تماس با  ماگفتگو  و  مصاحبهمقالاتنقد ادبیداستان ایرانداستان  ترجمهشعر  ترجمهمعرفی شاعرشعر  معاصراخبار ادبیصفحه اول

 

March 12, 2005 04:46 PM

شنبه22 اسفند ماه 83/14 خبر

اعتراض جمعي از نويسندگان و منتقدان ادبيات كودك و نوجوان به تعطيلي جشنواره تئاتر كودك سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
جمعي از نويسندگان و منتقدان ادبيات كودك و نوجوان در نامه‌اي سرگشاده نسبت به تعطيلي جشنواره سراسري تئاتر كودك اعتراض كردند.
در اين نامه كه به امضاي چند نفر از نويسندگان اين عرصه درآمده است، عنوان شده است: نويسندگان و منتقدان ادبيات كودك نسبت به تعطيلي جشنواره سراسري تئاتر كودك و نوجوان، ‌حذف بخش نمايش‌ها از جشنواره كتاب كانون و بي‌توجهي به نمايش‌هاي كودك در جشنواره ادبيات نمايشي اعتراض خود را اعلام مي‌داريم و خواستار توجه جدي نهادهاي دولتي به تئاتر و نمايش كودك هستيم.
در اين نامه امضاي افرادي همچون محمدرضا شمس، مهدي كاموس، محمدرضا يوسفي، علي كاشفي و محمود حكيمي رسيده است.
انتهاي پيام
 جمعي از منتقدان خواستار توجه به ادبيات نمايشي كودك شدند
خبرگزاري فارس: گروهي از نويسندگان و منتقدان ادبيات كودك و نوجوان در نامه‌اي سرگشاده اعتراض خود را نسبت به عدم توجه به ادبيات نمايشي كودك و نوجوان اعلام كردند.
به گزارش خبرنگار فارس از كرمان، اين نامه كه در ورودي سالن همايش‌هاي جشنواره جشنواره كتاب كودك و نوجوان نصب شده، حاوي اين متن است: ما نويسندگان و منتقدان ادبيات كودك و نوجوان، نسبت به عدم برگزاري جشنواره سراسري تئاتر كودك و نوجوان، حذف بخش نمايش از جشنواره كتاب كانون پرورش فكري كودك و نوجوان و عدم توجه به نمايشنامه‌هاي كودك و نوجوان در جشنواره ادبيات نمايشي كه اولين دوره آن سال آينده برگزار مي‌شود، اعتراض داريم و خواستار توجه جدي نهادهاي دولتي به تئاتر و نمايش كودك و نوجوان هستيم.
منوچهر اكبرلو كه به همراه نويسندگاني چون حسين مهكام، هادي خورشاهيان، محمود حكيمي، محمدرضا شمسي، آرش پژمان، محمود برآبادي، محمود حكيمي و ... اين نامه سرگشاده را امضا كرده است درباره اين نامه مي‌گويد: ادبيات نمايشي كودك و نوجوان در تمامي محافل و جشنواره‌هاي ادبي بي‌توجه مانده است، به طوري كه در سه سال گذشته انتشاراتي مانند كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان هيچ كتابي را در اين حوزه چاپ نكرده و متاسفانه آمار كل كتاب‌هاي چاپ شده در اين سال ها، 91 عنوان است.
وي با اشاره به اين كه كم بودن كتاب‌هاي ادبي چاپ شده در اين حوزه علت عدم برگزاري جشنواره سراسري تئاتر كودك و نوجوان عنوان شده است، ادامه داد: توجيهي كه مسوولان كانون براي اجرا نشدن اين جشنواره بيان كرده‌اند، اين است كه چون در سال گذشته تنها چهار عنوان شناسنامه كودك چاپ شده، بنابراين اجراي اين جشنواره لزومي ندارد.
اكبرلو افزود: اما از نظر من اين كار درست نيست. چون با برگزاري اين جشنواره مي‌توان پايه‌هاي نگارش اين گونه از ادبيات كودك و نوجوان را طرح‌ريزي كرد.
وي در ادامه نبود جايگاهي به نام ادبيات نمايشي كودك و نوجوان در جشنواره ادبيات نمايشي را كه سال آينده اولين دوره آن برگزار مي‌شود در تخريب اين ادبيات موثر دانست و گفت: متاسفانه در جشنواره كتاب كودك و نوجوان كانون پرورش هم موضوعي به نام ادبيات نمايشي وجود نداشت.
انتهاي پيام/1
 
شعر برتولت برشت با ترجمه‌هايي از شاملو، رهنما، عبداللهي، جهانشاهي و...
شماره‌ي جديد ”بخارا“ منتشر شد سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب


خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب
شماره سي‌ونهم و چهلم مجله فرهنگي هنري بخارا به سردبيري علي دهباشي منتشر شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در شماره آذر و اسفند 83 اين مجله مقاله‌هايي از ژاله آموزگار، ايرج افشار، هاشم رجب‌زاده، محمدرضا شفيعي كدكني و عزت‌الله فولادوند آمده است.
همچنين مقاله‌اي از محمدعلي موحد درباره اينكه آيا شيخ ‌اشراق قرباني بلندپرواز‌ي‌هاي سياسي خود شده، منتشر شده است.
در بخش شعر جهان اين شماره شعرهايي از برتولت برشت با ترجمه‌هايي از احمد شاملو، تورج رهنما، علي عبداللهي، جاهد جهانشاهي، بهروز مشيري، شرف‌الدين خراساني و علي‌اصغر حداد آمده است.
انتهاي پيام
 
 
عبد العلي دستغيب در مراسم اهداي جايزه «واو»
:: شعر ، موسيقي و داستان، سايه روشن هاي انسان را بيان مي كند

