تماس با  ماگفتگو  و  مصاحبهمقالاتنقد ادبیداستان ایرانداستان  ترجمهشعر  ترجمهمعرفی شاعرشعر  معاصراخبار ادبیصفحه اول
آدرس ايميلتان را وارد کنيد تا خبر هاي ادبي برايتان پست شود

نشاني ما

iranpoetry(at).gmail.com

 



 


February 28, 2005 08:21 PM

يکشنبه9 اسفند ماه 83/10 خبر

دكتر ميرجلال‌الدين كزازي در «پژواك» تاريخ ادب فارسي را مرور مي‌كند سرويس: / فرهنگ و هنر - راديو و تلويزيون /
 
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و هنر - راديو و تلويزيون
«پژواك» برنامه ادبي از گروه ادبيات شبكه‌ي راديويي فرهنگ است كه هر هفته به مدت 6 شب پخش مي‌شود.
به گزارش سرويس راديو ـ تلويزيون ايسنا ، اين برنامه هر شب به مدت 30 دقيقه از ساعت 21 از شبكه‌ي راديويي فرهنگ پخش مي‌شود.
برنامه‌ي «پژواك» به طور كلي مروري بر تاريخ ادب فارسي از آغاز تا دوره‌ي بازگشت ادبي دارد و براي اين كه شنوندگان فرهيخته‌ي اين برنامه استفاده كامل از اين برنامه ببرند شنبه شب‌ها و دوشنبه شب‌ها اختصاص به سيروتحول شعر فارسي داده شده است.
همچنين يكشنبه شب‌ها مروري بر آثار منثور و جاودان ادب فارسي دارد، سه‌شنبه شب‌ها از حماسه و حماسه‌سرايي و كلا از شاهنامه‌ي فردوسي سخن گفته مي‌شود.
چهارشنبه شب‌ها به موضوعي انتخابي در ادبيات فارسي اختصاص دارد و پنجشنبه شب‌ها هم از عرفان و پيشتازان عرفان اسلامي سخن، به ميان مي‌آيد.
ضمنا علاوه بر كارشناسان مختلف، دكتر ميرجلال‌الدين كزازي استاد محقق تواناي كشورمان كارشناس ثابت برنامه‌هاي ادبي پژواك هستند.
برنامه پژواك با توجه به مناسبت‌هاي گوناگون، برنامه‌هاي ويژه نيز تهيه و تقديم شنوندگان با ذوق اين برنامه مي‌كند. از جمله اين كه در نظر دارد براي تعطيلات نوروزي برنامه‌هاي ويژه‌اي را تهيه و پخش كند كه در اين برنامه‌ها از نوروز در ادب فارسي و همچنين شاعران و نويسندگاني كه به نحوي درباره‌ي نوروز باستاني آثاري دارند و شعرهاي سروده‌اند سخن گفته شود.
به گزارش ايسنا، تهيه‌كننده، ‌نويسنده و ‌سردبير اين برنامه سيد اسماعيل ميرنژاد است و فاطمه ركني،معصومه روح بخش، فرزان رابعي و حميدرضا مقدس همكاران ديگر اين برنامه هستند.
انتهاي پيام
 
 
فتح‌الله بي‌نياز:
مسؤولان تصميم‌گيرنده به تبليغ و اشاعه‌ي رمان گرايش ندارند
برخلاف اعتقاد بسياري از خارجي‌ها، شعر همچنان جايگاه خود را دارد سرويس: / فرهنگ و ادب - ادبيات /
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
به اعتقاد فتح‌الله بي‌نياز، رمان هنوز نمي‌تواند در جامعه ما جايگاه خود را داشته باشد.
اين منتقد و نويسنده در گفت و گويي با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، ‌عنوان كرد: هر مكتوبي اگر با مؤلفه‌هاي زبان خودش سازگاري داشته باشد، مي‌تواند در ميان مردم برد داشته باشد، از رويكرد افسانه‌يي در داستان گرفته تا رمان‌هاي پست‌مدرنيستي، مشروط بر اينكه خود جامعه به مرحله‌ي مدرنيستي رسيده باشد.
او مدرن شدن توامان حكومت و مردم را مستلزم مدرن شدن جامعه دانست و افزود: در جامعه خودمان اين گرايش را نمي‌بينم و همچنان به رمان‌هاي عامه پسند با پايان بندي دلخوش كننده گرايش وجود دارد و از آن طرف هم خود مسؤولان تصميم‌گيرنده به تبليغ و اشاعه رمان گرايش ندارد.
او در ادامه متذكر شد: امروز مردم و حتا روشنفكران راهي به جز راه خود را قبول ندارند و حتا وقتي كتاب نويسنده‌اي نقد مي‌شود، به جاي تشكر، به منتقدش مي‌پرد. در اين جامعه اگر رمان در تيراژ دوهزارتايي متوقف مي‌شود، عادي است، اگر هم رمان‌هايي به چاپ بالا مي‌رسد، به خاطر اين است كه دلخوشي مي‌دهد و شخصيتي مطابق ميل عامه مي‌سازد. البته رمان‌هاي عامه پسند معيار نيستند و نمي‌توان با آنها گرايش جامعه به رمان را ارزيابي كرد.
بي‌نياز سپس درباره جايگاه شعر در زندگي امروز و جامعه مدرن گفت: اعتقاد ندارم شعر نمي‌تواند جايگاهي داشته باشد، البته بسياري از خارجي‌ها مي‌گويند كه دوران شعر به سرآمده است، ولي مي‌بينيم شعر همچنان گفته و خوانده مي‌شود. وضعيت تئاتر هم به اين صورت است و سينما يا بازي فوتبال نمي‌تواند جاي آن را پركند.
او در عين حال خاطرنشان كرد: در جوامع غربي، توجه به شعر خودشان كمتر است؛ ولي از اشعاري كه متضمن نوعي تفكر، غير از تفكر خودشان است، زياد استقبال مي‌شود. مثلا مولوي با چهار ترجمه در آمريكا با تيراژهاي چهارصد، پانصد هزارتايي يا خيام و عطار با تيراژ‌هاي بالا چاپ مي‌شود و درواقع شعرهايي كه متضمن حالتي از عرفان و حقيقت جويي باشد، براي آنها جاذبه دارد.
بي‌نياز سپس با اشاره به مخاطبان زياد رمان در جوامع غربي گفت: با ورق زدن مجلات غربي به مطرح بودن رمان در اين جوامع پي مي‌بريم، منتها باز توجه به رمان‌هاي پيچيده با لايه‌هاي متعدد و بازي زباني كم است و به عنوان مثال جويس و وولف در مقايسه با همينگوي و كوندرا كمتر مخاطب دارند.
نويسنده رمان «اندوه رهگذران مرده» با تاكيد بر اينكه رمان روايت فرديت است، گفت: مدرنيسم دوره‌اي از تاريخ بشر است كه به فرديت از هر حيث بها مي‌دهد و به اين دليل خواننده امروز در زندگي مدرن شهري با علاقه به خواندن رمان مي‌پردازد كه حديث فرد است.
انتهاي پيام
 
