تماس با  ماگفتگو  و  مصاحبهمقالاتنقد ادبیداستان ایرانداستان  ترجمهشعر  ترجمهمعرفی شاعرشعر  معاصراخبار ادبیصفحه اول
آدرس ايميلتان را وارد کنيد تا خبر هاي ادبي برايتان پست شود

نشاني ما

iranpoetry(at).gmail.com

 



 


July 6, 2004 03:12 AM

يِانگ شاي بلاد

 

 


گفتگو با يِانگ شاي بلاد


گفتگو كننده : جك آن جونز


youngblood_shay.jpg



مترجم : هادي محمدزاده
جك ان – شما از چه زماني نوشتن را شروع كرديد!
شاي : - اينگونه كه يادم مي آيد از زماني كه توانستم قلم به دست بگيرم. ساعت‌ها لغات و چيزهايي را به صورت تصادفي مي نوشتم. واقعاً نوشتن را دوست دارم دستم قلم يا مدادي را مي گيرد هر چيزي را به صورت كامل مي نويسم و سپس آنرا در كامپيوتر تايپ مي‌كنم و سپس مراحل بعدي را روي نوشته انجام داده و آن را ويرايش مي كنم. هنگام تايپ در كامپيوتر هم مقداري آن را ويرايش مي كنم و سپس از آن يك كپي مي گيرم واين كپي را هم ويرايش مي كنم و دوباره آن را تايپ مي كنم .
جك آن – آيا همه ي نوشته را ابتدا به ساكن نوشته يا اول ، بخشي را نوشته و وارد مي كنيد و...
شاي – :من ايده ي خاصي دارم براي يك مرحله از كتاب ، ابتدا همان مرحله را مي نويسم ممكن است پنج صفحه به طول بينجامد همه آن را با دست مي نويسم و سپس هنگامي كه آن را تايپ مي كنم ممكن است مطالب ديگري هم به سراغم بيايد اينجاست كه آنها را نيز به نوشته مي افزايم من عمل فيزيكي نوشتن را خيلي دوست دارم هيجان و آرامش و ژرفايش گيرايي خاصي به همراه دارد. به هر حال من نوشتن را خيلي زود شروع كردم. يادم مي آيد نخستين شعري كه سرودم ده سالم بود . بر زانوي مادر بزرگم تكيه داده بودم و تلويزيون روشن بود ، يك چيزهايي داشت نشان مي داد. فكر مي‌كنم هاوارد هيوز بود كه اتاقك مجللي را ، شبي هزار دلار ، در يك هتل افسانه اي اجاره كرده بود. و من نمي‌توانستم تصورش را هم بكنم واقعاً مضحك بود ممكن بود آن خيلي زياد نباشد اما براي اين كار مبلغ كمي باور نكردني بود. من مي دانستم كه مردمان پايين دست، كه يك وعده غذايِ درست حسابي در هفته نمي خورند چه كارهايي كه نمي توانند با هزار دلار بكنند! بنابراين نخستين شعر من، بيانگر يك نوع حس بي عدالتي در جهان بود. تقريباً‌ آن شعر، شبيه نامه اي به هاوارد هيوز بود. به هر حال آن نخستين شعر من بود و سپس نوشتن را شروع كردم در حقيقت من مي خواستم يك بازيگر زن باشم.من راوي اكثر نمايشنامه هايي كه در مدرسه اجرا مي كرديم بودم از كودكستان تا كلاس پنجم و كلاس ششم كه قانون هم آميزي نژادي در آن اجرا مي شد و اين به اين معنا بود كه من نمي توانستم بعد از پايان كلاسها در مدرسه بمانم به اين دليل كه من در مدرسه ي سفيد پوستان ثبت نام كرده بودم در اين مدرسه نژادها با هم مختلط بودند اما در دبيرستان مقدماتي ، اوضاع متفاوت بود و زماني كه وارد دبيرستان شدم به مدرسه اي رفتم كه بيشتر دانش آموزانش سفيد پوست بودند و من نمي توانستم پس از اتمام زمان مدرسه در مدرسه بمانم. سياه پوستان پس از تاريكي هوا مورد ظن واقع مي شدند بنابراين من هيچ شانسي براي فعاليت نداشتم.
جك آن – در كجا
شاي – : در كلمبوس ( پايتخت ايالت اوهايو ) ايالت جورجيا
به هر حال اين بر فعاليتهاي من تاثير مي گذاشت اما عاشق جادوي تأتر هستم هميشه و هميشه و هميشه اما فكر مي كنم نخست بايد به نوشتن بپردازم من در رياضيات نمي توانستم مثمر ثمر باشم بنابراين از دبيرستان مقدماتي ،نوشتن را شروع كردم من سلسله داستانهاي ماجرايي ام را تقريباً در كلاس رياضي بي هيچ توجهي به درس، نوشتم .پنج يا شش صفحه را مي نوشتم و همانجا كارم را تمام مي كردم ... دخترها آنرا مي خواندند و بعد مي گفتند دختر ! حقيقتاً محشره و به اين وسيله مرا تشويق مي كردند و يا مثلاً با گفتن اين جمله : كي كار بعدي رو مي نويسي ؟ بنابراين آنها به نوعي به من كمك مي كردند آنها حس شورمندي هنري را در من زنده مي كردند
جك آن –به هر حال شما همواره در حال نوشتن بوده ايد و روي بيشتر از يك ژانر، افكارتان را متمركز كرده ايد
شاي- : هميشه .همانطور كه گفتم، من نوشتن را پس از شعر و... شروع كردم من هرگز فكر نمي كردم بتوانم بيشتر از چند صفحه بنويسم حتي وقتي يك سري از داستانهايم را نوشتم هرگز فكر نمي كردم آنها صورت كتاب به خود بگيرند در آغاز اينها كوته نگاشت ها و قطعات كوتاهي بودند در دبيرستان يك سري داستانهاي كوتاه تمريني نوشتم اما تا زماني كه پا به دانشگاه نگذاشتم خودم را در اين زمينه جدي نگرفتم


 


پايان



 Shay Youngblood


By Jake-ann Jones


 

 

IranPoetry.com/Hadi Mohammadzadeh/©2004-2010 • All Rights Reserved
بازنشر اينترنتي مطالب اين سايت با ذکر
آدرس دقيق بلامانع است