مراسم اهداي جايزه به اثر برگزيده انجمن مطالعات آثار داستاني متفاوت« واو»، پنجشنبه 20 اسفند در خانه هنرمندان ايران برپا شد و محمود دولت آبادي براي كتاب سلوك و حسن بني عامري براي كتاب « نفس نكش، بخند، بگو سلام» به عنوان برگزيده انتخاب شدند.
گزارش كامل اين مراسم را در ادامه بخوانيد
به گزارش سايت خبري خانه هنرمندان ايران:كامران پارسي نژاد، اولين سخنران مراسم اهداي جايزه « واو» بود. او گفت:
«دو سه روز پيش از من دعوت شد كه در اين جلسه شركت كنم . از همان ابتدا پرسيدم :تعريف شما از « متفاوت» چيست؟ پاسخ به اين پرسش گام اول جوانان اين گروه است.
ما بايد مشخص و مدون كنيم كه ادبيات داستاني متفاوت چيست و با چه چيزهايي تفاوت دارد. اگر با خودش هم متفاوت است كه ديگر حضوري ندادر پس بايد با يك گذشته اي تفاوت داشته باشد.»
وي ادامه داد:« با اينكه هيچ انساني حق ندارد جلوي جرياني نو را بگيرد اما طرح نو در انداختن و حرف نو زدن نبايد با گرته برداري از ديگران اشتباه گرفته شود.خيلي از دوستان يا آگاهانه و يا نا آگاهانه، به روش ها و شيوه هاي رايج در غرب رو مي آورند.»
وي گفت:« در اروپا، سنت قديمي رمان نويسي دارند كه به ابداع روش هاي نو منجر شده. روش هايي كه در بستر جامعه اروپايي شكل گرفته و گرته برداري و تقليد از سبك هاي اروپايي و تجربات آنها در ادبيات ما خيلي پاسخ گو نيست. ما نمي توانيم بدون پشت سر گذاشتن اين مراحل جهش كنيم.
ما بايد خودمان باشيم و آثارمان را خلق كنيم و اجازه بدهيم خود آثار راه خود را بيابند و جريان خاص خود را خلق كنند.»
عبدالعلي دستغيب، براي‌ اهداي جوايز به صحنه آمد و گفت:«در اين پنجاه سال اخير كه من در جريان شعر و داستان نويسي بودم، بسياري از مترجمين و داستان نويساني را ديدم كه با امكانات محدودو جلسلتي بسيار كوچك كار را شروع كردند و بعد، بالاخره توانستند در كار خود شاخص شوند.»
او ادامه داد:«زماني كه هدايت به ايران آمد با بزرگ علوِي، غلام حسين نوشين، همجتبي مينوي و فرزاد در كافه فردوسي گرد هم مي آمدند و ادبيات مدرن در ايران را تعقيب مي كردند. بوف كور زماني به وجود آمد كه مطلقا براي جامعه مفهوم نبود. همچنين در آن دوران اديبان قديمي مانند فروغي، عباس اقبال و ديگران كه نفوذ سياسر هم داشتند، قويا از تجدد جلوگيري مي كردند.
اما به تدريج جريان هايي مختلف در ادبيات رخنه كرد و جاي خود را باز كرد.»
دستغيب معتقد است:« ما نمي توانيم صبر كنيم تا تمام شرايط ما به اروپاي صنعتي تبديل شود و بعد تجدد را به ادبيات بياوريم. گاهي ممكن است اين مسير از بالا به پايين طي شود. در جامعه ما اينرسي و ركود اجتماعي زيادي وجود دارد و به سرعت نمي توانيم خود را به جايگاه دنياي جديد برسانيم اما نبايد راه را بر ذوقيات بست. انسان سايه روشن ها و طيف هايي دارد كه به وسيله شعر و موسيقي و داستان بيان مي شود.پس در هر لحظه نو شويد كه اين كار «حد يقف» ندارد.»
حسن بني عامري براي دريافت جايزه به صحنه آمد. او در سخنان كوتاه خود گفت:« روايت در خون انسان است و از ابتدا همزاد تمام اقوام و قبايل بوده است. پس چرا بايد مرعوب اين مساله باشيم كه رمان در اروپا شكل گرفته است و منتظر بمانيم تا تفاوت ها از ان سو به ما ديكته شود.»
بني‌عامري ادامه داد:«هنرمند ما همواره درگير نوشتن و خلق كردن بوده است و متاسفانه در اين ميان به تئوريزه كردن كار خود كمتر توجه داشته و آنها را به ثبت نرسانده است.»
او افزود:« ما داستانسرايي چون فردوسي داريم كه اگر پژوهشگري چون بارت داشتيم و او را به دنيا معرفي مي كرد، ديگر مرعوب تئوري هاي ديگران نمي شديم. همينطور بيهقي، نظامي و ديگران .»
وي معتقد است:« دو نكته را نبايد از نظر دور داشت. اول اينكه تجربه كردن و نوآوري كار انسان هاي آزموده است كه گذشته را مشت خود دارند و سپس سنت شكني مي كنند و به دنبال دريچه هاي تازه مي گردند و ديگر اينكه براي متفاوت بودن، نبايد اداي نوآوري را در آورد . كافيست نويسنده هنرمند خود باشد و حرف خود را بگويد. در آن صورت است كه آثارش با ديگران متفاوت خواهد بود، درست مانند اثر انگشت آن شخص.»
آرش حجازي هم دراين جلسه دقايقي سخن گفت. او با اين جمله آغاز كرد كه:«:من خيلي معني «تفاوت» را نمي فهمم و ياد حرف بورخس مي افتم كه مي گفت هراثر داستاني كه خلق مي شود از چهار موضوع خارج نيست. عشق ميان دو نفر، عشق ميان سه نفر، سفر و يا براي به دست آوردن قدرت.
پس موضوع تفاوت سوژه نيست. تفاوت نوع نگارش اثر است و فكر مي كنم ارزش هر اثر هنري در متفاوت بودنش با آثار ديگر است.»
وي افزود:«دوستان ما در انجمن « واو» اين مبحث متناقض را به عنوان معيار قرار داده اند. هرچند هنوز برايم جا نيفتاده اما در هر حال بايد از اين حركت جوانان حمايت كرد.»
اما آنچه اعضاي انجمن «واو» در مورد خود و اهدافشان مي گويند شنيدني است آنها نظريات خود را با عنوان « غربالي به نام تفاوت» چنين بيان مي كنند:
در طول حيات ادبيات داستاني، همواره شاهد بوده‌ايم كه عده‌اي بر خلاف جريان روز و سنت رايج عصر خود، اصول شناخته شده و به كار گرفته شده داتساني را به هم زده و دست به تجربه شكل‌ها و روش‌هاي جديد زده‌اند، شكل‌هايي كه گاه از نامعمول، معمول ساخته و كاه از ساختارهاي متداول، ساختاري جديد بنا نموده و اين ساختار تازه نيز بعد از مدتي دور را به دست عده‌اي به هم ريخته و صورت و شكلي ديگر يافته است.
بحث ادبيات داستاني متفاوت بحث امروز و ديروز نيست، چرا كه ذات ادبيات داستاني، عدول از هنجارها و عادت‌هاست؛ عادت‌هاي ادراكي و احساسي و زباني و ساختاري و اين آشنايي گريزي‌ها و آشنايي‌زدايي‌هاست كه موجب بقا و ابقاي ادبيات شده است. خواه آن را بپذيريم و خواه انكار نماييم، اصلاً تحول ادبيات و مساله‌ي تاريخ ادبيات همين بحث عدول‌ها و تجربه‌هاست. تجربه‌هايي كه منجر به تحول مي‌شود و تحولاتي كه ماندگار مي‌گردد.
اما نكته‌ي قابل توجه آن است كه نگاه ما به ادبيات متفوات نكاهي در زماني نيست- هر چند مي‌تواند باشد- بلكه نگاهي هم‌زماني است، آن هم رد جغرافيايي به نام ايران. يعني در بررسي آثار منتشر شده نويسندگان‌مان شايد آثاري باشد كه تجربه‌هاي ناگرده‌اي هم نباشد و مشابه آن در جايي ديگر ديده شده باشد اما ملاك و محور اين‌جا و اكنون است.
قياس ما بضاعت ماست و معيار ما آثار نويسندگان خود ماست. چرا كه ما راهي را مي‌پيماييم كه آنان ساخته‌اند و مسيري را مي‌رويم كه آنان رفته اند، پس نمي‌توانيم ادعايي داشته باشيم، ان هم ادعاي پيش رو بودن و نو بودن.
مسئله‌ي بعدي آن است كه به اعتقاد ما،‌ فرم‌هاي جديد براي انكار و بي‌ارج كردن صورت‌ها و شكل‌هاي پيشين نيست بلكه براي احياي زيبايي‌ها و ايجاد خلاقيت‌هايت چرا كه هموراه بعد از مدتي فرم‌هاي قديمي براي عده‌اي خاصيت زيباشناسانه خود را از دست مي‌دهند.
ادبيات داستاني متفاوت براي ما الزاماً به معناي ساخت‌شكني‌ها و شالوده‌شكني‌هاي فرمي نيست، بلكه مي‌تواند نگاه نو و جديد داشتن به آفرينش‌هاي داستاني، پرهيز از تكرارها و شبيه‌سازي‌هاي ادبي و در نهايت تجربه شكل‌ها و روش‌ها و روايت‌هاي جديد باشد.
ديگر آن‌كه نگاه ما به ادبيات داستاني متفاوت نگاه ارزشي نيست، ما قصد نفي آثار داستاني سنتي و كلاسيك را نداريم بلكه هدف ما كشف آثار خلاق و بعضاً جذابي است كه ممكن است نه شناخته شوند و نه مخاطبي يابند.
و اما مسئله‌ي آخر اين كه تفاوت براي ما همان معناي ساده و لغوي «تفاوت» را دارد، يعني براي ما تفاوت برتري و بهتري نيست، بلكه فرق و اختلاف است، آن هم اختلاف با‌ آثار ديگر.
به باور ما ادبيات داستاني متفاوت هيچ گاه نبايد به واسطه‌ي ارضا تجربه بشري عنصر لذت و لذت‌بخشي را از خود حذف كند و ناديده انگارد.
به همين خاطر در كنار تمامي عدول‌ها و عرف ستيزي‌ها و هنجارگريزي‌ها، عنصر لذت و وفاداري به اصل سرگرم‌كنندگي اثر براي‌مان ارزش داشته و از اهيمت بالايي برخوردار است. هر چند كه مي‌دانيم اين امر نسبي و تا حدي سليقه‌اي است اما نه ما داعيه‌ي كشف عنصر وحدانيت لذت در خواننده را داريم و نه ادعاي كسي را در اين مورد قابل قبول مي‌دانيم. چرا كه هر چه هست نسبي است، درست مثل خود «تفاوت». يا شايد بهتر است بگوييم ادبيات داستاني متفاوت.»
/درآستانه‌ي نوروز، روز نو/
آذربايجاني‌ها با شعرهاي سنتي ساياچي به استقبال سال نو مي‌روند سرويس: ايرانشناسي