 
مرتضي كاخي ـ داور بخش شعر جايزه كتاب سال:
سيستم جايزه دادن و كتاب سال انتخاب كردن سيستم نادرستي است سرويس: / فرهنگ و ادب - كتاب /

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب
حكايت حذف تكراري شعر در انتخاب كتاب سال، در دوره‌ي بيست‌ودوم، از حكايت حذف تكراري ادبيات داستاني اين انتخاب هم بدتر بود؛ گويا در مرحله‌ي يك‌چهارم نهايي داوري، آثاري از عمران صلاحي، منصور اوجي، نوذر پرنگ، محمدعلي بهمني، تقي پورنامداريان، حسين منزوي، محمدعلي سپانلو، مشفق كاشاني و پروين دولت‌آبادي حضور داشته‌اند كه هيچكدام حتا به مرحله‌ي نيمه‌نهايي هم نرسيدند؛ چه رسد به آن‌كه در فهرست نهايي برگزيدگان، منتخبي داشته باشند.
مرتضي كاخي ـ يكي از داوران بخش شعر اين دوره جايزه كتاب سال ـ در اين زمينه به خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران گفت: در مرحله اول داوري‌ها تعدادي از كتابهاي پرت و پلا كنار گذاشته شدند. به ما گفتند براي اينكه وقت داورها كمتر گرفته شود، اين كتابها را كنار گذاشته‌ايم؛ اما در عين حال گفتند كه اگر مايل باشيم آنها را مي‌توانيم ببينيم.
وي ادامه داد: من در ميان داورها نهايي بودم؛ اما اينكه بعد از من هم توسط ارشاد بازبيني شده باشد را ديگر خودشان مي‌دانند.
او افزود: معتقدم سيستم جايزه دادن و كتاب سال انتخاب كردن سيستم نادرستي است. چون اگر كسي هم انتخاب شود، به حقش صدمه وارد شده است.
كاخي ادامه داد: در كتابهايي كه براي داوري به من دادند، وقتي دقت كردم، كتابي بود در حدود 40 يا 50 صفحه كه آخرين شعرهاي حسين منزوي را شامل مي‌شد كه چاپ نشده بودند و در سال 82 منتشر شده‌اند. پيش خودم به عنوان يك فارسي‌زبان فكر كردم چطور ممكن است در زمينه شعر فارسي، يعني بالاترين و قديمي‌ترين هنرمان كه برجسته‌ترين افراد را براي ما به ارمغان آورده است، چنين كتابي را كه ته‌مانده كارهاي منزوي است به‌عنوان كتاب برگزيده شعر سال در كشوري مثل ايران با اين سابقه ادبيات و چند شاعر بزرگ جهاني معرفي كنم؟
وي با تاكيد بر اينكه سيستم انتخاب كتاب سال و جايزه دادن غلط است، يادآور شد: در يك سال فرض كنيد سايه يا شفيعي كدكني و بهبهاني و دولت‌آبادي و ديگران كتاب منتشر كنند كه در ميان آنها به طور تصادفي چند كتاب خوب پيدا مي‌شود كه يكي دو تايش شايسته است؛ اما حال در يك سال اين اتفاق نمي‌افتد و هيچ كتابي چاپ نمي‌شود و همانطور هم كه مي‌دانيد چند سال است كه ديگر ناشران كتاب شعر در نمي‌آورند و بازار شعر سال‌هاست كساد شده است. ممكن است در اين ميان شاعران جواني با آثار خوبي هم باشند كه كسي مطلع نخواهد شد. پس نظام انتخاب كردن كتاب به اين شكل غلط است.
كاخي با بيان اينكه نظام جايزه كتاب سال چند اشكال دارد، گفت: اول اينكه مثلا جايزه نوبل را به يك كتاب نمي‌دهند؛ بلكه آن كتاب موضوع قرار مي‌گيرد و هدف جايزه دادن به مجموعه آثار آن نويسنده يا شاعر است كه شامل آثار خوب مؤلف هم مي‌شود. اما اگر من به اين كتاب منزوي راي بدهم، يعني به ضعيف‌ترين اثر منزوي راي داده‌ام و چطور مي‌توان اينگونه روش را پذيرفت؟ پس جايزه ندادن به مجموعه آثار يك اشكال عمده دارد و اشكال مهمتر اينكه برخي‌ها در اين جايزه يا شركت نمي‌كنند، يا وزارت ارشاد اثرشان را وارد داوري نمي‌كند.
