كه آميزه‌اي از اينهاست؛ بعضي وجوه كاملا به روانكاوي مي‌پردازد و در بعضي منظر تاريخي دارد، پس مي‌بينيم كه رئاليسم مثل هر جاي ديگري در اينجا هم مطرح است و به نظر وجه غالب مي‌آيد.


وي افزود: اينكه ما در اين حيطه چقدر موفق بوده‌ايم، بحثي جداگانه مي‌طلبد؛ مثلا داستاني چون «چراغ‌ها را من خاموش مي‌كنم» زويا پيرزاد كه رئاليسمي ساده دارد در كشور ما با فروش زيادي مواجه مي‌شود و از طرف ديگر كار پيچيده‌تري كه منظري رئاليستي دارد، چون «يوزپلنگاني كه با من دويده‌اند» بيژن نجدي كه قدري هم به رئاليسم جادويي نزديك است هم استقبال مي‌شود يا آثار محمدرحيم اخوت كه به آن قبلا هم اشاره كردم. با بررسي اينها به راحتي مي‌توان پي برد كه سبك غالب در كشور ما رئاليسم است؛ منتها رئاليسمي كه چالشهاي‌ مختلفي دارد.


كوثري درباره متن‌هاي چندصدايي و تك‌صدايي توضيح دارد: مفهوم چندصدايي بودن آنطور كه باختين از آن تعريف مي‌كند براي اغلب ما درك نشده است. عده‌اي فكر مي‌كنند چندصدايي بودن يعني تعدد پرسوناژها در داستان؛ در حالي كه اين مفهوم چندصدايي بودن متن نيست.


وي متذكر شد: در داستانهاي حماسي و رمانس‌هاي عاشقانه قرون وسطا همه يك جور مي‌ديدند و يك جهان و يقين داشتند؛ اما رمان اين يكتا بودن را به هم زد و به اين واقعيت‌ جامع عمل پوشاند كه نه واقعيت يكي است نه انسانها يكي مي‌بينند. الان نمي‌دانم كه در داستانهاي ايراني به اين موضوع توجه مي‌شود يا نه، چراكه داستانهاي ايراني را از اين ديدگاه‌ها نديده‌ام.


او درباره سبك سيال ذهن و پرداختن به آن در ايران گفت: اين سبك را بعضي با معما گفتن اشتباه مي‌گيرند؛ در حالي كه هدف نويسندگان خارجي از نوشتن در اين سبك ارتباط با خواندن است؛ اما اين‌جا منظور از نگاشتن بر اين شيوه را گيج كردن خواننده تصور مي‌كنند. اگر اين طور باشد كه در شعر كلاسيك ما شاعران از عهده‌اش به خوبي برآمده‌اند. اين هنر نيست، چراكه يك اصل ادبيات لذت دادن به خواننده است؛ اما نويسنده ما در اين سبك وقتي اثري را خلق مي‌كند خواننده گيج مي‌شود كه اين امر ناشي از كج فهمي نويسندگان ما در اين مورد است.


انتهاي پيام


 
 


به‌مناسبت «روز جهاني كتاب كودك»،
ترجمه مجموعه‌اي از داستان‌هاي نويسندگان خارجي منتشر شد سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب 


 
 
خبرگزاري دانشجويان ايران - مشهد
سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب



مجموعه كتاب‌هاي «ملوسي و روباه»، «برادر عقاب، خواهر آسمان» و «انسان‌هايي كه مي‌توانستند پرواز كنند» با ترجمه طاهره نجيب‌منش توسط بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي منتشر شد.


به گزارش بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، كتاب «ملوسي و روباه» اثر مك‌كي‌ساك پاتريشها، داستان دختركي است به نام ملوسي كه مي‌خواهد تخم‌مرغ‌ها را به جايي برساند. از سوي ديگر روباه تصميم دارد آنها را از او بربايد؛ اما دخترك با زرنگي و دانايي، تخم‌مرغ‌ها را سالم به مقصد مي‌رساند و...


كتاب «برادر عقاب خواهر آسمان» اصر ريس سيتل، داستاني مبتني بر گفت‌وگوي رهبر سرخ‌پوستان آمريكا با يك فرمانده آمريكايي درباره زندگي سرخ‌پوستان است. اين كتاب برگزيده سي‌وچهارمين دوره فعاليت شوراي كتاب كودك در سال 74 نيز مي‌باشد.


كتاب «انسان‌هايي كه مي‌توانستند پرواز كنند» اثر هاميلتون ويرجينيا ترجمه طاهر نجيب‌منش نيز داستان‌هاي از زندگي سياهان و بردگان آمريكايي است.


براساس اين گزارش، كتاب «پروانه‌ها و باران» و «زير درخت بلوط» با ترجمه علي خزاعي‌فر توسط بنياد پژوهشهاي اسلامي منتشر شده است.


كتاب «پروانه‌ها و باران» اثر لئوناردو ويسكارد مي‌باشد. در اين اثر، عكس‌العمل حيوانات در مقابل باران با طنزي خاص بيان شده است.


كتاب «زير درخت بلوط» اثر مونروليف با ترجمه علي خزاعي‌فر، داستان گوساله‌اي جوان است كه براي جنگ در ميدان‌هاي گاوبازي پرورش داده شده است. اما او كه عاشق گل‌ها است، در گوشه‌اي لم داده و فكر مي‌كند تا...


كتاب‌هاي «رؤياي موش كوچولو» اثر لئو ليوني با ترجمه مينو مرواريد، «دوشيزه درنا» اثر مي‌يو‌كوما تسوتاني ترجمه محسن اقتدار شهيدي، «داركوب جنگل بزرگ» اثر تارجمانف ترجمه مجيد مهدي‌زاده، «تار و خيزران شگفت‌انگيز» اثر ماساكو ماتسونو ترجمه محمدحسن قرشي، «به آسمان نگاه كنيم» اثر لئونارد سيلي ترجمه محسن ذوقي، «بچه گربه خودپسند» اثر كنگ گنگا لينگور ترجمه فرح ضيايي و كتاب «انگشت جادويي» اثر رولد - داهل با ترجمه مريم تقوي توسط بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي منتشر شده است.


در كتاب «انگشت جادويي» در اثر يك اتفاق شگفت‌انگيز، شكارچي اردك‌ها و خانواده‌اش، تبديل به اردك و اردك‌ها تبديل به آدم مي‌شوند و شكارچي سختي‌هاي يك اردك و ترس از شكار شدن را ترجمه مي‌كند.


مجموعه كتاب‌هاي آهو ( 38 جلد) با ترجمه مجتبي الهي خراساني نيز منتشر شده است.


«كتاب‌هاي آهو» مجموعه‌اي است از دانستنيهاي علمي كه موضوعات و مواد علمي آنها از سوي كارشناسان نگاشته شده است.


انتهاي پيام


 
 

 

آدرس ايميلتان را وارد کنيد تا خبر هاي ادبي برايتان پست شود

نشاني ما

[email protected]

 



AGHALIYAT.jpg

تازه ترین مجموعه غزل

فاضل نظری

پخش:88410848