خبرگزاري دانشجويان ايران - تبريز
سرويس: ايرانشناسي
آيين‌ها و سنتهاي قديمي هر سرزمين و دياري يادگارهايي گرانسنگ، از گذشته‌هاي دور مردمان آن مي‌باشد. سنتها و رسمهايي كه سينه به سينه از دوردستهاي تاريخ به روزگار ما رسيده‌اند و شايد بسياري در تاريكي گذر زمان فراموش گشته‌اند.
به گزارش بخش ايرانشناسي ايسنا، در اين ميان آذربايجاني‌ها نيز يادگاريهاي ارزشمندي از پيشنيان خود در گنجينه‌ي سينه‌هايشان و در آيينه‌ي زندگيشان نگاه داشته‌اند؛ يكي از همين سنتها و رسمهاي قديمي آيين سنتي «سايا» مي‌باشد.
مراسم سنتي «سايا» ازجمله زيباترين رسم‌هاي آذربايجاني‌هاست كه در چند ده روز مانده به عيد نوروز در شهرها و روستاهاي مختلف اين ديار برگزار مي‌شد.
برپا كننده مراسم سايا شخصي به نام ساياچي بود كه در روزهاي پاياني سال شايد از 80 تا 90 روز مانده به بهار خانه به خانه مي‌گشت و با خواندن اشعاري مخصوص براي خانواده‌ها و اهالي هر خانه‌اي سالي سرشار از خير و بركت را آرزو مي‌نمود. او هر روز تعداد روزهاي مانده به عيد را هم مي‌شمرد و بدين جهت مي‌توان نتيجه گرفت كه واژه‌ي سايا و ساياچي از مصدر تركي «سايماق» به معناي شمارش گرفته شده است.
ساياچي‌ها در برابر اشعار و دعاها و آرزوهاي خود از هر خانه‌اي چيزي به عنوان هديه و انعام دريافت مي‌كردند. اين هديه ممكن بود گندم و جو و شيريني و نان و قند و چاي باشد يا امكان داشت ساياچي پول هديه بگيرد.
وصف حال گوسفندان و احشام در اشعار ساياچي‌ها نمود ويژه‌اي دارد.
ساياچي‌ها با دلهايي مالامال از آرزوهاي خير اين چنين آواز بر مي‌آوردند:
سايا گلدي گوردوزمي؟
سلامئني آلرئزمي؟
آنني قاشقا قوچ قوزوني
ساياچي يا وئرديزمي؟
ترجمه: سايا آمد او را ديديد؟
جواب سلام او را داديد؟
بره پيشاني قشقا را
به ساياچي داديد؟
بو سايا كيمدن قالئب؟
حضرت آدم دن قالئب
حضرت آدم (ع) گلنده
دونيا بونيد اولاندا
موسي چوبان اولاندا
قئرمئزي بوغدا بيتنده
شيشليگيميز اويشدي
ترجمه: اين سايا از كه به يادگار مانده است؟
از حضرت آدم (ع) باقي مانده است
زمانيكه حضرت آدم (ع) آمد
و دنيا، آغازين روزهايش را سپري مي‌كرد
موسي نبي (ع) چوپان بود
و گندم سرخ مي‌روئيد
كباب روي سيخمان بره‌ي سه ساله است
بو سايا، ياخچي سايا
هم چشميه‌يه، هم چايا
هم اولدوزا، هم آيا
هم يوخسولا، هم وارا
ترجمه: اين سايا، ساياي خوبي بشود
هم براي چشمه و هم براي رود
هم براي ستاره و هم براي ماه
هم براي فقير و هم براي غني
جانئم آلا باش قويون
قارلي داغلار آش قويون
ياغئندان پيلو اولار
قورودوندان آش قويون
ترجمعه: اي جان من گوسفند «آلاباش»
از كوه‌هاي پوشيده از برف بالا برو و آنها را فتح كن
از روغن تو پلو به عمل مي‌آيد
و از كشك تو آش طبخ مي‌شود
جانئم بو شيشك قويون
يوني بير دوشك قويون
بولاماني بول ايله
قئرئلدي اوشاق قويون
ترجمه: ‌اي جان من گوسفند دو ساله
كه پشمت به اندازه پشم يك تشك است
آغوز را فراوان كن
كه بچه‌هايم تلف شدند
انتهاي پيام
 