به عنوان مثال شما كي در كتاب سال ديده‌ايد كه به هـ. الف سايه كه حداقل بهترين غزلسراي معاصر ماست و يا شفيعي كدكني با اثر «هزاره دوم آهوي كوهي» جايزه بدهند؟ ما هم در ميان آن آثار ناچاريم به عنوان بهترين كتاب، انتخابي كنيم. اشكال ديگر اين است كه شعري كه امروز بيشتر مورد توجه بخشي از جوان‌هاست، آن شعري نيست كه اگر يك داور بي‌نظر شعر در يك نگاه جامع‌الاطراف براي تمام شعر معاصر فارسي بخواهد انتخاب كند، واقعا چنگي به دلش بزند.
وي يادآور شد: ولي متاسفانه به گونه زيادي اين افراد سر زبان‌ها افتاده‌اند؛ چه توسط خودشان و چه مجامع ادبي و يا روزنامه‌نويس‌ها.
داور جايزه كتاب سال در بخش شعر متذكر شد: بسياري از كساني كه نقد ادبي و كتاب يا شعر مي‌نويسند برخي‌ها را بي‌جهت بالا مي‌برند و بي‌جهت برخي‌ها را بر زمين مي‌زنند كه بي‌غرض هم نيستند. داور بايستي آدم شجاع و بي‌غرض بي‌نظر و بي‌نياز باشد و هر كدام از آن موارد وجود داشته باشد، داوري تحت تاثير قرار مي‌گيرد.
كاخي با اشاره به وضعيت نامطلوب معرفي شعر و ادبيات فارسي معاصر در برنامه‌هاي راديويي و تلويزيوني خاطرنشان ساخت: وقتي اوضاع ادبي چنين باشد كه مجري برنامه‌اي كه مربوط به نيماست شعر نيما را اشتباه بخواند و همين افراد كه از نقد ادبي ادبيات باستان يا گذشته و معاصر فارسي نمي‌دانند و فقط دنبال هياهوي مطبوعاتي هستند، عده‌اي از جوان‌هاي بي‌گناه را هم به اشتباه مي‌اندازند، چطور مي‌توان يك كتاب شعر مناسب انتخاب كرد؟
مرتضي كاخي به ايسنا گفت: با وجود اين اوضاع يك كتاب را انتخاب كردم و آن كتاب خانم دولت‌آبادي بود. البته شعرهاي نويش چيزي نبود، چون اين كاره نيست؛ اما غزل‌هايش بهتر بود. پس پيش خودم گفتم كسي كه 80 سال عمر دارد و غزل هم مي‌گويد و غزلسراياني مثل بهبهاني و اخوان همه او را مي‌شناخته‌اند و برايش حرمت قايل بوده‌اند، ممكن است در گذشته بهتر از اين غزل گفته باشد؛ و الان كه آمده و كتابش را براي شركت در مسابقه گذاشته‌اند مي‌شود لااقل براي گذشته‌ا‌ش او را انتخاب كرد و مجموعه آثارش را در نظر داشت. پس حداقل بايد كتابي انتخاب شود كه اگر بي‌نظير نيست، كم‌نظير باشد.
وي گفت: پس همان بهتر كه بگويند كتابي كه در خور باشد نبود. چه اشكال دارد؟ حداقل از اين بهتر است كه مثلا كتاب «سواحلي» اخوان را كه ته‌مانده‌هاي شعر اوست انتخاب كنيم، بعد 50 سال ديگر ما را مسخره كنند كه چرا از «زمستان» و «آخر شاهنامه» گذشته‌ايم و به اين كتاب اخوان جايزه داده‌ايم؟! پس اگر بگوييم امسال قابل نبود، خب اين قابل فهم‌تر است. محمدعلي بهمني هم متاسفانه امسال شعرهاي نواش بود كه من نمي‌پسنديدم؛ در حاليكه او غزلسراي درجه يكي است، حالا اين كتابش را داده بودند به دبيرخانه. يا خانمي به نام افسانه يغمايي كه غزل‌هاي خوبي داشت؛ اما اگر كساني مثل سايه در اين رده بودند، من به كتابي كه گفتم، نمره نمي‌دادم.
اين پژوهشگر و سرويراستار گفت: وضع شعرمان مناسب نيست؛ چون شعر نو از سي و چند سال پيش به اين طرف پيشرفتي نكرده است. بعد از انقلاب هم چون انقلاب به‌نوعي بازگشت به هويت ايراني و فرهنگ ملي بود، بنابراين توجه به شعر كلاسيك بيشتر ارايه شد؛ تا شعرهاي نو. به‌نوعي شعر امروزي چون چندان صاحب انديشه نيست، زياد مورد توجه نيست و حالات عاطفي و شخصي در آن هست. بنابراين اگر جايزه نمي‌برد، به علت اين است كه شعر پريروزي و ديروزي ايران آمده و جايش را گرفته است.
انتهاي پيام
 