 
بين‌الملل/
«شوقي ضيف» استاد تاريخ ادبيات مشهور مصري در گذشت سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
 

 
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
رييس آكادمي زبان عربي كه براي نگاشتن كتاب‌هايي درباره‌ي ادبيات عرب شهرت دارد، در سن 95 سالگي درگذشت.
به گزارش ايسنا، “شوقي ضيف”، رييس آكادمي زبان عربي در اثر ابتلا به بيماري برونشيت در بيمارستاني در قاهره درگذشت.
وي با دانش زيادي كه از ادبيات و تاريخ عرب و هم چنين دين اسلام داشت، 40 كتاب نوشته است كه شاخص‌ترين آنها كتاب “تاريخ ادبيات عرب“ است.
اين كتاب شامل چند جلد است كه اولين جلد آن در دهه‌ي 1960 و آخرين آن در دهه‌ي 1980 چاپ شده است.
ضيف تاكنون جوايز زيادي براي آثارش كسب كرده است كه از آن جمله مي‌توان به جايزه‌ي ادبي ملك فيصل از عربستان سعودي و جايزه‌ي دستور عالي حسني مبارك براي ادبيات از مصر اشاره كرد.
كتاب‌هاي وي تاكنون به زبان‌هاي انگليسي، فرانسوي، چيني و فارسي ترجمه شده است.
ضيف در سال 1910 در يك خانواده‌ي مذهبي در شهر ضوميات متولد شد و قبل از آنكه به مدرسه دولتي برود، قرآن مجيد را در يك مدرسه روستايي آموخت.
وي در دانشگاه قاهره در رشته‌ي علوم انساني فارغ‌التحصيل شد.
در سال 1942 براي نگاشكتن كتاب ”ژانرهاي هنري در شعر عرب“ درجه‌ي دكترا دريافت كرد.
اين كتاب به يك كتاب كلاسيك تبديل شده و هنوز در دانشگاه‌هاي عرب زبان تدريس مي‌شود.
وي به آكادمي زبان عربي كه يك انستيتوي مستقر در قاهره است پيوست. اين انستيتو كه هم پايه‌ي آكادمي‌هاي فرانسوي است در قرن 19 در قاهره پايه‌گذاري شد و هدف آن همپايه نگاه داشتن زبان عربي با مفهومات مدرن است.
ضيف در سال 1996 به رياست اين انستيتو منصوب شد.
وي به مدت 50 سال در دانشگاه قاهره رشته ادبيات عرب را تدريس كرده است.
انتهاي پيام
 
 
شيخ‌الاسلامي، منتقد ادبي:
ادبيات كودك از خلاء مباني نظريه‌پردازي‌ رنج مي‌برد

خبرگزاري فارس: حسين شيخ‌الاسلامي منتقد حوزه ادبيات كودك و نوجوان معتقد است كه اين حوزه ادبي از خلاء مباني نظريه‌پردازي و تئوريك رنج مي‌برد.
به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از ستاد اطلاع‌رساني جشنواره كتاب كودك و نوجوان، شيخ‌الاسلامي در نشست بررسي چيستي ادبيات كودك به عملكرد ضعيف و بدون انسجام نقد در اين حوزه اشاره كرد و ادامه داد: در كشورهاي ديگر براي معرفي ابعاد مختلف حوزه ادبيات فعاليت‌هاي چشمگيري شده است.
وي ادبيات كودك را حوزه‌اي ميان رشته‌اي خواند و ادامه داد: براي بررسي ادبيات كودك با دو حوزه ادبيات و روانشناسي سر و كار داريم.
به گفته شيخ‌الاسلامي با نگاه بين رشته‌اي به ادبيات كودك نقش روانپزشك و منتقد ادبيات كودك پررنگ‌تر از گذشت مي‌شود.
اين منتقد در عين حال تصريح كرد: بحث درباره حوزه ادبيات كودك بحث سربسته‌اي نيست و ممكن است به اندازه افراد مختلف نظريه‌هاي مختلف وجود داشته باشد.
وي خاطرنشان كرد: در بررسي ادبيات كودك گذشته از اينكه اين حوزه ادبي چه واكنش‌هايي در بر دارد و چه ويژگي‌هاي متني مي‌توان براي آن متصور شد بايد فصل ادبيات كودك معرفي شود و ديدگاه‌ها و نظريه‌پردازي‌هاي مختلف به چالش كشيده شده تا بر سر يك ديدگاه به نتيجه و اجماع برسيم.
حسين شيخ‌الاسلامي ادامه داد: بررسي چيستي ادبيات كودك ربطي به آفرينش‌هاي اين حوزه ندارد در واقع در ابتدا بايد به جاي تعريف عملكرد يك حوزه به دنبال تعريف خود آن حوزه باشيم هرچند كه با توجه به وسعت معاني حوزه ادبيات كودك ارائه تعريف دقيقي از آن امكان‌پذير نيست.
انتهاي پيام/
 
محمد رمضاني فرخاني:
دادن جايزه ادبي نوعي مبارزه با تماميت‌خواهي قدرت تلقي مي‌شود
در داوري‌هاي جايزه‌هاي ادبي كمتر مي‌بينيم كه با جسارت راي صادر كنند سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات 

 
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
يك شاعر معتقد است: تا زماني كه در جايزه‌هاي ادبي شفاف سازي رخ ندهد، اين داوري‌ها به درد هيچ كس نخواهد خورد.
محمد رمضاني فرخاني با مؤثر توصيف كردن جايزه‌هاي شعري متذكر شد: هر جا تشويق صورت گيرد، در كيفيت، شكوفندگي به وجود خواهد آمد. اگر اين توجه ايدئولوژيك باشد، به يك ادبيات كاربردي براي انديشه منجر مي‌شود. مخاطب ما به دنبال اين است كه اثري كه مي‌خواند از چه سطحي برخوردار است، بنابراين جايزه‌هاي ادبي كار تبليغ را انجام مي‌دهند. درواقع با جايزه‌ها متن و محصولي براي مخاطب آشكارسازي مي‌كنيم؛ اما داوران بايد آدم حسابي باشند و بيانيه‌هايي دقيق صادر كنند و راي تك تك هيات داوران بايد مشخص باشد. اگر داوري ترسيد، نبايد داوري كند. اين جايزه‌ها بايد شفاف باشد؛ اما در كشور ما معلوم نيست چه كسي به چه اثري چه راي داده است و جوايز ما به فشارهاي بيروني ربط دارند.
وي در ادامه گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران، درباره برگزاري بيشتر جايزه‌هاي ادبي در حوزه داستان در مقايسه با شعر عنوان كرد: داستان در مقايسه با شعر مقوله‌اي كاربردي‌تر است، كلا هرچه بيشتر در دنياي مدرن غوطه مي‌خوريم، به واسطه سنخيت بيشتري كه به اين دنيا دارد در نشان دادن روساخت دنياي مدرن اقبال به داستان بيشتر است. جايزه دادن به داستان حتا در كشورهاي ديگر هم بيشتر است؛ اما توقع ما در اين جامعه اين است كه به شعر بيش از داستان جايزه تعلق بگيرد.
وي گفت: جايزه‌ها يك بناي روي سطح دارند و خواست‌هاي اجتماعي را سرجمع مي‌كنند و آن را در قالب يك جايزه بروز مي‌دهند. امروز مقوله‌اي به‌نام سينما كه دنياي ما را تحت نفوذ خود دارد، داستان عنصر اساسي سينما است؛ اما در اين ميان جاي شاعران را پيدا كنيد. شعر پيش از آنكه حافظ وضع موجود و بيانگر روساخت اجتماعي باشد، در شكل غايي‌اش مخالفت است و نظم موجود را آن گونه كه هست برنمي‌تابد و افق‌هاي تازه‌تر و به تعبير خود بهتر را مدنظر قرار مي‌دهد.
رمضاني فرخاني از دلايل ديگر توجه بيشتر به داستان را گزارش روزگار توسط داستان دانست و تصريح كرد: در كشور ما به داستان جدا از بستر جهاني كه وجود دارد، توجه بيشتري مي‌شود. يكي از دلايل آن اين است كه جو، جو داستان است و چند نفر فرهيخته كه بيشتر آدم‌هايي با ذوق‌هاي محدود خود كه جايگاهي دارند اساس يك جايزه ادبي را پي‌ريزي مي‌كنند. كساني كه جايزه‌ها را برگزار مي‌كنند، بايد شرايطي داشته باشند؛ يكي از اين شرايط ممتاز بودن آنان نزد مخاطب عام و خاص است و ديگر، توجه به گرايش‌ مخاطب عام است و ديگر، در آن قالب هنري چه آثار قابل اعتنايي به وجود مي‌آيد كه انگيزه و دليل واجب‌الشرايطي به وجود مي‌آورد كه جايزه‌هاي ادبي را بتواند به وجود آورد.
اين شاعر اظهار داشت: در دهه 60 ما دو رمان پرقدرت داشتيم كه ”سمفوني مردگان” عباس معروفي و ”طوبي به معناي شب” شهرنوش پارسي‌پور بود؛ اما در حوزه شعر نمي‌توانيم دو اثر پيدا كنيم كه اجماع خاص و عام در مورد آنها وجود داشته باشد. در حوزه شعر شمارگان يك مجموعه را بيش از 2 يا 3 هزار تا نمي‌بينيم، يا بعضي از كتاب‌هاي خاص شعر به چاپ دوم و سوم مي‌رسند.
وي درباره دلايل كمتر برگزار شدن جايزه‌هاي ادبي شعر همچنين عنوان كرد: در جوامع توسعه نيافته مثل ما، ‌قدرت مستقر، از چهره شدن‌ها بيم دارد. هنرمند، زندگي و حضورش چيزي نيست كه رسميت قابل اعتنا پيدا كند، لذا حكومت‌ها بر رواج چنين نهادهايي صحه نمي‌گذارند، مگر نمايش‌هاي هنرپسندانه از خود بروز دهند. در بيست سال اخير ما با سردرگمي شاعرانه مواجه هستيم، چون قله‌ها يا به سكوت و يا به محافظه‌كاري در صحبت‌هايشان روآوردند؛ اما بايد نهادي وجود داشته باشد كه گاه و بي‌گاه سره را از ناسره‌ها تشخيص دهد؛ اما اينك در رودربايستي و تعارف با هم هستيم.
امروز پيران صاحب كسوت براي اينكه آبرويي كه سال‌ها كسب كرده‌اند از بين نرود، جو را به گونه‌اي درست مي‌كنند كه چندين شاعر، رسانه و محفلي را پاتوق كشورگشايي ادبي خود مي‌كنند و آ‎نهايي كه حرفشان در حد متوسط است، از ترس اينكه مبادا مورد هجوم قرار گيرند، به سكوت رو مي‌آورند.
رمضاني فرخاني با اعتقاد بر اينكه اصولا جايزه‌هاي ادبي ما را طيف ميان‌مايه دارند اداره مي‌كنند، افزود: اين افراد معمولا آثار زيادي را عرضه نكرده‌اند. كانون‌هاي ادبي، چه قصه و چه شعر، اگر زياد شوند، بسيار خوب خواهد بود؛ چراكه ثمره فرهنگ و انديشه اين مملكت هستند؛ اما عده‌اي چون نتوانستند نويسنده خوبي شوند، تا امكاني پيدا مي‌كنند، جايزه ادبي راه‌ مي‌اندازند و اين جايزه ادبي بيشتر از آنكه گرايش و ذوق جامعه نسبت به يك اثر هنري باشد، بيانگر يك من شخصي است و پشت اين جايزه‌هاي ادبي بيشتر دچار تحزب مي‌شوند و البته در هيچ يك از جايزه‌هاي ادبي لزوما دلايل ادبي هنري اولويت‌هاي نخست، اول و آخر نيستند؛ ولي اين امر اينجا شديدتر احساس مي‌شود. يعني دادن جايزه ادبي نوعي مبارزه با تماميت‌خواهي قدرت تلقي مي‌شود.
وي با تاكيد بر اينكه نبايد كار حزبي را با ادبيات مخلوط كرد، گفت: در آثار ادبي چيزي كه بيشتر از همه اهميت دارد، آن جانمايه هنري و جان انسان مداري است كه توانسته خود را در پوشش‌هاي هنري به تعالي برساند. در اين جايزه‌ها احساس مي‌كنيم كه كم مي‌گذارند. ما كمتر ديديم در داوري جايزه‌ها با جسارت راي صادر كنند. اگر اثري را قابل اعتنا نداستند، با صراحت اعلام كنند.
رمضاني با تاكيد بر جايگاه شعر در كشورمان اظهار داشت: حرمت شاعر براي ما چيز ديگري است. در جامعه ما هنوز داستان نويسان داراي آن محبوبيت نيستند، پس بيراهه نيست كه بگوييم داستان نويسان اقليت هستند و تجربه جامعه شناسي ما مي‌گويد اقليت‌ها بيشتر از فرصت‌ها استفاده مي‌كنند، به همين دليل با هم هماهنگ‌تر هستند و در برون، رسانه و مطبوعات كمتر يقه همديگر را مي‌گيرند؛ ولي در رابطه با شاعران اين طور نيست؛ چراكه داستان در جامعه ما هنوز بايد خود را اثبات كند؛ اما شاعر در اين جامعه همپاي حكيم معنا پيدا كرده است و شعرش تا خانه‌هاي مردم رفته است.
انتهاي پيام
 