 
محمد قاسم‌زاده:
به حاشيه رفتن شعر در جامعه‌ي امروز به نوع شعرهاي ارايه‌شده برمي‌گردد
براي تفكر و رويايي با حقيقت زندگي، شعر را نمي‌توان كنار گذاشت سرويس: / فرهنگ و ادب - ادبيات /
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
محمد قاسم‌زاده معتقد است: به حاشيه رفتن شعر در جوامع غربي در مقايسه با رمان به كليت شعر برنمي‌گردد؛ بلكه به نوع شعرهايي كه عرضه مي‌شود مربوط است.
اين داستان‌نويس در گفت‌وگويي با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، درباره جايگاه رمان و شعر در زندگي مدرن و شهري متذكر شد: در فرانسه 40،50 سال قبل كه ساختار جامعه مدرن بود، اشعار شاعراني مثل آراگون و پرور با استقبال عام روبه‌رو مي‌شد، تا آنجا كه بر زبان مردم تاثير مي‌گذاشت؛ درواقع در آن جامعه كه حتا از جامعه امروز ما مدرن‌تر بود، شعر كاركرد و جايگاه بالايي داشت و علت اين بود كه شاعران ناگهان به سخنگويان عصر خود تبديل شدند، زبان و بيان متناسب با مسائل را پيدا كردند و توانستند با مخاطبان ارتباط برقرار كنند؛ درواقع مدرن بودن با شعر تناقضي نداشت.
او در ادامه تصريح كرد: اما شاعر امروز ما مي‌خواهد براساس نظريات ادبي شعر بگويد و از آنجا كه اين نظريات بر تفكر حاكم است، شعر به حاشيه رانده مي‌شود.
او همچنين درباره اعتقادي كه رمان را قالب متناسب زندگي امروز در جوامع صنعتي مي‌داند، گفت: كساني كه اين اعتقاد را مطرح مي‌كنند، به اين تعريف از رمان نظر دارند كه اساس واقعيت زندگي را مبناي كار خود قرار مي‌دهد و به زندگي خيلي نزديك است كه اين تعريف خيلي قديمي و متعلق به زماني است كه رمان مي‌خواست از رمانس جدا شود. در جامعه ايران هم اين تعريف به زماني برمي‌گردد كه مي‌خواهيم از اميرارسلان نامدار وارد كتابهاي طالبوف و جمالزاده شويم كه به زندگي نزديكترند و خود به خود، رمان، زبان و بياني پيدا مي‌كند كه به درد زندگي امروز مي‌خورد؛ ولي آيا تمام رمان‌هاي دنيا اين گونه‌اند؟
قاسم‌زاده همچنين عنوان كرد: بعضي رمان‌ها آن قدر حالت شعرگونه پيدا مي‌كنند كه از اين تعريف فرق بين رمان و رمانس فاصله مي‌گيرند. در كل اين طور نيست كه تمام رمان‌ها به مسائل امروز بپردازد و شعر از زندگي امروز جدا باشد، چراكه مثلا شعري مانند «مرغ آمين» نيما خيلي به زندگي نزديك است
قاسم‌زاده جنبه سرگرم‌كنندگي رمان را از دلايل استنبال گسترده‌تر مخاطبان از آن دانست و تاكيد كرد: براي تفكر و رويارويي با حقيقت زندگي، شعر را نمي‌توان كنار گذاشت.
نويسنده رمان «شهر هشتم» همچنين يادآور شد: توجه به شعر دوره‌يي است. مثلا در قرن 18 به شعر توجه زيادي مي‌شود، در حاليكه از اواسط قرن 19 شعرمون بي‌توجهي قرار مي‌گيرد و مجددا در اوايل و اواسط قرن 20 مطرح مي‌شود.
در ايران هم زماني كسروي مي‌گفت شعر مزخرف است و در دوره رضاشاه مردم به آن توجهي نداشتند، اما در دهه 40 و 50 شعر اوج گرفت و در دهه 60 فروكش كرد. حالا هم معتقدم شعر دوباره مورد توجه قرار خواهد گرفت، اما نه اين شعري كه اين روزها مطرح است.
قاسم‌زاده كه رمان «رقص در تاريكي» را زير چاپ دارد، افزود: ديد انتزاعي شاعران اروپايي كه بر شاعران ما هم تاثير گذاشت، شعر را به اين وضعيت كشانده و به حاشيه رانده است.
انتهاي پيام
 
 
محمد بهارلو:
شعر فارسي جايگاه محوري خود را در ادب و فرهنگ ايراني از دست داده است
به حاشيه رفتن شعر، به ناتواني آن در برابر الزامات زندگي معاصر مربوط است سرويس: / فرهنگ و ادب - ادبيات /

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
محمد بهارلو معتقد است: در يكصد سال گذشته شعر فارسي جايگاه محوري يا مركزي خود را در ادب و فرهنگ ايراني از دست داده و اين فقدان يا شكست را قبل از هر چيز بايد در ناتواني شعر در برابر الزامات زندگي معاصر جست‌وجو كرد.
اين داستان‌نويس و منتقد در گفت‌وگويي با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، عنوان كرد: واقعيت اين است كه نگاه شاعران ما به جهان، الزاما به طرز برداشت آن شاعران از جهان - آنچه انسان در اين جهان مي‌بيند يا تجربه مي‌كند - مربوط نمي‌شود، يا دست بالا، به بخشي از تجربه‌هاي كلي - تجربه‌هاي ازلي و ابدي و انساني - مربوط مي‌شود. درحقيقت، شاعر كلاسيك آن‌قدر كه به خود شعر، مغازله و معركه‌گيري با زبان و كاوش در مقدورات ذاتي آن، به عنوان يك بينش غير متعارف توجه نشان مي‌دهد، به هستي انساني و به زندگي خود شاعر نمي‌پردازد.
او در ادامه متذكر شد: البته اين معنا در شعر امروز، به‌ويژه در شعر پاره‌اي از شاعران ما كه خود را به سنت‌هاي شعري گذشته وابسته مي‌دانند، كم و بيش ديده مي‌شود، اما شاعران ديگري هم هستند كه دريافت جديدي از شعر در آثار خود به دست مي‌دهند، ‌يعني مبناي شعر آنان نه صرفا تركيب و نحوه ترتيب كلمات و طلاقت كلام، بلكه ارايه تصويري مبتني بر تجربه‌هاي عاطفي يا بينش فردي خود شاعر است.
او همچنين يادآور شد: به گمان من شعر اين دسته از شاعران، نه با قلمرو شعر كلاسيك، بلكه به مقدار فراوان با بينش حاكم بر ادبيات داستاني هماهنگي نشان مي‌دهند. منظور من از اين هماهنگي تمايل يا گرايش شاعران به جريان ادبيات داستاني، از يك طرف شورش در برابر انحطاط و ابتذال شعر گذشته و از طرف ديگر ضبط تجربه انساني به زلال‌ترين و طبيعي‌ترين زبان ممكن است؛ امري كه در نوشتن رمان كاملا به چشم مي‌خورد يا بايد به چشم بخورد.
بهارلو در عين حال خاطرنشان كرد: البته منظور اين نيست كه شعر ما به اين قاعده كلي وابسته شده يا همه شاعران از آن تبعيت مي‌كنند، بلكه منظور اين است كه جهت شعر ما به اين سمت گرايش پيدا كرده است.
او سپس به ارايه تاريخچه‌اي از جايگاه شعر و نثر در ادب فارسي پرداخت و گفت: ادب رسمي ما كه به زبان دري است، در دو رشته يا دو ژانر اصلي شعر و نثر فعال بوده است. ژانر شعر، در طول بيش از هزار سال حيات ادب و فرهنگ فارسي وجه غالب يا محوري را داشته است. اين ظاهرا به آن معناست كه قابليت‌ها و ظرفيت‌هاي زبان فارسي عموما در شعر تجلي يافته است.
او ادامه داد: اما به گمان من، به رغم آنچه اغلب گفته مي‌شود اين قابليت‌ها و ظرفيت‌ها با وجود جنبه‌هاي خيره‌كننده بسيار آن، فقط بخشي از توانايي‌هاي ذاتي زبان فارسي را نشان مي‌دهد. درواقع زبان فارسي، به‌ويژه زبان زنده گفتاري ما، در طول سده‌هاي بسيار، عموما بيرون از قلمرو شعر و حتا نثر گذشتگان به شكوفايي و تحول وقفه‌ناپذير و رنگين خود ادامه داده است و آنچه به صورت مكتوب، خواه شعر و خواه نثر درآمده است، ‌برش ناچيزي از درياي پهناور و بي‌كرانه زبان زنده، زباني كه توده‌هاي مردم با آن تكلم مي‌كنند، را تشكيل مي‌دهد.
نويسنده رمان «بانوي ليل» افزود: چنانكه مي‌دانيم زبان توده مردم و زبان اقوام ايراني، دري نبوده است؛ يا شايد مناسب‌تر و محتاطانه‌تر اين باشد كه بگوييم منحصر به زبان رسمي دري نبوده است. اين موضوع شايد به خودي خود چندان اهميتي نداشته باشد، اما از لحاظ نشان دادن تفاوتها و امتيازهاي «نثر رسمي» و «نثر عوام» واجد اهميت است كه بيان كردن اين تفاوتها و امتيازها گريز مختصري را لازم مي‌آورد.
بهارلو ادامه داد: آنچه در اصطلاح ادب فارسي نثر ناميده مي‌شود، با آنچه اروپاييان، به‌ويژه فرانسويان به‌عنوان نثر مي‌شناسند، تفاوت دارد. وقتي ما از نثر سخن مي‌گوييم، درواقع هرگونه نوشته غير شعري را از آن اراده مي‌كنيم؛ خواه اين نثر گلستان سعدي باشد يا تاريخ بيهقي و خواه سفرنامه ناصرالدين شاه باشد يا روزنامه خاطرات اعتماد‌السلطنه يا حتا متني درباره نجوم و پزشكي و جز اينها. به اين معنا ما هيچ مرزي براي نثر جز رعايت نكردن وزن و قافيه در آن قايل نيستيم؛ حال آنكه منظور اروپاييان از نثر، نثر محض يا نثر ادبي است كه صرفا براي آفرينش هنري - نوشتن رمان يا داستان يا نمايشنامه ـ به كار مي‌رود. درحقيقت نثرنويس از نظر آنها مترادف نويسنده و داستان‌نويس و نمايشنامه‌نويس است.
بهارلو ادامه داد: اما تفاوت آشكاري ميان نثر رسمي يا همان نثر گذشتگان با نثر توده مردم يا نثر عوام وجود دارد. منظور از نثر عوام به طور مشخص آن چيزي است كه قصه‌هاي عاميانه و شفاهي ما را مي‌سازد و چنانكه مي‌دانيم، جنبه عاطفي و تخيلي آنها اغلب خيره‌كننده است. اما در نثر گذشته ما جنبه هنري صرفا به صنايع بديعي و لفظي محدود مي‌ماند و مقاصد اخلاقي، تربيتي و تاريخي معمولا جايي براي ذوق‌ورزيهاي عاطفي و تخيلي باقي نمي‌گذارد.
محمد بهارلو در همين زمينه خاطرنشان كرد: چنانكه اشاره كردم، نثر عوام بيش از همه در خلق قصه تجلي پيدا مي‌كند كه هدف از آن به هيجان درآوردن و به شگفت واداشتن مخاطب است. در كهن‌ترين نمونه‌هاي اين نثر از جمله سمك عيار و ترجمه تاريخ طبري و سپس در‌ آثاري نظير هزار و يكشب و امير ارسلان نامدار، به‌رغم پاره‌اي از ناتراشيدگي‌ها و ناپروردگي‌هاي ساختاري،‌ هدف برانگيختن و تحت تاثير قراردان عواطف دروني خوانندگان است. اين كيفيتي است كه در نثرهاي رسمي ما ديده نمي‌شود يا به‌ندرت ديده مي‌شود.
بهارلو به خبرنگار ايسنا گفت: درواقع نثر جديد ما، يعني نثر داستاني يا نثر رماني، بيش از هر چيز از توانايي‌هاي نثر عوام‌ها - يعني همان قصه‌ها - تاثير پذيرفته است، نه از نثر رسمي - نثر خشك و عقيم - گذشتگان. به گمان من شعر گذشته ما را هم به‌رغم آنچه گاه گفته مي‌شود، نمي‌توان به عنوان منبع الهام اصلي نثر جديد برشمرد؛ اگرچه به هيچ وجه نمي‌توان ديني را كه زبان فارسي و به طريق اولي نويسندگان و شاعران با قريحه و نام‌آور ما در يكصد سال اخير از شعر كهن فارسي به گردن دارند، ناديده گرفت يا ناچيز شمرد.
او تاكيد كرد: ‌اين واقعيت يا حقيقت را كه شعر كهن ما نماينده اصلي و اعلاي زبان فارسي به حساب مي‌آيد و به مقدار فراوان معين‌كننده هويت ايراني ماست، نبايد به اين معنا گرفت كه هر آنچه به زبان فارسي مربوط مي‌شود - از جمله نثر داستاني - صرفا يا الزاما مديون شعر كهن ماست.
انتهاي پيام
 