 
اسدالله امرايي تنها نمايشنامه‌ي نوشته‌شده توسط كارور را با توافق همسرش به فارسي ترجمه كرد سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب
اولين و تنها نمايشنامه‌ ريموند كارور با ترجمه اسدالله امرايي منتشر مي‌شود.
امرايي درباره اين كتاب به خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، توضيح داد: كتاب با عنوان
«گل ميخك و دو نمايشنامه ديگر» منتشر مي‌شود. گل ميخك اولين و تنها نمايشنامه‌اي است كه خود كارور نوشته و دو بار اجرا شده است؛ يك‌بار در زمان حيات كارور و يك‌بار هم سال گذشته به مناسبت شانزدهمين سال درگذشتنش در آمريكا.
دو نمايشنامه ديگر با عنوان‌هاي «لطف» و «مي‌توانم كاري برايتان بكنم» كار مشترك كارور و همسرش تس گالاگر است. گل ميخك با مقدمه‌اي از ادوارد آبي و مقدمه‌اي از ريچارد كورتس‌دي همراه است و مؤخره‌اي نيز دارد كه ويليام استال ـ كسي كه در معرفي كارور نقش عمده داشته ـ آن‌را نوشته است.
امرايي گفت: متن نمايشنامه‌ها را از همسر كارور گرفته‌ام و در «‌كليساي جامعه به دو روايت» نيز كه زندگي تس ‌گالاگر از زبان خودش و كارور است، مصاحبه‌اي با وي انجام داده‌ام.
«گل ميخك و دو نمايشنامه ديگر» ازسوي نشر افراز احتمالا تا ايام نمايشگاه كتاب منتشر مي‌شود.
انتهاي پيا م
 
 
مروري بر مترجمان معاصر ايران
”انديشه در گذار ترجمه“ از عرفان قانعي فرد منتشر مي‌شود سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب
دو كتاب جديد از عرفان قانعي ‌فرد ـ مترجم ـ كه در حال حاضر در سيدني استراليا به تحصيل و تحقيق زبان‌شناسي مشغول است، منتشر مي‌شود.
به گزارش گروه دريافت خبر ايسنا، حاصل تحقيق چهارساله قانعي ‌فرد درباره الفباي فرهنگ‌نويسي به زبان انگليسي با مقدمه‌اي از پرفسور جان تنت، استاد دانشگاه مك‌واري، به‌زودي منتشر خواهد شد. همچنين انتشارات رسا در تهران كتاب ”انديشه در گذار ترجمه” وي را روانه بازار نشر خواهد كرد.
وي در فصل نخست اين كتاب به شيوه‌اي انتقادي و تحليلي، به بررسي نقش مترجمان ادبي ايران در سده اخير مي‌پردازد و مترجمان ايراني را در چهار نسل تقسيم‌بندي كرده است كه در نسل دوم، به چهره‌هايي همچون: احمد آرام، محمد قاضي، ابراهيم يونسي، كريم امامي، ابوالحسن نجفي، عبدالله توكل، رضا سيدحسيني، مصطفي رحيمي، سروش حبيبي، عزت‌الله فولادوند و احمد ميرعلايي، در نسل سوم: صالح حسيني، قاسم صنعوي، بهمن فرزانه، عبدالله كوثري، كاظم فيروزمند و مديا كاشيگر، و در نسل چهارم: علي عبداللهي، پيام يزدانجو و الميرا مرداي اشاره كرده و در ميان مترجمان زن نيز به بررسي آثار افرادي چون گلي امامي، روشنك داريوش، ليلي گلستان، فرزانه طاهري و مهستي بحريني پرداخته است.
وي در گفت‌وگويي با بيان اينكه در اين بخش، گفت‌و‌گوهايي منتشرنشده و پاره‌اي خاطرات شنيدني از اين مترجمان ذكر شده است، اظهار كرد: تنظيم ساختار اين كتاب را مديون صالح حسيني و علي خزاعي‌فر هستم كه مرا از انتشار عجولانه اين اثر در سال 1376 منصرف كردند.
همچنين در بخش دوم اثر يادشده، يادداشت‌ها و نقدهاي قانعي ‌فرد درباره چهره‌هاي ادبي ايراني و خارجي گنجانده شده است كه از جمله آنان، به آرتور ميلر، كلارا خانس، يوسا، پيتر نومان، كاظم كردواني، روناك ياسين، سيدعلي صالحي، سيمين بهبهاني، محمدرضا باطني، بهاء‌الدين خرمشاهي، كامران فاني، جليل دوستخواه و... مي‌توان اشاره كرد.
انتهاي پيام
 
وضعيت نقد ادبي در ايران /
علي معصومي: حرف آخري در نقد نداريم
هنوز سنت نقل را پي مي‌‏گيريم
نقد ادبي نياز به شارح دارد

تهران- خبرگزاري كار ايران
حرف آخردر نقد و آفرينش ادبي نداريم, فرداي آفرينش ادبي و نقد ادبي پيش بيني نشدني‌‏است؛ مثلا نقد درخشان اكو درباره فيلم كازابلانكا سرشار از بصيرت است همه اجزايي كه او در مقام علت‌‏هاي كاميابي اين فيلم از آن‌‏ها ياد مي‌‏كند نمي‌‏تواند كاميابي آثار بعدي را تضمين كند و چه بسا كه مايه ريشخند مي‌‏شود.
علي معصومي ـ نويسنده و مترجم ـ در گفت و گو با خبرنگار ادبي ايلنا درباره وضعيت نقد ادبي در ايران گفت: نقد ادبي در ايران با همه زير و بم‌‏ها, افت‌‏و خيزها و لنگيدن‌‏ها راه دراز و پر پيچ و خمي پيموده‌‏است و بد هم پيموده‌‏است. دو نكته يا دو ويژگي مهم ما را به آينده اين نقد اميدوار مي‌‏كند و يك نكته مايه نگراني مي‌‏شود.
متزجم" نظريه ادبي از افلاطون تا بارت" به شرح اين ويژگي‌‏ها پرداخت و تصريح كرد: نخست بريدن از مطلق‌‏گرايي‌‏ها و داوري‌‏هاي قاطع كه حاصل گرايش به سوي تساهل و دگرپذيري‌‏هاست. نقد ادبي هم به آفرينندگان آثار هنري كار دارد و هم با مخاطبان اين آثار و از اين رو پديده‌‏اي اجتماعي است و ناگزير متاثر از دگر گوني‌‏ها و پيشرفت‌‏هاي جامعه‌‏است. اثر ادبي يك بار آفريده مي‌‏شود اما نقد اثر ادبي هر روز باز آفريده مي‌‏شود. روي گرداني امروزين جامعه از خشونت و تمام‌‏خواهي (يا دست كم آرزوي رسيدن به آن) به بينش ما نسبت به هستي و جلوه‌‏هاي آن گستره و ژرفاني تازه‌‏اي بخشيده‌‏است. ديگر آن‌‏كه گرايشي اميدوار كننده به سوي نظريه‌‏خواهي و نظريه‌‏پردازي شكل گرفته‌‏است و انتشار ترجمه‌‏هاي غالبا خوب از آثار صاحب‌‏نظران و انديشه ورزان عرصه نقد و فلسفه هم مايه اين گرايش و هم شاهدي بر وجود اين گرايش است.
اين منتقد ادبي با اشاره به اين‌‏كه نكته سوم جاي نگراني دارد, آن‌‏را چنين توضيح داد:اين مسئله مربوط به نكته دوم است. يكي از چهره‌‏هاي مدرنيته, گسستن از پيروي كوركورانه از نظرات مراجع در زمينه انديشه‌‏ورزي, نقد و روي آوردن به استدلال و تكيه بر انسجام اين نظرات يعني نقد و گزين كردن آنهاست. اما به نظر مي‌‏رسد كه ما همان سنت نقل را پي مي‌‏گيريم هر چند نام‌‏هاي تازه‌‏اي را جايگزين نام‌‏هاي پيشين مي‌‏كنيم. بايد بپذيريم كه در نقل نظرات بزرگان همواره با اين خطر جدي رو به روايم كه نظرات ديروز آنها را امروز به كار گيريم و از نظرات امروزين آنها غفلت كنيم.
وي با ناپسنديده خواندن نقل گفته‌‏هاي بزرگان و استناد كردن به آنها تصريح كرد: بايد برداشت خلاق و كار بست عملي اين گفته‌‏ها را هدف قرار داد. بگذريم كه آشنايي ما با اين گفته‌‏ها گاهي از راه خواندن ترجمه نه چندان موفق صورت مي‌‏گيرد. گسستن از گذشته به معناي ناديدن و نشناختن گذشته نيست؛ امروز هم صدمين نقد درباره هملت و صدمين تحليل درباره اوديسه آموزنده و لذت بخش و نامكرر است البته همانطور كه علم و فن آوري و صنعت در آن طرف آب است فعلا فرهنگ, هنر و ادب و نقد ادبي هم از آن سو مي‌‏آيد. اميد آن است كه اين جريان به جوي حقيري كه به مردابي مي‌‏ريزد بدل نشود. ما هنوز نقدي كه جنبه‌‏هاي روان شناختي و اسطوره شناختي و تاريخي آثار گرانسنگي چون شاهنامه و غزل‌‏هاي حافظ, سعدي, خيام, مثنوي مولوي و آثار نظامي را به صورتي منسجم (نمي‌‏گويم علمي ) بررسي كند نداريم.
وي نياز امروز نقد ادبي را داشتن شارح نظريه‌‏ها و نقدهاي ادبي دانست؛ كساني كه آن قدر آن‌‏ها را فهميده باشند كه بتوانند مثال‌‏هاي عيني ارايه كنند. وي افزود: تكرار واژگاني چون نشانه و دال و مدلول و همبود وهمنهاد, بي‌‏آن كه بتوان نمونه‌‏هايي عرضه كرد جز فضل فروشي و بازي با كلمات نيست. من در اينجا به نمونه كار دكتر سروش در شرح نظرات پوپر اشاره مي‌‏كنم كه هر نكته مهم را با مثالي در خود همراه مي‌‏كند.
معصومي در پايان سخنانش در خصوص اين كه نقد ادبي ما در كدام مرحله از حرفه‌‏اي شدن‌‏است؟ گفت: حرفه‌‏اي شدن به اموري باز مي‌‏گردد كه جامعه با آنها سرو كار دارد و آنها را هر روز مي‌‏ورزند. يعني مربوط است به روزي كه انشالله كتاب به جزو ثابت سبد خانواده در آيد, امروز به جز تهران در ديگر مركزهاي استان‌‏ها يك كتابخانه آبرومند و به درد بخور كه بتوان به آنجا مراجعه كرد و كتاب خواند و با آثار ادبي و انتقادي و دمخور شد وجود ندارد, در همين شيراز اگر آدم سري به بزرگ‌‏ترين كتابخانه‌‏هاي غير دانشگاهي شهر بزند بايد بنشيند و زار بزند. دسترسي همه جانبه منتقد به كتابخانه ابتدايي‌‏ترين مرحله آغاز كار اوست كه ما هنوز نيازمند آنيم.
پايان پيام
جايزه ادبي رمان متفاوت سال/
حسن فرهنگي: ادبيات به فراخور تغييرات هستي‌‏شناسي تاثيرگذاري خودش را دارد

تهران- خبرگزاري كار ايران
وقتي كه زبان به حالت يك دستي مي‌‏رسد يك سري نويسنده از راه مي‌‏رسند و اين عادت‌‏ها را بي‌‏اعتبار كرده و اعتبار واژه‌‏هاي كهنه را از بين مي‌‏برند.
حسن فرهنگي نويسنده در گفت‌‏وگو با خبرنگار ادبي ايلنا درباره تلقي‌‏اش از رمان متفاوت گفت:"روان بارت" مي‌‏گويد هيچ دو گزاره خبري(‏دو نويسنده) وجود ندارند كه يك سان باشند؛ بلكه كاملا از هم متفاوت و متمايزاند. مثلا وقتي يك نفر مي‌‏گويد هو ا گرم است دو تلقي متفاوت در ذهن يك آذربايجاني و يك خوزستاني به وجود مي‌‏آيد.
وي در ادامه تصريح كرد: عملا با تعريفي كه"رولان بارت" مي‌‏كند تمام زندگي و به تبع آن ادبيات برساس تفاوت است. نويسنده‌‏اي نسبت به زبان آنقدر بي‌‏تفاوت مي‌‏شود كه عملا رويكردش در ذهن خواننده بازتابي كاملا يكسان پيدا مي‌‏كند, پس وقتي كه زبان به حالت يك دستي مي‌‏رسد يك سري نويسنده از راه مي‌‏رسند و اين عادت‌‏ها را بي‌‏اعتبار كرده و اعتبار واژه‌‏هاي كهنه را از بين مي‌‏برند. اين طور مي‌‏شود كه نويسنده‌‏اي پست مدرن از راه مي‌‏رسد و با به هم ريختن قواعد كهنه, تجربياتي جديد در اختيار خوانندگان مي‌‏گذارد كه تا حالا كسي اين كار را نكرده است.
نويسنده رمان"نويسنده نمي‌‏ميرد, ادا در مي‌‏آورد" درباره جايگاه فرم در رمان‌‏هاي متفاوت, فرم را داراي دو حالت خواند و گفت: حالت اول موقعي است كه ما مي‌‏خواهيم براي مخاطب جدي و حرفه‌‏اي ادبيات, دنيايي جديد خلق كنيم. از طرفي ادبيات هم ظرفيت‌‏هاي متفاوتي دارد كه يكي از اين ظرفيت‌‏ها در تغيير فرم است. اين تغيير علاوه بر تغيير در فرم تغيير در ذوق و زيبايي‌‏شناسي خوانندگان حرفه‌‏اي‌‏است. هنرمند خوب كسي است كه منظر جديدي در زيبايي شناسي ارايه دهد. حالت دوم تغيير فرم به فراخور محتواست. به عنوان مثال محتواي شما به شكلي است كه به راويان متعدد احتياج دارد؛ استفاده از راويان متعدد طبيعتا فرم جديدي است كه به اقتضاي محتوا مَد نظر نويسنده قرار گرفته‌‏است. پس به خاطر رعايت مسايل زيبايي شناسي فرم متاثر از محتواست.
وي در پايان نقش رمان متفاوت در پيش برد ادبيات داستاني را چنين توصيف كرد: انسان در هستي براي اين كه از رخوت جمود و واماندگي رها شود همواره بايد فكر كند و منظره‌‏هاي جديدي را كشف كند. ادبيات هم به فراخور تغييرات هستي‌‏شناسي تاثيرگذاري خودش را دارد و مي‌‏تواند به نوبه خود ادبيات را از بي‌‏حركتي نجات دهد.
گفتني است مراسم اهداي نخستين جايزه واو (رمان متفاوت سال ) روز پنج شنبه 20 اسفند راس ساعت 17 در خانه هنرمندان با حضور كانديداهايش برگزار مي‌‏شود.
پايان پيام