 
ضياء موحد ـ از داوران بخش شعر جايزه كتاب سال:
نسبت به تمام جوايز اعتراض دارم
تقديري‌ها را در كتاب سال امسال بايد اعلام مي‌كردند سرويس: / فرهنگ و ادب - كتاب /

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب
حكايت حذف تكراري شعر در انتخاب كتاب سال، در دوره‌ي بيست‌ودوم، از حكايت حذف تكراري ادبيات داستاني اين انتخاب هم بدتر بود؛ گويا در مرحله‌ي يك‌چهارم نهايي داوري، آثاري از عمران صلاحي، منصور اوجي، نوذر پرنگ، محمدعلي بهمني، تقي پورنامداريان، حسين منزوي، محمدعلي سپانلو، مشفق كاشاني و پروين دولت‌آبادي حضور داشته‌اند كه هيچكدام حتا به مرحله‌ي نيمه‌نهايي هم نرسيدند؛ چه رسد به آن‌كه در فهرست نهايي برگزيدگان، منتخبي داشته باشند.
ضياء موحد درباره برگزيده‌ نشدن كتاب‌هاي شعر در جايزه كتاب سال گفت: من نسبت به تمام جوايزي كه در داخل كشور مي‌دهند و آنهايي هم كه نهادهاي خصوصي دارند ـ كه اين‌همه به آنها اميدوار بودم ـ اعترض دارم.
اين شاعر و پژوهشگر فلسفه در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران ‌اظهار كرد: چه به جايزه كارنامه و چه جايي كه به شعر رؤيايي و بقيه هم جايزه دادند، معترضم. من معتقد نيستم كه انتخابهايشان دقيق بوده است. حالا هم مهم نيست؛ براي اينكه سليقه‌هاي مختلف وجود دارد.
موحد يادآور شد: اما مشكل كتاب سال اين است كه تقديري‌ها را اعلام نمي‌كند. من به آنها گفتم كه منصور اوجي امسال اثرش جزو تقديري‌هاست و بايد اين را اعلام مي‌كردند.
وي گفت: اينها تبليغتشان اشتباه است و تا جايي كه به من مربوط مي‌شود و مي‌توانم اظهار نظر كنم، پيشنهادم اين بود كه به خانم بهبهاني كتاب سال داده شود و آقاي اوجي هم به عنوان تقديري معرفي شود. براي اينكه بهبهاني مقامش در شعر معاصر مشخص است و نمي‌شود كه ما دو تا كتاب سال داشته باشيم. حالا چرا حتا تقديري‌ها را اعلام نكردند، من نمي‌دانم.
وي افزود: من در دوره اول داور بوده‌ام؛ اما در مرحله‌اي كه فرم داوري در اختيار داوران قرار مي‌گرفت، نبوده‌ام و آن فرمها را دريافت نكرده‌ام؛ ولي نظرم اين بود كه يكي كتاب سال شود و يكي هم تقديري. خانم بهبهاني را لابد به دلايل سياسي نمي‌توانند انتخاب كنند، خب به من چه؟ من هميشه از اول به آنها گفته‌ام كه آقا جان شما از فكر جايزه دادن به شعر و ادبيات بياييد بيرون، شما مشكلات سياسي داريد، ما چه كار كنيم؟
وي درباره راي ساير داوران گفت: من اصلا آنها را نديده‌ام و اصلا نمي‌دانم چه كساني در بخش شعر داور بوده‌اند كه بدانم چه نظري داشته‌اند. ظاهرا برگزاركنندگان چون نظر مرا مي‌دانستند، در مراحل ديگر داوري به من كاري نداشتند؛ چون كتاب خانم بهبهاني را كه نمي‌توانستند انتخاب كنند و كتاب اوجي را هم لابد بقيه همين نظر را داده‌اند.
انتهاي پيام
 
دوره دكتراي «زبان و ادبيات فارسي» در دانشگاه اروميه راه‌اندازي شد سرويس: / آموزشي /
خبرگزاري دانشجويان ايران - اروميه
سرويس: آموزشي
دوره دكتراي « زبان و ادبيات فارسي» در دانشگاه اروميه راه‌اندازي شد.
دكتر اسماعيل آين، معاون آموزشي دانشگاه اروميه در گفت‌وگو با خبرنگار آموزشي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، با اعلام اين خبر گفت: با توجه به بررسي شوراي گسترش وزارت علوم مبني بر كفايت تخصصي گروه ادبيات فارسي دانشگاه تقاضاي تاسيس دوره دكترا پذيرفته شد.
وي افزود: در اين گروه در حال حاضر يك نفر با درجه استادي فعال است و استادياران گروه نيز در حدي هستند كه در زمان كوتاه بتوانند به درجه دانشياري ارتقا يابند و چون سابقه خدمات آموزشي آنها طولاني است و ميزان مقالات و پژوهشهاي آنها چشمگير بوده است، وزارت علوم آنها را به عنوان مدرس دوره دكترا پذيرفته است.
آين ادامه داد: در موارد كمي كه نياز به همكاري اساتيد از دانشگاه‌هاي ديگر باشد، از آنها كمك خواهيم خواست چنانكه در حال حاضر با دانشگاه تبريز براي اين كار مذاكره شده است.
معاون آموزشي دانشگاه اروميه در ادامه گفت: ‌گروه ادبيات و زبان فارسي به تعدادي مجله و كتاب نياز دارد كه بايد با توجه به برقراري دوره دكترا بودجه لازم را در نظر گرفت و نيازهاي آموزشي گروه را تامين كرد.
دكتر آين ادامه داد: هنوز تعداد دانشجويان دوره دكترا مشخص نشده است و احتمالا از مهرماه سال 84 پذيرش دانشجو در اين دوره آغاز خواهد شد.
او گفت: براي دوره دكتراي ادبيات فارسي در تلاش هستيم كه دانشجوي خوبي جذب كنيم كه از آنها به صورت ارزي، شهريه دريافت خواهيم كرد و اين شهريه چيزي بين 3 تا 6 هزار دلار خواهد بود.
انتهاي پيام
 