جشنواره کتاب کودک و نوجوان/
سارا نامجو :گنجينه ادبيات عاميانه در ايران فراموش شده‌‏است

تهران- خبرگزاري كار ايران
متاسفانه در ايران علي‌‏رغم شوق فراگيري در ادبيات بزرگسال كه نسبت به فرآيند نهايي نوين ادبي دنيا وجود دارد, در زمينه ادبيات كودك نه تنها نگاهي جهاني وجود ندارد بلكه آن گنجينه عظيم ادبيات عاميانه و افسانه نيز در چاه فراموشي سرازير شده‌‏است.
به گزارش خبرنگار كتاب ايلنا سارا نامجو ـ پژوهشگر كتاب كودك و نوين ـ اين در مقاله‌‏اي با عنوان"واقعيت, فرا واقعيت در ادبيات كودك" در نخستين همايش بررسي مسايل كتاب كودك و نوجوان كرمان با بيان اين مطلب گفت: داستان‌‏هاي كودكان ما پر از چند شخصيت واقعي كه با يك مشكل واقعي مواجه مي‌‏شوند و ناگهان يك بزرگتر واقعي از راه مي‌‏رسد تا به آنها پند اخلاقي دهد و راه حل تجويز كند است.
وي با تاكيد بر اين كه خلاقيت در اين شيوه كمتر تجلي يافته است بر ضرورت تعامل و تبادل نظر بيشتر با كودكان و ادبيات جهاني كودك تاكيد كرد و گفت : ادبيات كودك بدون"كودكي" ادبيات نيست. ادبيات كودك بايد به طور مستقيم براي كودكان نگاشته شده باشد يا ادبياتي باشد كه كودكان در آن نقش‌‏هاي اصلي را تشكيل مي‌‏دهند.
وي بار مسووليت نويسنده را در ادبيات كودكي كه فقط براي كودكان است سنگين‌‏تر و طاقت‌‏فرساتر خواند و گفت: براي نوشتن در چنين فضايي بايد"يكي بود, يكي نبود","كودك بود و نبود","روانشناس بود و نبود"؛ اين گونه‌‏گويي به طور مستقيم از طبيعت كودك برداشت مي‌‏شود. كودك موجودي است پاك از همه مشغله‌‏هاي ذهني بزرگ, داراي ذهن آزاد, شهر بازي خلوتي است براي جستن ذخيره‌‏هاي تخيل سرشار و شكوفايي خلاقيت.
نامجو تاكيد كرد: بازي و تخيل محور ادبيات كودكانه را تشكيل مي‌‏دهد. معمولا كودكان نخست به شنيدن قصه‌‏ها بسنده مي‌‏كنند, سپس به باز آفريني و بازگويي قصه‌‏هايي كه شنيده‌‏اند مي‌‏پردازند و سرانجام قصه مي‌‏سازند و مي‌‏گويند.و
وي بافت‌‏هاي ذهن يك نويسنده ودرك را مفاهيم فرا واقعي توصيف كرد و گفت: بسياري از شخصيت هاي قصه‌‏هاي كودكان و روزگاري سازندگان اساطير و حاكم بر فكر و زندگي انسان بوده‌‏اند توجه به آفريده‌‏هاي تخيلي در ادبيات كودك امروز همواره روش خلاق است كه نويسندگان بسياري روي به آن دارند. فروش ميليون دلاري كتاب‌‏هاي "هري پاتر" در همين سال هاي اخير شاهد اين مدعاست.
پايان پيام
هم انديشي هويت ايراني/
زهرا حياتي:آيا اقتباس از روي آثار ادبي غنايي شدني است

تهران- خبرگزاري كار ايران
به گفته سينما‌‏گران, غالب خط قرمزهاي نهادهاي فرهنگي به تصوير پردازي‌‏هاي مضامين عاشقانه باز مي‌‏گردد؛ به فرضِ هم داستاني ما با گلايه‌‏هاي فرهنگي اين سوال پيش مي‌‏آيد كه آيا اصلا اقتباس از روي آثار ادبي خصوصا متون, غنايي شدني است؟
به گزارش خبرنگار ادبي ايلنا, زهرا حياتي در نخستين هم انديشي هويت ايراني درباره باز آفريني ادبيات كهن فارسي درسينما گفت: از آنجا كه ادبيات در ايران بيش از ساير هنرها در طول تاريخ مورد توجه بوده‌‏است, توجه به ادبيات كهن فاسي و باز آفريني آن در قالب‌‏هاي جديد هنري مانند سينما از ديدگاه‌‏هاي متفاوت در رشد و تعالي خصوصيات جمعي و هويت ملي ايرانيان موثر است.
وي تصريح كرد: جامعه‌‏اي كه دچار سردر گمي ميان داشته‌‏هاي قديم و خواسته‌‏هاي جديد است, خورش‌‏هاي فرهنگي‌‏اي را مي‌‏طلبد كه از يك سو تنوع‌‏طلبي و نياز به روز آمدي او را پاسخ گويد و از ديگر سو با مراج او سازگار باشد, چنين جامعه‌‏اي اگر به آب‌خورهاي فرهنگ خود رجوع نكند و يك باره به دستاوردهاي ديگران دل بسپارد به بحران هويت دچار مي‌‏شود.
وي پس از اشاره به قسمتي از معضلات بازآفريني ادبيات كهن فارسي در سينما افزود: به گفته سينماگران غالب خط قرمزهاي نهادهاي فرهنگي به تصوير پردازي‌‏هاي مضامين عاشقانه باز مي‌‏گردد, به فرض هم داستاني ما با اين گلايه‌‏هاي فرهنگي اين سوال پيش مي‌‏آيد كه آيا اصلا اقتباس از روي آثار ادبي خصوصا متون غنايي شدني‌‏است؟
حياتي در پايان گفت: اگر آثار كهن ادبي از حال و هواي قديم ناگهان در فضاي زندگي مدرن امروز باز آفريني شوند, بسياري از جذابيت‌‏هاي خود را از دست خواهند داد, اما شايد بتوان فيلم‌‏نامه‌‏اي نوشت كه داستان آن حد واسط زمان اثر ادبي و فضاي داستان و روايت امروز باشد. يكي از راه‌‏حل‌‏هاي اين مشكل پاره‌‏فرهنگ‌‏هاي بومي هستند كه مانند پلي گذشته و امروز را تا حدي به هم متصل نگاه داشته‌‏اند.
پايان پيام


 

 

آدرس ايميلتان را وارد کنيد تا خبر هاي ادبي برايتان پست شود

نشاني ما

[email protected]

 



AGHALIYAT.jpg

تازه ترین مجموعه غزل

فاضل نظری

پخش:88410848