 
سمينار «بررسي ميراث مشترك ادبي ايران و پاكستان» در دانشگاه پنجاب برگزار شد سرويس: / فرهنگ و ادب - ادبيات /
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
سمينار «بررسي ميراث مشترك ايران و پاكستان»، با حضور استادان زبان و ادبيات فارسي، صبح امروز
در تالار سناي دانشگاه پنجاب پاكستان برگزار شد.
به گزارش گروه دريافت خبر ايسنا، جنرال ارشد محمود ـ رييس دانشگاه پنجاب ـ در اين سمينار درباره مشتركات فرهنگي و تاريخي دو كشور مطالبي بيان كرد.
وي با قدرداني از سفر استادان زبان و ادب فارسي كشورمان به لاهور، از آنان خواست كه براي حفظ ميراث مشترك ايران و پاكستان تلاش و از نسخ خطي فارسي بسيار گرانبهايي كه در پاكستان وجود دارد، استفاده كنند.
همچنين در جريان برگزاري اين سمينار كه سركنسول و رييس خانه فرهنگ كشورمان در لاهور نيز شركت داشتند، از خدمات اكبر ايراني رييس مركز نشر ميراث مكتوب، دكتر محمود عابدي مصحح كشف المحجوب عارف بزرگ قرن پنجم، علي هجوري و استاد حسن انوشه مؤلف دانشنامه ادب فارسي در شبه قاره قدرداني شد.
اين سمينار يكروزه به همت خانه فرهنگ جمهوري اسلامي ايران در لاهور برگزار شد.
انتهاي پيام
 
 
حميد هنرجو:
جشنواره‌هاي بين‌المللي ادبي بايد به تعامل ادبيات ايران و جهان بيانديشند سرويس: / فرهنگ و ادب - ادبيات /

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
متاسفانه تعريف مسؤولان فرهنگي دولتي و غيردولتي از جشنواره‌هاي بين‌المللي درست نيست و اغلب تصور مي‌كنند كه منظور صرفا مهماني رفتن يا آمدن از كشوري به كشور ديگر است.
حميد هنرجو ـ شاعر و نويسنده كودكان و نوجوانان ـ در گفت‌وگو با ايسنا تصريح كرد: تعريف اغلب ما از جشنواره‌هاي بين‌المللي اين است كه مهمان يا مهماناني از كشوري به كشور ديگر بروند. بر همين اساس در پاره‌اي از مواقع، مهماناني صرفا از كشورهاي هم‌جوار به سمينار يا كنگره‌اي دعوت مي‌شوند و ما به آن جشنواره عنوان بين‌المللي اطلاق مي‌كنيم.
وي گفت: اين رويكرد بعضا سبب شده و مي‌شود كه در بسياري از مواقع از حضور نمايندگاني از كشورهايي كه روي موضوع خاصي كار مي‌كنند و به يافته‌هاي تازه‌اي دست يافته‌اند، عمدا محروم مي‌شويم.
هنرجو با تاكيد بر اينكه تعريف ما از جشنواره‌هاي بين‌المللي بايد كاملا مشخص شود، گفت: صرف حضور ميهمانان از كشورهاي عمدتا همسايه نمي‌تواند جشنواره بين‌المللي قلمداد شود. بايد افرادي دعوت شوند كه واقعا عامل فرهنگ و ادبيات و هنر كشور خود باشند؛ تا در اين آمد و شد و رايزني فرهنگي، يكسري بحث‌ها باز شود.
شاعر كتاب دوزبانه ”پيتر نگو چه نازه، تو قلب اون يه رازه” تاكيد كرد: جشنواره‌ها چه بين‌المللي باشند، ‌چه داخلي، اگر طي سالياني نتوانند اثر خود را بر جامعه فرهنگي، هنري و ادبي بگذارند و كارآمد باشند، باز هم نبايد به تعطيلي آنها فكر كنيم.
وي گفت: به سياستگذاري‌هاي جديد و مشاوره با افراد متخصص‌تر و فهيم‌تر در حوزه‌هاي خاص كه بناست جشنواره برگزار شود، مي‌توان ‌انديشيد.
هنرجو با اشاره به جشنواره ادبيات كودك اروپايي در ايران گفت: با وجود اينكه لازم بود تا اين اتفاق فرهنگي در مملكت رخ دهد و عده‌اي نماينده و سفراي فرهنگي اروپا با فعاليت‌هاي كودكان ما آشنا ‌شدند، اما نتيجه‌ي اين فعاليت مثبت نبود. مثلا خود من نمي‌دانم در اين جشنواره چه شد و چه گذشت و كدام نويسنده و شاعر ما اين فرصت را پيدا كرد كه با ادباي همطراز خود ملاقات كند. كاش اين جشنواره در خلال خود اين سياست را مي‌گنجاند كه غربت و مظلوميت آثار خوب ما در ايران با تقويت ترجمه برطرف شود.
حميد هنرجو گفت: اينكه ما چند نفر را از كشورهاي ديگر دعوت كنيم و احساس كنيم كه همه‌ي كار انجام شده است، شايد توهم باشد. آيا بهتر نيست به جاي انديشيدن درباره ارتباط چند آدم خاص از ايران با چند آدم خاص از اروپا، به فكر تعامل بيشتر ادبيات ايران و اروپا باشيم؟ چراكه همه‌ي ما به خاطر ادبيات، هنر و فرهنگ تلاش مي‌كنيم.
اين شاعر تصريح كرد: بايد شرايطي ايجاد شود كه امضاي افراد مهم نباشد، تا ما بخواهيم بدانيم چه كسي كار كرد، كدام سازمان حمايت كرد، كدام مقام مسؤول حضور داشت، بلكه بايد در بدنه فرهنگ اتفاقي رخ دهد كه فارغ از همه‌ي اين بحث و حديث ‌ها، صرفا به ادبيات و ارتقاي آن در شرايط جهاني بيانديشيم.
انتهاي پيام
 
 
مدير حوزه هنري استان آذربايجان شرقي:
صراف تبريزي يكي از قله‌‏هاي مرتفع شعر شيعي در زبان آذري است

تبريز- خبرگزاري كار ايران
مدير حوزه هنري استان آذربايجان شرقي و دبير همايش بين‌‏المللي گرامي‌‏داشت يك‌‏صدمين سالگرد درگذشت حاج رضاصراف تبريزي شاعر اهل بيت (ع) و غزلسراي بلند آوازه آذربايجان برگزاري اين همايش را فتح بابي براي شناخت ساير شعرا و ادباي گمنام اين خطه دانست.
به گزارش ايلنا, مصطفي قلي‌‏زاده كه برنامه‌‏هاي اين همايش بين‌‏المللي در يك مصاحبه مطبوعاتي براي خبرنگاران تشريح مي‌‏كرد, افزود: بسياري از شعرا و ادباي اين خطه به دليل نبود زمينه‌‏هاي فرهنگي مناسب گمنام مانده‌‏اند و حوزه هنري با توجه به استقبال اديبان و نويسندگان از برگزاري اين همايش درصدد برنامه‌‏ريزي براي برگزاري همايش‌‏هايي براي ساير شعراي گمنام نظير دخيل مراغه‌‏اي، قمري دربندي و راجي تبريزي كه به‌‏عنوان شاعران مردمي جايگاه خاصي در ميان اقشار مختلف جامعه دارند, است و در تلاش است همه ساله در ماه محرم شعراي بزرگ شيعي را با برپايي همايش و چاپ و نشر آثار اين شعرا گرامي بدارد.
به گفته وي اين همايش بين‌‏المللي كه روزهاي 12 اسفند در تبريز و 19 و 20 اسفندماه در شهر باكو برگزار خواهد شد.
وي گفت: براي اين همايش 35 مقاله واصل شده, تعداد 24 مقاله انتخابي كه 5 مورد از آنها توسط ادبا و نويسندگان خارجي نگاشته شده در يك مجموعه به نام صراف سخن چاپ خواهد شد.افزون بر آن نزديك به 10 شاعر در اداي احترام به صراف تبريزي اشعاري سروده‌‏اند.
مصطفي قليزاده از چاپ و انتشار همزمان كتاب صراف سخن و ديوان شعر وي در تبريز و باكوو خبر داد و گفت: صراف تبريزي يكي از قله‌‏هاي مرتفع شعر شيعي در زبان آذري است اين شاعر توانمند علاوه بر آن به‌‏عنوان يكي از شعراي اجتماعي و در زمده شاعران عصر بيداري قلمداد مي‌‏شود.
وي صراف تبريزي همچنين" شاعر تاجر" و يا "تاجر شاعر" ناميد و گفت: كمتر شاعري را مي‌‏توان سراغ داشت كه در كنار شعر به فعاليت ديگري اشتغال داشته باشد اما صراف تبريزي اين ويژگي منحصر به فرد را دارا بود.
مصطفي قيلزاده با ابراز تاسف از اينكه حجره و محل زندگاني اين شاعر بزرگ در سال‌‏هاي گذشته در اثر بي‌‏توجهي از بين رفته است, افزود: در حالي كه در ديگر كشورها حتي دست نوشته‌‏ها و يادداشت‌‏هاي شخصي يك نويسنده به شدت حفاظت مي‌‏شود ولي متاسفانه در كشورهاي شرقي و از جمله ايران توجه چنداني به اين موضوع نمي‌‏شود و بايد اهميت اين موضوع را در نظر داشته‌‏باشيم.
مصطفي قليزاده همچنين از حضور تعدادي از نويسندگان شعراي كشور باكو و جمهوري آذربايجان براي شركت در همايش تبريز خبر داد و گفت: بكير نبي اف رييس انيستيتو ادبيات آكادمي علوم آذربايجان و چند نويسنده و شاعر جمهوري آذربايجان از جمله حافظ ابي‌‏اف در تبريز حضور خواهند داشت.
وي گفت: همزمان با برگزاري اين همايش در تبريز نمايشگاه نقاشي رنگ عاشورا با موضوع محرم و نمايشگاه خوشنويسي از اشعار صراف تبريزي كه به خط شكسته نستعليق نگاشته شده‌‏است در مقبره الشعرا تبريز به مدت يك هفته از يازدهم تا هيجدهم اسفندماه داير خواهد بود.
لازم به ذكر اين همايش روز 12 اسفندماه در تبريز و 19 و 20 اسفندماه در شهر باكو برگزار خواهد شد.
پايان پيام


 

 

IranPoetry.com/Hadi Mohammadzadeh/©2004-2010 • All Rights Reserved
بازنشر اينترنتي مطالب اين سايت با ذکر
آدرس دقيق بلامانع است